موتور سه‌چرخ الکتریکی

چند روز پیش رفته بودم خیابان ولیعصر، در محدوده‌ای که لوازم و تجهیزات پزشکی و توانبخشی می‌فروشند دوستی را دیدم که روی یه موتور سه‌چرخ زیبا بود، بهش گفتم چه موتور باحالی داری. چنده اینا؟ گفت: این ایرانیه و من گرفتمش ۳ونیم میلیون. پرسیدم چقدر راه میره؟ گفت: نو بود ۶۵ کیلومتر میرفت ولی الان ۱۵ کیلومتر. اون بنده خدا هم میگفت: ویلچر تو بهتره، چون میتونی باهاش داخل هر مکانی شد: خانه، پاساژ، مغازه، مطب و …… ولی این موتور سه‌چرخ من خیابانیه و امکان ورود به چنین مکان‌هایی را باهاش نمیشه داشت. ۱- مشخصات فنی این  موتور را در این تصویر ببینید. ۲- آدرس و شماره‌های تماس با مراکز فروش را در این تصویر ببینید.
پاورقی:
دوستانی که میتونن با عصا یا با واکر حرکت کنند این وسیله میتونه براشون بسیار کارا باشه.

 بازسازی دم مارمولک‌ می‌تواند به آینده طب بازساختی در انسان کمک کند

بازدیدها: 30

مهمونی افطاری

باید میرفتم سلمونی تا با ظاهری نیکو در افطاری برادر همسرم حاضر شم. از صبح هرچی به شماره مغازه‌ی سلمونی زنگ می‌زدم گوشی را برنمیداشت. دیگه ساعت ۱۱ونیم حوصله‌ام سر رفت و پریدم روی ویلچر عزیزم و شتافتم بسوی سلمونی‌ای که حدودا سه کیلومتر با منزل ما فاصله داره. هستن سلمونی‌هایی که به منزل ما نزدیک‌تر باشن اما من نمیتونم با ویلچر برم داخلشون. این سلمونی داخل پاساژه و رفتن داخلش خیلی برام راحته. بعد چند دقیقه انتظار آقای سلمونی آمد و موهام را مرتب کرد و از پولهایی که جلوش گرفتم پنج‌هزار تومان بعنوان دست مزد برداشت، هرچی گفتم: کمه، بیشتر بردار، گفت: نه، کافیه. برای اینکه دست خالی نرم به مهمونی، از سلمونی رفتم به گلخانه نزدیک منزلمان و سه گلدان کوچک گل قهری برای مادر و دو برادر همسرم گرفتم. مشخصات گیاه: گیاهی است چند ساله با ساقه‌های چوبی تیغ دار که بلندی آن ۵۰ تا ۶۰ سانتی متر است. برگهای آن مرکب و هر گروه ۳ تا ۴ برگ مرکب از یک نقطه خارج شده و از آن نقطه با دمبرگ بلندی به ساقه اصلی وصل میشود. هر برگ مرکب دارای ۲۴ تا ۴۰ جفت برگچه باریک و دراز است و به این ترتیب هر برگ مرکب را به صورت پر طیور در می‌آورد و چون به محض تماس دست، برگها به سمت پایین خم شده و با دمبرگ به طرف ساقه جمع می‌شوند، آن را گیاه حساس می‌نامند. این گیاه بومی برزیل است. عکس و اطلاعات بیشتر

پایانه: سومین باری که رفتم این پیرایشگری‌ای که الان میرم پیشش دیدم درب مغازه‌اش را که فلزی بود و چهار چوب درب‌ش یکی دو سانت از سطح زمین اومده بود بالاتر را کلا کنده و جاش درب و پنجره‌ی شیشه‌ای کار گذاشته که ویلچرم راحت و بدون کوچکترین مانعی بره داخل مغازه‌اش، کارش منو حیران کرد، منم کلی ازش تشکر کردم.

بازدیدها: 32

ترس من

برای دیدار با دوستم رفته بودم مغازه‌‌اش، با هم از هر دری حرف می‌زدیم که…. یه آقای سیبیلو با قدی میانه آمد داخل، خوب که دقت کردم دیدم این آدم را خوب می‌شناسم، سریع از جام بلند شدم و بغلش کردم و کلی ماچش کردم و بهش گفتم آقا من خیلی به شما علاقه دارم و باید اقرار کنم که کلی خاطرخواه شما هستم، اصلا بیژن خان شما کجا؟! جنوب شهر تهران کجا؟! آقای مرتضوی بعد کلی تواضع هنرمندانه گفت کاری برام پیش آمده و باید به این آدرس برم راه را هم بلد نیستم، گفتم نگران نباش خودم دربست در خدمت شما هستم، سوار موتورش کردم و بردم به جایی که می‌خواست رسوندمش و شب هم بردمش منزل خودمان و کلی از وجودش لذت بردم.

پسوند: من یه بار رفتم قزوین، آیا قزوینی شدم؟ شاید هم در زندگی‌های قبلیم در قزوین هم میزیستم؟ یا نکنه خدایی نکرده بیژن قزوینی بوده؟ اگه اینطوری باشه وای بر من!؟ کاشکی دخترهای کلیپ‌های اندی میآمدن به خوابم که الآن بجای این برزخ بیم‌ناک در رویایی دل انگیز می‌بودم.

بازدیدها: 28

چرخ جلوی ویلچر

فکر کنید: پاشنه‌ی کفش‌تون از بیخ کنده بشه، بعد کلی تعمیر، کفش‌تون را که پوشیدن: یه میخ، سیخ بره تو پاتون، حال میده!؟ چند وقت پیش بعد اینکه نشستم روی ویلچر، فهمیدم تویی چرخ جلوی ویلچر از اونجایی که باد توش میره پاره شده. داداشم رفت و یه تویی خرید و آورد، پدرم چرخ و تویی را برد مغازه‌ی پنچرگیری و چرخ را سالم آورد، وقتی چرخ را بستن روی ویلچر، دیدیم لوله‌ای که باد را به داخل تویی میفرسته زیادی طویله و گیرمیکنه به دوشاخه‌‌ای که چرخ جلو را نگه‌میداره، خلاصه بعد کلی ایده‌‌های مهندسی در کردن، پدرم چرخ را برد و داد تا از داخل چرخ یه مهره بندازن گل همان لوله‌ای که باد را به داخل تویی میفرسته تا زیادیه لوله داخل چرخ بمونه.   

پسرفت: دارم مطلب کم میارم، اگه کمک نکنید ….

این نوشته را بعنوان توصیه‌های ایمنی در کنترل…. حتما بخونید

بازدیدها: 145