اخبار درمان نخاع

محققی ایرانی در اقدامی شگفت آور با استفاده از فناوری ذهن توانستند فلج حرکتی را درمان کنند. دکتر علی رضایی محقق دانشگاه اوهایو آمریکا، تراشه‌ای کامیپوتری را در قسمتی از مغز یک جوان ۲۴ ساله که به دلیل شیرجه دچار قطع نخاع شده بود، قرار داد و با نتایج شگفت آوری روبرو شد. بعد از گذشت تقریبا دو سال از آن عمل پیوند تراشه در مغز، دکتر رضایی با پیشرفت حرکتی قابل توجهی در شخص بیمار روبرو شد. این تراشه به یک رایانه متصل است و زمانیکه شخص در مورد حرکت دادن دست خود فکر می‌کند، الگوریتم‌های کامپیوتر تفکرات او را رمزگشایی می‌کنند و آنها را به پالس‌های الکتریکی که بر روی آستین او تعبیه شده است ترجمه می‌کند و می‌تواند عضلات دست خود را حرکت دهد. اکنون با بکارگیری فناوری ذهن این شخص می‌تواند بازی‌های کامپیوتری انجام دهد، شیشه بطری را بالا بگیرد و تلفن را بردارد. این محقق ایرانی بر این باور است که می‌توان با بکارگیری این تکنیک و توسعه بیشتر آن، افرادی را که از ضایعه نخاعی رنج می‌برند درمان کرد. وی در این باره گفت: این فناوری در حال حاضر در شرایط آزمایشگاهی مراحل پیشرفت خود را پشت سر می‌گذارد و امیدواریم که در آینده آن را به صورت وایرلس در آوریم. همچنین به این فناوری کاشت نخاعی هم گفته می‌شود. منبع

