آبرو

بیست سال پیش رفتم سربازی، بعد از آموزشی در روز تقسیم، شخصی آمد بین سربازها و من و چند تا از بچه‌هایی را که درس فنی خوانده بودیم را با خودش برد تا در یکی از مهمترین(در زمان خودش) کارخانه‌های‌ سازمان صنایع دفاع مشغول به خدمت بشیم. اون موقع وزیر کشور کنونی مدیر اونجا بود. صبح با سرویس پرسنل رسمی، با لباس سربازی میرفتم سرکار و ساعت ۱۴با سرویس برمیگشتم خانه. خیلی زود توانایی خودم را نشان دادم و با خواست رییس پروژه کار با یکی از بزرگترین دستگاه‌های سوراخکاری کشور را شروع کردم. کاری که پرسنل رسمی انجامش می‌دادند را من با دو برابر سرعت انجام میدادم. کارم خیلی خوب بود و بسیار تو چشم همه بودم. برخورد همه با من بسیار دوستانه و با محبت بود. اوخر خدمت چند بار بهم پیشنهاد استخدام دادند. چند وقت پیش زنگ زدم به مدیر کارگاهی که من سربازش بودم، کلی تحویلم گرفت و کلی احوالم را پرسید، گفتم: ازدواج کردم و حال و روز خوبی دارم. حرف مسکن شد، گفتم: در خانه پدری ساکنم. خلاصه از لطف اوشان معرفی شدم به تعاونی مسکن محل خدمتم، اونها گفتن: بیا ۵میلیون پیش و متری۶۰۰هزار تومان بده تا یک دستگاه آپارتمان از برجی ۹طبقه در حومه‌ی تهران(شهر اندیشه) بهت بدیم. شرایط پرداخت و محل برج خوب بود تنها بدیش این بود که من پول نداشتم.

پیوست: مدیرانی که زمان سربازی من، همکار وزیر کشور کنونی بودن، الان همه در حد رییس سازمان و معاون وزیر ارتقاع شغلی پیداکردن، به لطف رییس زمان سربازیم آخر هفته‌ی جاری میریم مسافرت، جایی که قبلا هم رفته بودم.

فروشی: یک دستگاه ویلچر برقی مِیرا اوپتیموس وان، ساخت آلمان

شماره تلفن تماس با فروشنده این ویلچر آقای کریمی: ۰۹۱۹۷۹۴۱۰۹۷

بازدیدها: 92

داریم جدا میشیم

از چند سال پیش که برنامه‌ی دریافت مستمریم درست شد و خیلی جدی بحث ازدواجمو مطرح کردم، پدرم بهم گفت: از این به بعد اون خانه را با این شرط که: هر وقت پسرم ازدواج کرد مستاجر باید دنبال خانه‌ی دیگری باشه میسپرم به بنگاه. فردای شبی که بسلامتی عقد کردم پدرم به حرفش عمل کرد و به مستاجر اون خانه که تو همین کوچه و هفت خانه اونورتر از اینجاست، گفت که: پسرم ازدواج کرده و ما میخواهیم بیاییم اینجا. مستاجره که با ما رفت و آمد هم داشت و از برنامه‌ی ازدواجم خبر داشت به پدرم میگه: حاجی خدا خیرت بده، مگه دیگه ما میتونیم با این قیمت خانه‌ای مثل اینجا پیدا کنیم. خلاصه، طرف چندتا کوچه اونورتر یجایی را مثل خانه‌ی پدرم را با دو برابر قیمت اجاره کرد و اسباب کشید و رفت. پدرم بلافاصله خانه را داد رنگش کنن، الان هم مشغول رفع ریزه کاری‌های اونجاست. به امید خدا از چند روز دیگه اسباب کشی شروع میشه و ما هم بساط زندگیمونو پهن میکنیم.

پایانه: بقول شاه غلام پیروانی، خدا وکیل، پشت من به همت عالی بابام قرص بود که رفتم تو دل حادثه، با این اوضع احوال داغون اقتصاد و مسکن، آدمای روپا، چرخ زندگیشون مدام می‌لنگه، وای به منه ویلچری و اینهمه چاله چوله تو هر خیابان و کوچه‌ی شهرها و زندگی اگر پدرم و خانواده‌ام مثل کوه پشتم نبودن.

ساختمان ستون فقرات
نخاع چیست
آسیب نخاع چیست ؟
تشخیص آسیب نخاع
آسیب کامل و آسیب ناقص

موسسه رعد با هدف ارائه خدمات به اشخاص توان یاب ( معلول جسمی- حرکتی)، از طریق ارائه آموزشهای فنی و حرفه ای و همچنین خدمات مشاوره ای به بازسازی و ارتقاء توانمندیهای توان یابان (معلولین) بطور کاملاً رایگان کمک می نماید. اکنون این موسسه با تاًسیس ۱۴شعبه در سراسر ایران از جمله شهرستانهای طالقان، مشهد، یزد و… به توسعه فعالیتهای خود همت گماشته است.

بازدیدها: 80

خروج از افسردگی معلولیت

کتاب‌هایی که در زمینه‌ی شاد زیستن و تغییر راه و شیوه‌ی زندگی نوشته شدن واقعا مفیدن و به من خیلی کمک کردن که بتونم به حال خوب برسم. بعد مطالب توی کتابها، دو رویداد دیگه کمک کرد که حالم عالی و متعالی بشه، اولیش را پدرم اینطوری رقم زد: چند سال پیش پدرم این خانه‌ای را که الان توش ساکن هستیم را خرید و بهم گفت: پسر جان این خانه را برای تامین آتیه تو خریدم که بعد ما، خدا نکرده آواره نشی، هر وقت هم بسلامتی ازدواج کنی این خانه را در اختیار تو و همسرت میذارم تا هیچ وقت نگران مسکن نباشی. با اینکه این کار پدرم خیلی بهم حال‌داد و کلی به آینده بخصوص برای ازدواج امیدوارم کرد، اما یجورایی هم بیقرارم کرد، آخه با خودم میگفتم: آدم که درآمدی نداشته باشه با خانه میتونه چه کنه؟ نمیشه که از آجرهای خانه بعنوان خرج خانه استفاده کرد. تا اینکه اتفاق مهم دوم افتاد تا حالم را متعالی کنه، در دوره‌ی اول ریاست جمهوری دکتر محموداحمدی‌نژاد یکی از ایمیل‌هایی را که برای هر مسئولی فرستاده بودم را به قسمت رسیدگی به شکایت‌های مردمی دفتر ریس جمهور فرستادم، چند ماه بعدش باهام تماس گرفتن و گفتن: هرچی مدرک داری را بیار فلان جا جهت برسی و به جریان انداختن پرونده‌ات. بعد کلی(بیشتر از یکسال) رفت و آمد و از این کمیسیون به اون کمیسیون رفتن، بآلآخره ارتش پذیرفت به سربازش که در زمان خدمت سربازیش معلول شده مستمری ازکار افتادگی بده. داشتن کار و درآمد و حقوق ماهانه به هر معلولی بی‌نهایت اعتماد بنفس و حس و حال و انرژی‌مثبت و امید به آینده روشن میده.

پسینه: در دو مطلب اخیر تجربه خودم در مورد ریشه و دلیل افسرده حالی معلول‌ها و راه کمک بهشون را برای کسانی که با معلول‌های افسرده حال در ارتباط هستن بیان کردم. امیدوارم همه دوستان معلولم پر پرواز خودشونو داشته باشن.


غم و افسردگی در ناتوانی حرکتی

بازدیدها: 37