خود آزمایی

یکی از دوستان کتابی بهم معرفی کرد و گفت هر کسی باید این کتاب را بگیره و بخونه. اسم کتاب را دادم به داداشم، او هم رفت اون کتاب و دو کتاب دیگه از همون نویسنده را برام خرید و آورد. دوتا از اون کتاب‌ها را خوندم، موضوع کتاب‌ها داستان‌های کوتاه و الهام بخشی است که کمک میکنه به: حس رضایت‌مندی،  شاد زیستن و احساس خوشبختی کردن، روحیه‌ی بخشش، موفقیت و پیروزی و…. بیشتر اون داستان‌ها توی اینترنت هست و خیلی‌هاش را شما خوندید، نمیدانم نویسنده اونها را از نت بیرون کشیده یا ملت اونها را از کتاب؟ داستان زیر یه نمونه از اون داستان‌هاست که برای من ایمیل شده بود البت هنوز این داستانک را توی اون کتاب‌ها ندیدم: جواز بهشت: روزی مردی خواب دید که مرده و پس از گذشتن از پلی به دروازه بهشت رسیده است. دربان بهشت به مرد گفت: برای ورود به بهشت باید صد امتیاز داشته باشید، کارهای خوبی را که در دنیا انجام داده اید، بگویید تا من به شما امتیاز بدهم. مرد گفت: من با همسرم ازدواج کردم، ۵۰ سال با او به مهربانی رفتار کردم و هرگز به او خیانت نکردم. فرشته گفت: این سه امتیاز. مرد اضافه کرد: من در تمام طول عمرم به خداوند اعتقاد داشتم و حتی دیگران را هم به راه راست هدایت می کردم. فرشته گفت: این هم یک امتیاز. مرد باز ادامه داد: در شهر نوانخانه ای ساختم و کودکان بی خانمان را آنجا جمع کردم و به آنها کمک کردم. فرشته گفت: این هم دو امتیاز. مرد در حالی که گریه می کرد، گفت: با این وضع من هرگز نمی توانم داخل بهشت شوم مگر اینکه خداوند لطفش را شامل حال من کند. فرشته لبخندی زد و گفت: بله، تنها راه ورود بشر به بهشت موهبت الهی است و اکنون این لطف شامل حال شما شد و اجازه ورود به بهشت برایتان صادر شد! 

پسآمد: از این داستان‌ها مدام برامون اتفاق میافته یا از زبان دوستان و آشنایان می‌شنویم. یه نمونه‌‌اش برای خودم اتفاق افتاد که با دیدن آگهی سیما فیلم مبنی بر: خرید ایده‌های و داستان‌های ملت بصورت فیلم نامه‌ تصمیم گرفتم اون را بصورت فیلم نامه بنویسم و ارائه بدم. موفقیت برام اهمیت نداره، فقط میخوام خودم را آزمایش کنم.

بازدیدها: 70