فرزند معلول پیامبر

حضرت سلیمان آرزو داشت فرزندان برومند شجاعى نصیبش شود که در اداره ی کشور و مخصوصا جهاد با دشمن به او کمک کنند. او داراى همسران متعدد بود با خود گفت: من با آنها همبستر میشوم تا فرزندان متعددى نصیبم گردد، و به هدفهاى من کمک کنند، ولى چون در اینجا غفلت کرد و«ان شاء اللَّه» همان جمله‏اى که بیانگر اتکاى انسان به خدا در همه حال است، نگفت در آن زمان هیچ فرزندى از همسرانش تولد نیافت جز فرزندى ناقص الخلقه، که همچون جسدى بى ‏روح آن را آوردند و بر تخت او افکندند! سلیمان سخت در فکر فرو رفت، و ناراحت شد که چرا یک لحظه از خدا غفلت کرده، و بر نیروى خودش تکیه کرده است، توبه کرد و به درگاه خدا بازگشت. برگرفته از: تفسیر نمونه.
پایانه: مصلحت و مشیت و تقدیر الهی فراتر از دایره‌ی ادراک بشر است. پس نباید به این اندیشید که هر معلولی به دلیل غفلت و سهل‌انگاری والدینش بوجود آمده.

بازدیدها: 59