ساخت ابزارهایی برای درمان مشکلات مغز و نخاع

یک پیشرفت خارق‌العاده در دنیای پزشکی

  زخم بستر رنج مضاعف بیماران نخاعی

بازدیدها: 57

پایه گذاری درمانی برای ALS و آسیب‌های نخاعی

داستان از سال ۱۹۵۵ و بعد از مرگ آلبرت انیشتین شروع شد، زمانی که پاتولوژیست‌ها متهم به کالبدشکافی این محقق و دزدیدن بخشی از مغز وی شدند!. در سال ۱۹۸۰، محققین در دانشگاه کالیفرنیا بخش‌هایی از این مغز دزدیده شده که در تفکر پیچیده نقش داشت را مورد مطالعه قرار دادند و کشف کردند که سلولهای آستروسیتی در این میان نقش مهمی را ایفا می‌کنند. امروز، یعنی ۳۰ سال بعد از آن ماجرا، هنوز محققین نتوانسته‌اند به آن چه دقیقا این سلولها در سیستم عصبی انسان انجام می‌دهند واقف شوند که دلیل اصلی آن سخت بودن مطالعه آن است. این مطالعه مدل مناسبی را برای درک بیشتر نقش آستروسیت‌های انسانی ارائه می‌دهد. این یافته‌ها می‌تواند پایه مناسبی را برای درمان شماری از بیماری‌های نورودژنراتیو مانند ALS و آسیب‌های نخاعی ناتوان کننده ایجاد کند. دکترZhangمی‌گوید: ما بر این باوریم که آستروسیت‌ها ممکن است به بقای عصبی و بهبود بیماری‌های عصبی مانند ALSو آسیب‌های نخاعی کمک کنند. آستروسیت‌ها نقش‌های مهمی را در مغز و نخاع انسانی ایفا می‌کنند و مطالعات حیوانی نشان می‌دهد که آنها برای تکوین و حفظ نورونهای سالم، پیام رسانی مناسب سیستم عصبی و تشکیل و حفظ سد خونی مغزی ضرروی هستند. نقص عملکردی آستروسیت‌ها با ALS و بیماری‌هایی مانند سندرم Rett، بیماری الکساندر و  هانتینگتون همراه است. اما مطالعه آستروسیت‌ها بسیار سخت است. این محققین سلولهای سیستم عصبی انسانی نابالغ که از سلولهای بنیادی بالغ مشتق شده‌اند را به طناب نخاعی موش‌ها پیوند کردند. این سلولها به آستروسیت‌ها بالغ شدند. این محققین سلولها را به صورت لحظه به لحظه و به مدت ۹ ماه چک کردند و دریافتند که آستروسیت‌ها فاصله زیادی را در امتداد طناب نخاعی طی می‌کنند و نورون‌های موش را دربر می‌گیرند و با عروق خونی ارتباط برقرار کرده و به یکدیگر نیز متصل می‌شوند(رفتاری شبیه آستروسیت‌ها). آنها در این فرایند جایگزین استروسیت‌های موشی می‌شوند اما نمی‌توانند روی توانایی موش در عملکرد طبیعی اثر بگذارند. آن ها حدس می‌زنند که آنچه که واقعا ممکن است اتفاق افتاده باشد این است که آستروسیت‌های انسانی در مقایسه با همتایان موشی و کوچک تر خود تقسیم بیشتری داشته باشند و شمار بیشتری سلول ایجاد کنند و به نوعی سلولهای موشی را از جایگاه خود خارج کنند(به خارج برانند). محققین آزمایش را با آستروسیت‌های بالغ شده از بیماران انسان مبتلا به ALS تکرار کردند. آستروسیت‌ها جایگزین آستروسیت‌های موشی شدند و رفتاری شبیه افرادی داشتند که به ALS مبتلا نبودند. البته به جز آنهایی که عملکرد حرکتی موش را مانند ALS مختل کردند. آن ها مشکلات حرکتی را در پاهایشان داشتند و نشانه‌هایی از تحلیل رفتن نورون هم نشان دادند. این امر نشان می‌دهد که این فرایند تنها یک جایگزینی فیزیکی نیست و در واقع یک یکپارچگی عملکردی با نتایج مثبت است. منبع.

پسوند: چند روز بود که داشتم به روخوانی کتاب قورباغه را قورت بده!  اثر برایان تریسی گوش میکردم که یکی از دوستان نخاعی که اصلا هیچ خبری از این جریان نداشت بخشهایی از این کتاب را برام ایمیل کرد. کتاب خوب و تاثیر گذار و محرک و نیرو بخشیه. روی من که تاثیر گذاشت و من خودم را مجبور کردم به مطالعه در مورد اونچه که فکر میکردم میدانم، بعد مطالعه فهمیدم که چه کم میدانستم. بعد تمام شدن کتاب صوتی قورباغه را قورت بده! چشمم خورد به روخوانی کتاب هدف اثر برایان تریسی. مقداری از روخوانی این کتاب را گوش کرده بودم که همان دوست نخاعی که اصلا هیچ خبری از این جریان نداشت بخشهایی از این کتاب را برام ایمیل کرد. جلل خالق، جلل خالق، ماشالله. هنوز کتاب صوتی هدف را تمام نکردم اما این کتاب هم مثل قبلی کتابی خوب و تاثیر گذار و محرک و نیرو بخشه و بنظر من این دو کتاب مکمل هم هستند. پیشنهاد میکنم حتما این دو کتاب را مطالعه کنید.

