روایت است:
از امیرکبیر پرسیدند در مدت زمان محدود چگونه این مملکت را از دزد پاک کردی؟
امیرکبیر گفت: من خود دزدی نکردم و نمیگذاشتم زیردستانم دزدی کنند، آنها نیز از خشم، نمیگذاشتند زیردستانشان دزدی کنند و همینطور این روند تا انتها ادامه یافت.
اگر من دزدی میکردم تا آخرین سمت دزدی میکردند و کشور میشد دزد خانه، و همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه دزد بودیم هیچ دزدی را محکوم نمیکردیم، مردم نیز هر روز گیجتر میشدند.
از معتبر بودن این روایت خبر ندارم، اما اصل موضوع کاملا درست و معتبر است.
اگر سران قوای کشوری بخواهند با بیقانونی، قانون را به شکل دلخواه خود اجرا کنند، همه بیقانونی را در جهت دستیابی به منافع خیش، پیشه میکنند. اینگونه میشود که افراد نابلد در راس امور قرار میگیرند تا منافع افرادی اندک را ارجحیت دهند بر منافع مردم کل کشور.
۸۰۰ سال پیش سعدی شیرازی در این زمینه فرموده:
ندهد هوشمندِ روشن رای
به فرومایه، کارهای خطیر
بوریاباف اگر چه بافنده است
نبرندش به کارگاه حریر