رفتم نوار مثانه هم گرفتم، اما عجب دنگوفنگی داشت: جنابِ دکترِ نوار گیرنده، دستور داده بودند که روز قبل مراجعت به اوشان از زانو تا بالای ناف را از چهار جهت عاری از هرگونه مو کنم. این دستور دکتر کار واجبی بود. این روش نیاکان خیلی راحته، آمآاا با مو یه مقدار فراوانی از پوست دستم هم رفت. برای گرفتن نوار مثانه ابتدا یه سوند به باریکی مغزی خودکار بیک باید وارد مثانه بشه، اما این سوند وارد مثانهی من نمیشد، دکتر داشت جوابم میکرد که برگردم اما با زدن یه سوند یهبارمصرف مشکل برطرف شد و بآلآخره اون سوند باریک وارد مثانم شد. بعد این کار دکتر باید الکترودها را نصب میکرد، یکی را روی رانم و اون یکی را از داخل مقعد روی پرستات. بعد، از راه سوند سرم را وارد مثانه کرد تا میزان گنجایش مثانه و میزان احساس من و توانایی تخلیهی مثانه را با الکترودها ثبت کند. خلاصه کار انجام شد، اما تلاش آقای دکتر در انجام کار باعث شد که مجرا خونریزی کنه و مجبور به خوردن چرک خشک کن بشم. تازه این نیمی از ماجرا بود، توی بیمارستان ساعت۹صبح یه ساندیس خوردم، از اون موقع لرزیدم و لرزیدم و لرزیدم، تا جایی که دکتر موقع نوارگرفتن گفت بیا این گازاستریل را بگذار بین دندونهات تا نشکنن، ۲ساعت هم توی خونه به شدت هرچه تمام لرزیدم تا اینکه فهمیدم ایراد از ساندیس بوده قبلا هم یه بار دیگه همینطوری شده بودم، ۴ تا قرص با هم خوردم و یک لیوان آب نبات داغ هم خوردم و به پهلو خوابیدم تا اونچه را که خورده بودم را برگردوندم، بعد این بود که خوب شدم اما تمام اون شب حالم خوب نبود و خواب بد میدیدم.
پایانه: روزی۱۰۰میلیون بار شکر خدا برای نبود نیاز به نوار مثانه کافیه؟؟