بازدیدها: 51

درمان ضایعات نخاعی با یک قرص

محققان در بررسی‌های جدید خود راه را برای استفاده از دارودرمانی در ضایعات نخاعی باز کردند. سلول‌های موجود در بافت آسیب دیده نخاعی مولکول‌هایی را آزاد می‌کنند که به سطح نورون‌ها متصل شده و به رشته‌های عصبی جداشده (آسیب دیده) اجازه نمی‌دهد تا از مناطق آسیب دیده عبور کرده و اتصالات جدید به وجود آورد و این فرایند باعث بهبودی حرکتی و احساسی شود. در حقیقت این مولکول‌ها از ورود بافت‌های اعصاب از مناطق آسیب دیده و پیوند با مناطق سالم نخاع جلوگیری می‌کنند. یافتن این محل جدید می‌تواند امیدی برای دارودرمانی ضایعات نخاعی باشد. ‌این مساله برای حدوداً دو دهه‌ ذهن دانشمندان را به خود مشغول کرده بود. آنها می‌دانستند که این مولکول‌ها از تولید دوباره رشته‌های اعصاب جلوگیری می‌کند ولی نحوه و چگونگی آن معلوم نبود اکنون که محل‌های اتصال آنها به نورون‌ها مشخص شده است محققان دنبال روشهایی برای جلوگیری از سد راه کردن پیوند رشته‌های اعصاب توسط این مولکولها هستند. با توجه به نتایج این تحقیق پژوهشگران امیدوارند در آینده بتوانند بیماران آسیب دیده نخاعی را با یک قرص درمان کنند. منبع

پیوست: شاید این مطلب را قبلا خونده باشید یا شاید مثل من براتون جدید باشه، به‌هرحال، فکر کردم این مطلب امید بخش را بنظر دوستان برسانم.



