قصه شب

چند شب پیش یه فیلم دیدم کلی حال کردم، داستان فرار از یه زندارن بود بعد فرار زندانی‌ها و کلی حادثه آخرسر رئیس زندان که از اول همه چیز را میدونست توی جاده جلوی زندانی‌ها را بست و همه را برگرداند زندان، خیلی از این خواب را یادمه اگه داستانش را بنویسم یه فیلم نامه‌ی توپ میشه. پریشب‌ها خواب دیدم یه معدن طلا پیدا کردم. خیلی از شب‌ها خواب میبینم مدرسم دیر شده یا تکلیف‌ها را انجام ندادم یا امتحان دارم درس نخوندم یا دیر به جلسه رسیدم. چند شب پیش هم خواب دیدم امتحان الکترونیک دارم؟! درسی که هیچ وقت از جلوی کلاسش هم رد نشدم.

چند خط بالا را حداقل ۱۰ یا ۱۵ سال پیش یه گوشه نوشتم.

پسرفت: آدما برای رهایی از خستگی و فلاکت‌های بیداری به خواب شیرین پناه می‌برند، اما من در خواب هم اسیر تشویش و بی‌قراری هستم، حتی بیشتر از بیداری. اونقدر کیفیت بخواب رفتن و خوابم بد است که اصلا دوست ندارم بخوابم. حداکثر زمان خواب شبانه من ۵ساعت میشه که قطعا هر یک ساعت بیدار میشم، آب می‌خورم، ساعت را نگاه می‌کنم و دوباره با زور و مکافات می‌خوابم. خوشبحال کسایی که سرشون به بالشت نرسیده ، خر و پفشون بالا میره هیچ اتفاقی نمی‌تونه بیدارشون کنه.

فروشگاه دوربین عکاسی کم شاپ
آدرس و شمارت تلفن تماس فروشگاه دوربین عکاسی کم شاپ
فروشگاه دوربین عکاسی کم شاپ آدرس و شمارت تلفن تماس

بازدیدها: 35