حضرت سلیمان آرزو داشت فرزندان برومند شجاعى نصیبش شود که در اداره ی کشور و مخصوصا جهاد با دشمن به او کمک کنند. او داراى همسران متعدد بود با خود گفت: من با آنها همبستر میشوم تا فرزندان متعددى نصیبم گردد، و به هدفهاى من کمک کنند، ولى چون در اینجا غفلت کرد و«ان شاء اللَّه» همان جملهاى که بیانگر اتکاى انسان به خدا در همه حال است، نگفت در آن زمان هیچ فرزندى از همسرانش تولد نیافت جز فرزندى ناقص الخلقه، که همچون جسدى بى روح آن را آوردند و بر تخت او افکندند! سلیمان سخت در فکر فرو رفت، و ناراحت شد که چرا یک لحظه از خدا غفلت کرده، و بر نیروى خودش تکیه کرده است، توبه کرد و به درگاه خدا بازگشت. برگرفته از: تفسیر نمونه.
پایانه: مصلحت و مشیت و تقدیر الهی فراتر از دایرهی ادراک بشر است. پس نباید به این اندیشید که هر معلولی به دلیل غفلت و سهلانگاری والدینش بوجود آمده.
بازدیدها: 62
درود بر مهرداد عزیز
امیدوارم سرحال بشی و شده باشی و بیشتر مواظب خودت باشی
مطلب زیرکانه ای بود و این برداشت های سیاست مدارانه ی هوشمندانه در چنین جاهایی برای موارد به خصوصی بسیار کارسازه
دوستت دارم فراوون
+++ پیغام خصوصی +++
aya ta hala be in fekr kardy ke bery vizaye darman begyry bery amrika darmane selul haye bonyady anjam bedy?
————————
سلام
ممنون از پیام شما
نه هرگز بهش فکر نکردم
چون همه نوع هزینه هاش :
مالی
جانی
روانی
خانوادگی
و…… سنگین و گران است
سلام خوبین؟
خیلی وقته ازتون خبر ندارم
وبلاگندارم اینستاگرام من
Raz1364 هست
+++ پیغام خصوصی +++
حتما نصب کنید بیاین
خوشحال میشم خیلی دلم تنگ شده سلام به خانمتون و امیر فرهاد برسونید
———————
سلام
تشکر فراوان از بنده نوازی سرکار عالی
حتما اطاعت امر میشه
متاسفانه وقت اینستاگرام را ندارم
برقرار باشید