شاید در بیشتر مدارس در آغاز سال تحصیلی اولین موضوع انشاء تابستان را چگونه گذراندید باشه. من یادم نمیاد این انشاء را در دوران مدرسه نوشته باشم پس الان مینویسم. تابستانی که گذشت سرماخوردم و تمام وقت سرفه میکردم و حالم بسی ناجوانردانه بد بود. شبی روی ویلچر بودیم، برای راحتتر سرفه کردن و کامل تخلیه شدن اخلاط داخل ریه، هنگام سرفه نمودن از کمر تا شدم سر و سینهام را با شتاب بسوی زانوهایم بردم، در این موقع صدای طرقی از کمرم شنیدم و با وجود اینکه سوند داشتم، ادرار ازم خارج شد. فوری با ویلچر توالت رفتم دستشویی اما کاری انجام نشد. از اون شب هرچی حس زیر ناف داشتم را از دست دادم و همین موجب شد بعد ۲۲سال باسنم گرفتار زخم فشاری بشه. همه اینها که بر من رفت، علامتهای اولیهای است که هنگام آسیب نخاعی مشاهده میشه. با پزشک متخصص مغز و اعصاب تماس گرفتم و جریان را براش بازگو کردم. دکتر بهم گفت: احتمالا شوک نخاعی بهت وارد شده. فعلا به کمرت فشار نیار و در اولین فرصت MRI بگیر. خوشبختانه پزشکان رادیولوژ و مغز و اعصاب چیزی درMRI مشاهده ننمودند. زخم روی باسنم با کرم کامفیل معجزهگر خیلی زود درمان شد، اما تا امروز خبری از برگشت حسهای از دست رفته نشده.
پاپوش: مطالب بالا هشدار بود. بدانید و آگاه باشید، انسان بالغ همواره روبه زوال است و این جریان قطعا در وجود ما قویتر از افراد سالم است، پس بهتره از فعالیتهای پر ریسک پرهیز بشه و بیشترین تلاش در حفظ سلامتی بشه.
بازدیدها: 45