امیرفرهاد زندی و بابا مهرداد زندی

بازدیدها: 379

بهترین تکیه‌گاه‌های

وقتی ریک هویت در دهم ژانویه ۱۹۶۲در زایمانی سخت به دنیا آمد پزشکان متوجه شدند که به خاطر پیچیده شدن بند ناف به دور گردن و نرسیدن اکسیژن به مغز این پسر، او دچار فلج مغزی شده است. همان موقع دکترها به پدر او گفتند که بهتر است به فکر یک مؤسسه نگهداری از معلولان باشد چون این بچه چیزی بیشتر از یک گیاه برای آنها نیست چون قادر به حرف زدن و راه رفتن نخواهد بود. دیک هویت اما وقتی دید در داخل اتاق بیمارستان چشم‌های پسرش دنبالش می‌کند امید در دلش زنده شد و فهمید که روزی می‌تواند با او ارتباط برقرار کند. او ریک را به خانه برد و تا سال‌ها او را هر هفته برای مداوا پیش پزشکی برد که با او مانند یک بچه معمولی رفتار می‌کرد. جودی، مادر ریک هم سالها هر روز ساعت‌ها وقت صرف کرد تا با استفاده از کارت‌هایی که روی آنها حروف الفبا نوشته شده بود به او خواندن و نوشتن را یاد دهد. وقتی ریک ۱۱ساله شد بالاخره توانست با استفاده از یک کامپیوتر با پدر و مادرش ارتباط برقرار کند و خیلی‌ها فهمیدند با وجود معلولیت او از بسیاری از هم سن و سال‌های خودش باهوش‌تر است. ریک می‌توانست چیزهایی را که می‌خواست بگوید را تایپ کند و یک نرم‌افزار حرف‌هایش را به صوت تبدیل می‌کرد. پس از مدتها تلاش دیک هویت، بالاخره پسرش با این روش توانست برای تحصیل وارد مدرسه بچه‌های عادی شود. ورود به مدرسه اما تنها موفقیت دیک و ریک هویت نبود. در سال ۱۹۷۷وقتی ریک هویت ۱۵ساله بود پدرش با خواندن مقاله‌ای درباره مسابقه پدرها و پسرها تحت تأثیر قرار گرفت. بعد از مدت کوتاهی دیک هویت در حالی که پسرش را روی ویلچر هل می‌داد در یک مسابقه دوی ماراتن شرکت کرد. وقتی رقابت به پایان رسید ریک گفت: پدر، وقتی می‌دویم احساس می‌کنم که هیچ مشکل و نقصی ندارم. همین یک جمله باعث شد تا دیک هویت که در آن زمان ۳۷ساله بود به فکر مسابقه‌های بیشتر برای خوشحال کردن پسرش بیفتد و ایده تشکیل تیم‌هویت‌ها به ذهنش رسید. او در ارتش خدمت می‌کرد اما هیچ تجربه‌ای درمسابقات دو نداشت و تصمیم گرفت که شروع به تمرین کند. ریک در مدرسه مشغول درس خواندن بود و به همین خاطر دیک هر روز صبح یک کیسه سیمان را روی ویلچر می‌گذاشت و با آن شروع به دویدن می‌کرد. دیک هویت آن‌قدر تمرین کرد تا قادر به هل دادن ویلچر همراه با پسرش در مسابقه‌های دوی ماراتن شود. در اولین رکورد شخصی، او باپسرش ۵هزار متر را در ۱۷دقیقه دوید و از آن زمان مسابقه‌های آنها شروع شد. شرکت این پدر و پسر در مسابقه‌های ماراتون بوستون خیلی سریع نظر رسانه‌های جهان را جلب کرد. پس از شرکت در دهها مسابقه دوی ماراتون که خیلی از افراد عادی به تنهایی هم قادر به پایان بردن آن نبودند تیم هویت‌ها تصمیم به شرکت در مسابقه‌های تری اتلون مسابقه‌های سه‌گانه ورزشی گرفت. در رقابت‌های ورزش‌سه‌گانه شرکت کنندگان باید سه مرحله استقامتی شامل شنا، دوچرخه سواری و دو را پشت سر بگذارند و به همین خاطر خیلی‌ها به دیک هویت هشدار دادند که این مسابقه به آمادگی بدنی بالایی نیاز دارد و می‌تواند او و پسرش را دچار دردسر کند. هیچ چیز اما نمی‌توانست این پدر را از تلاش برای خوشحال‌کردن بیشتر پسرش منصرف کند .پس از مدتها تمرین بالاخره آنها در اولین مسابقه سه‌گانه ورزشی شرکت کردن. در این رقابت دیک هویت در حالی که قایقی که ریک در آن بود را می‌کشید ۳/۸کیلومتر شنا کرد، در حالی که ویلچر ریک را هل می‌داد ۴۲کیلومتر دوید و ۱۸۰کیلومتر را با دوچرخه‌‌ای که ریک روی صندلی جلوی آن نششته بود پدال زد. ورزشکاران کمی می‌توانند حتی به تنهایی این رقابت نفس‌گیر را به پایان برسانند و به همین خاطر به این رقابت‌ها عنوان مردان آهنین را داده‌اند. این پدر و پسر تا کنون در ۱۰۶۹رقابت ورزشی با هم شرکت کرده‌اند که شامل ۶۹رقابت سه‌گانه ورزشی می‌شود. نام دیک هویت به خاطر فداکاری‌هایش در موزه افتخارات مسابقات سه گانه ورزشی ثبت شده است. ریک هویت اکنون ۵۰ساله شده و پس فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه بوستون در آزمایشگاه کامپیوتر همین دانشگاه مشغول به کار شده است. پدر ۷۲سالهاو هم که همه جا همراهش بوده با درجه سرهنگی از ارتش بازنشسته شده است. این پدر و پسر هنوز هم اوقات خوشی را با هم دارند و بنیاد خیریه خود را اداره می‌کنند. دیک هویت اما به خیلی‌ها ثابت کرده است که پدرها همیشه بهترین تکیه‌گاه‌های دنیا هستند؛ تکیه‌گاه‌هایی بدون هیچگونه چشم‌داشت.منبع

پسوند: تا روز سه شنبه کسی بهم خبر نداد که این مطلب ناقص و با مشکل منتشر شده و این یعنی نداشتن مخاطب و بی تفاوت بودن بازدید کننده‌های وبلاگ. این ماجرا برای یه وبلاگ نویس خبر خیلی بدیه.

بازدیدها: 21