چند روز پیش، نه، چند شب پیش از مهمانی برگشتیم خانه، ساعت۱۲ رسیدیم پشت درب منزل، همین که خواستند با کلید درب منزل را باز کنند بانگ برآمد که: ایدآاااد، کلید توی قفل شکست. تلاش یکساعته برای بیرون کشیدن کلید شکسته جواب نداد. نرده دور دیوار منزل هم اجازه نمیداد کسی از بالای دیوار وارد منزل بشه. در نهایت به منزل پدرم رفتیم و شب را آنجا خوابیدیم. شب سخت و غیر قابل تحملی بود، تا صبح چشم بر هم نگذاشتم و مدام به اون دوست نخاعیم فکر میکردم که زنش بخاطر طلاق گرفتن مهریهاش را بخشید و طلاق گرفت و فرزند و پسرعمهاش را رها کرد و رفت و بعد برای دریافت مهریه شکایت کرد و قانون هم دوست نخاعیم را بازداشت کرد و یک شب او را روی ویلچر در بازداشتگاه زندانی نمود. قانون برای قشر ضعیف جلاد و برای زر و زور مندان غلام است.
پیوست: تسلیت میگم به خانوادههای آتشنشانان عزیز ازدست داده در پلاسکو
آرزو سلامتی تا هنگام نجات دارم برای افرادی که هنوز زیر آوار زنده هستند
عرض تاسف برای خانوادههای مالباخته پلاسکو
تسلیت به ملت برای برخی رفتارها که زیاد حرفش زده شده
من و پلاسکو خرداد ۱۳۹۰
بازدیدها: 49