همه توی دوستاشون بایکی بیشتر از بقیه جفتشون جوره، من هم یه دوست داشتم که باهم رفیق گرمابه و گلستان بودیم. شب ۱۴خرداد ۱۳۷۰داشتیم باهم وسیلههامون را آماده میکردیم که فرداش بریم ماهیگیری، کجا؟ سد لتیان در شمال شرق تهران. همون شب باهم قرار گذاشتیم ده سال دیگه همچین روزی هرجا که بودیم باهم تماس بگیریم. سال ۸۰درحالی باهم تماس تلفنی گرفتیم که او تازه به اروپا مهاجرت کرده بود و من ۸سالی میشد که به ملک ویلچر مهاجرت کرده بودم. امسال دوستم آمد ایران و چند ساعت قبل سال تحویل با دادشش که اون هم از دوستان خوب و صمیمیمه اومدن پیشم(توی عکس هردو دوطرفمند). روز چهارم عید هم کل دوستان گرمابه و گلستانم با زن و بچههاشون آمدن پیشم و فرصتی پیش آمد که بعد ۱۸سالونیم دوباره باهم عکس بگیریم. عکس جدید را گذاشتم زیر عکسی قدیمی، فکر میکنم خیلی فرق نکردیم. اگه اونقدر فضولی که میخواهی تو عکس من و دوستام سرک بکشی بفرما کلیک.
پسآمد: بهم ریختن نوشتههای قبلیم و دیده نشدن وبلاگ در حالت آفلاین و نداشتن قالب مناسب از عواملی هستن که موجب ناخرسندیم از اینجا شده، از مدیر اسپیشیال خواستم قالب وبلاگ قبلیم را بیاره اینجا. تا نبودن اون قالب اینجا دردست ساخته و رسمیت نداره.
بازدیدها: 1620