یکسال با امیرفرهاد

یازده شهریور فرزندمان یکساله شد. به شکر خدای بزرگ و بخشنده و مهربان از سال گذشته‌ که امیرفرهاد همراه ما شده تمام لحظه‌های ما را بسیار شیرین و لذت‌بخش کرده. از چند روز قبل تولدش روی عکس‌هاش کار می‌کردم تا بهترین‌ها را انتخاب و تبدیل به فتوکلیپ کنم. هرشب که میرفتیم منزل پدرم یه قسمت از فتوکلیپ را می‌بردم و باهم میدیدیم. یازدهم هم رفتیم منزل پدرم و قسمت خانوادگی فتوکلیپ یکسال حضور امیرفرهاد در کنارمان را دیدیم و دست زدیم و تولد مبارک گفتیم و خندیدیم، ولی چیزی بنام کیک و جشن تولد نداشتیم، اما خانواده لطف کردن و منو بیشتر از پیش مدیون الطاف بی‌دریغشون کردن و هدایا‌یی به امیرفرهاد دادن. در این میان هدایایی که مادربزرگی مهربان از طرف نوه‌ی کوچولوی نازنازی ۹ماهه‌اش از خارجه برای امیرفرهاد فرستاده بود نیز به دستمان رسید و موجب سپاس‌گزاری همه شد (بحران ازدواج موجب شده نینی کوچولو بفکر آینده‌اش باشه). من قبلا تاکید کرده بودم هدیه کوچک باشه اما باز بزرگش کردن تا من هرچه بیشتر زیر بار سنگین محبتشون متحمل فشار بشم. این روزها امیرفرهاد همش دوستداره دستش را بگیرن و راه‌بره، و یا خودش کنار میزجلوی مبل به‌ایسته و با دست بزنه به پهلوی هرچیزی که روی میزه و اونو دور خودش بچرخونه. امیرفرهاد دو روز قبل تولدش شروع کرد به رگباری گفتنه: بابابابابا. از روز تولدش رگباری میگه: ماماماماما. شکر خدا امیرفرهاد بسیار باهوشه. من روزی چند بار بهش میگم: تو باید بری مدرسه درس بخونی شاگرد اول بشی، بری دانشگاه، درس بخونی نفر اول دانشگاه بشی، دکتر امیرفرهاد زندی حافظ کل قرآن بشی، دوا و درمون بابا بشی، بابارو ببری بیمارستان آمپول بزنی خوبش کنی. خانواده میگفتن: نه، تا اون موقع دیگه بابای امیرفرهاد خوب شده. من بهشون گفتم: نگید نه، درست شما دوست دارید من زود خوب بشم، ولی نه گفتن شما بار مثبتی نداره. بهتره از الان امیرفرهاد با انگیزه و هدفی بزرگ، بزرگ بشه، پس بگید: بله امیرفرهاد خوب درس میخونه و دکتر میشه تا باباشو خوب کنه.

پسآمد: از وقتی که امیرفرهاد جنینی ۴ماهه بوده تا حالا هر روز قرآن با صدای بلند گوش‌دادیم. همیشه که قرآن شروع میشه سریع میخنده و توجه‌ش کاملا جلب میشه. امیدوارم بتونیم امیرفرهاد را طوری تربیت کنیم که موجب رضایت خدا و خلق باشه.

بازدیدها: 58

واقعیات شگفت انگیز در قرآن

دکتر طریق السوادان آیاتی را در قرآن مجید پیدا کرده‌ است که قید می‌کند موضوعی برابر با موضوعی دیگر است، مثلاً مرد برابر است با زن. گرچه این مسئله از نظر صرف‌و‌نحو دستوری بی‌اشکال است اما واقعیت اعجاب‌آور این است که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده می‌شود ۲۴ مرتبه و تعداد دفعاتی که کلمه زن در قرآن دیده می‌شود هم ۲۴ مرتبه است، درنتیجه، نه تنها این عبارت از نظر دستوری صحیح است، بلکه از نظر ریاضیات نیز کاملاً بی‌اشکال است، یعنی ۲۴=۲۴٫ با مطالعه بیشتر آیات مختلف، او کشف نموده ‌است که این مسئله درمورد همه چیزهایی که در قرآن ذکر شده این با آن برابر است، صدق می‌کند. به کلماتی که دفعات به ‌کار بستن آن در قرآن ذکر شده، نگاه کنید:

دنیا ۱۱۵ / آخرت ۱۱۵

ملائک ۸۸ / شیطان ۸۸

زندگی ۱۴۵ / مرگ ۱۴۵

سود ۵۰ / زیان ۵۰

ملت (مردم) ۵۰ / پیامبران ۵۰

ابلیس ۱۱ / پناه جستن از  شر ابلیس ۱۱

مصیبت ۷۵ / شکر ۷۵

صدقه ٧٣ / رضایت ٧٣

فریب خوردگان (گمراه شدگان) ۱۷ / مردگان (مردم مرده) ١٧

مسلمین ۴١ / جهاد ۴١

طلا ۸ / زندگی راحت ٨

جادو ۶٠ / فتنه ۶٠

زکات ٣٢ / برکت ٣٢

ذهن ۴٩ / نور ۴٩

زبان ٢۵ / موعظه (گفتار، اندرز) ٢۵

آرزو ٨ / ترس ٨

آشکارا سخن گفتن (سخنرانی) ١٨ /  تبلیغ کردن ١٨

سختی ١١۴ / صبر١١۴

محمد (صلوات الله علیه) ۴ / شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص) ۴

مرد ٢۴ / زن ٢۴

همچنین دفعات تکرار کلمات زیر در قرآن جالب است:

