دوشنبهی گذشته ساعت ٨صبح سرویس بهزیستی اومد دنبالم و حدود ٩ونیم منو در میدان فردوسی پیاده کرد. چند ده متر بطرف شرق رفتم و خیابان لالهزار را مستقیم رفتم پایین، از میدان امام و خیابان ناصرخسرو عبور کردم تا از پلاک یک خیابان صور اسرافیل پایهی دوربینی را بخرم که قبلا دیده بودم. من جالب نیستم؟ هنوز دوربین نخریدم، اما براش پایه خریدم ١۵هزار تومان! انقد که بابت خرید این پایه نگران بودم برای خرید دوربین نگران نیستم. دوربین هر روز پیشرفتهتر و ارزونتر از قبل میشه، اما این پایه بسیار کمیابه و ممکن بود تمام بشه. حسن و تفاوت این ابزار اینه که: ١_مفصلیه و به هر حالتی درمیاد. ٢_تهش بادکش داره و به سطوح میچسبه. در ادامه مسیر رفتم تو خیابان ولیعصر و فروشگاههای لوازم ورزش را سیاحت کردم بعد به خیابان کارگر رفتم و بسلامت از میدان قزوین عبور کردم و وارد پارک رازی شدم تا دیدی بزنم به دریاچهی پارک، آخه تو روزنامهها و اخبار خیلی از ماهیگیری تو دریاچهاش میگن. دور دریاچه نرده داره و نمیشه نزدیک آب رفت اما برای ماهیگیری با چوب و چرخ مناسبه. از پارک زود زدم بیرون و رفتم طرف میدان گمرک قدیم و رازی جدید، تو همین مسیر یه کت سیاه رنگ مدل ارتشی خریدم که برای پاییز خوبه. بعد رفتم به مقصد نهایی، جایی که پارسال هم رفته بودم، رفتم پیش سازندهی موتور سهچرخ معلولان. کلی باهاشون حرف زدم و بهشون گله کردم که چرا موتوری را که قول دادن را نمیسازن؟ باز هم بهم گفتن: نقشه و طرحش را کشیدیم، کمی سرمون خلوت بشه درستش میکنیم. اینجا دیگه کارم تموم شد. از ویلچر فاتح بسیار راضی هستم، اگه منزلمان داخل شهر بود تمام نیازهام را مرتفع میکرد. عکس مسیری که پیمودم را روی نقشه ببینید، راه بسیار طولانی بود و ۷۰درصدش سرپایینی بود.
پیآمد: آوردهاند که اگر کورش کبیر از٢۵۰۰سال پیش تا کنون هر ماه صد میلیون تومان پول پس انداز میکرد اندازهی۳۰۰۰میلیارد تومان اختلاس اعوان و انصار جریان انحرافی نمیشد.
بازدیدها: 1584