نماز ۵،   ماه ١٢، روز ٣۶۵

دریا  ٣٢، زمین (خشکی) ١٣

دریا +  خشکی = ۴۵=۱۳+۳۲

دریا = %۱۱۱۱۱۱۱/۷۱= ۱۰۰ × ۴۵/۳۲

خشکی = % ۸۸۸۸۸۸۸۹/۲۸ = ۱۰۰ × ۴۵/۱۳

دریا + خشکی = % ۰۰/۱۰۰

دانش بشری اخیراً اثبات نموده که آب ۱۱۱/۷۱% و خشکی ۸۸۹/۲۸%   از کره زمین را فراگرفته است. آیا همه اینها اتفاقی است؟ سوال اینجاست که چه کسی به حضرت محمّد (صلوات الله علیه) اینها را آموخته است؟ قرآن هم دقیقاً همین را بیان می‌کند. التماس  دعـا

بازدیدها: 76

تلخ و شیرین زندگی

به غیر از اینکه همچنان دارم عرق می‌ریزم و بسی ناجوانمردانه رنج‌آور است این حکایت، بورس هم بسی ناجوانمردان در حال ریزش است و در حال تلخ کردن کام سهامداران می‌باشد، البته بورس هر روز که کام سهامداران پیشین را تلخ می‌کند شیرین میشود برای کسانی که نقدینگی دارند و مترصد ورود به بورس بودند. از ناملایم‌آت که بگذریم، شکر خدا زندگی و روزگارم بسیار شاد و شیرین و آرام و بکام است.

پاپوش: رحمت خدا و برکت زندگی ما، امیرفرهاد نازنین‌مان هر روز بزرگتر میشود و رنگ تازه‌ای به زندگی ما می‌بخشد، شکر خدای مهربان برای اینهمه لطفی که به ما دارد. ایشاالله خدا به همه آرزومندها فرزندانی سالم و صالح عنایت کند.عکس من و پسر.

 صدای شکم از کجا می آید و چرا؟

 حل المسائل نفخ

 سه دسته مشکلات معده

بازدیدها: 71

ثبت احوال

صبح روزی که با عمو فرهاد پسرم میرفتیم شناسنامه‌ی امیرفرهاد را بگیریم، برام از طرف ثبت احوال پیامکی آمد که توش میگفت قدم نو رسیده مبارک، بردید براش شناسنامه بگیرید!؟. بعد اینکه تو ثبت احوال بخاطر ثبت نام پسرم رفتیم پیش رییس ثبت احوال، به آقای رییس گفتم: من از سیستم شما گلایه دارم، شما که اینقدر آگاهی دارید که برای من اول وقت پیامک میفرستین، باید جای پیامک، اصل شناسنامه بفرستین درب منزل. البته چون وقت کم بود و رییس هم تازه از مرخصی بخاطر عمل قلب باز به سرکار برگشته بود همه چیز زود جمع شد. وقت خروج بعد تشکر به آقای رییس گفتم: روزی صدهزار بار بخاطر همین سلامتی که داری خدا را شکر کن، خیلی از ما نخاعی‌ها هربار توالت رفتن‌مون برامون مردن و زنده شدنه، البته این مال افرادیه که میتونن برن توالت، اونایی که روی تخت اجابت مزاج میکنند هر لحظه براشون هزار بار مرگ ناتمامه.

ته‌بندی: بنظر من کار صدور شناسنامه باید از زایشگاه شروع بشه، تو فرم‌هایی که پر میکنن باید فرم نامگذاری هم باشه تا از مبدا جلوی کار اضافه گرفته بشه.

به شکر خدای بخشنده و مهربان حال هرسه‌مون خوبه. شکر خدا زردی پسرم کم شده و ایشالله همین روزا رفع میشه.

چند جای امیرفرهاد را پشه خورده بود، منم فوری برای مادر و فرزند از این پشه بندها سفارش دادم آوردن.

یه مقدار متنابهی مورچه تو منزلمون داشتیم که اوناهم با این دستگاه فراری شدن.

بازدیدها: 33

اردیبهشتی بهشتی

چند روز پیش عقدکنون برادرخانمم بود. به همین دلیل رفتیم منزل پدر عروس خانم که در منطقه‌ی دوهزار و سه‌هزار (هزار یعنی رود) بین تنکابن و رامسر در استان مازندران(میگن شمالی‌ها به رختخواب میگن مازندران) است. روزها هوا بسیار عالی بود. دریا مثل استخر آرام و بی‌موج بود. منزل پدر عروس در باغ پرتقالی بود که درخت‌هاش در این روزها مملو از شکوفه هستند. شب‌ها هوا خیلی سرد میشد طوری که شب بدون پتو نمیشد خوابید، اما هوای لطیف منطقه که تماما عطر شکوفه‌های بهار نارنج بود، دلیل خوبی بود برای باز کردن پنجره و لذت بردن از هوای سرد همراه با شمیم و نسیم خوش بهاری.

قبل از شروع سفر توالت رفتم که اونجا توالت لازم نشم.

برای استراحت من دو تشک پنبه‌ای را روی هم انداخته بودند روی زمین و من شب راحت و بی‌مشکل روی اونها میخوابیدم.  

پاورقی: همسر مهربانم مطابق برنامه‌ی پزشکش رفت سونوگرافی، خانم دکتر به همسرم گفته: خوشبختانه وضعیت جنین بسیار خوب و مناسب است(شکرت خدای خوبم). اگر از مطلب قبل متوجه جنسیت فرزندم نشدید حتما میتونید از روی اسم‌های زیر که چند بار برای انتخاب نام مرورشون کردم متوجه جنسیت جیگر باباش بشید.

به خواندن ادامه دهید

بازدیدها: 456