پله‌های ترقی و پیشرفت

وقتی که با سامانه حمل و نقل جانبازان و معلولین برای انجام کاری می‌خوام راه دور برم، حتما یک ساعت زودتر رفت و یک ساعت دیرتر برگشت درخواست میدم. البته خود سامانه هم یکم سرویس‌ها را عقب جلو می‌کنه که طبیعیه.

معمولا وقت‌هایی که باید منتظر باشم تا زمان انجام کارم برسه ، یا زمان رسیدن سرویس سامانه برسه ، میرم داخل اولین و نزدیک‌ترین مکان مناسب که از سرما یا گرمای کف خیابان در امان باشم.

چهارشنبه‌ای ساعت ۱۶ یه کار اداری داشتم که نیم ساعت باید تو خیابان انتظار نوبت می‌کشیدم، برای انتظار رفتم تو درمانگاه روبروی اونجا.

توی درمانگاه زیر باد کولر منتظر بودم که دیدم یه نفر دیگه داره از همین ترفند انتظار من یجور دیگه استفاده می‌کنه.

آقاهه نشسته بود تا نوبتش بشه، برای استفاده بهینه از این زمان، گوشی تلفن همراهشو گرفته بود دستش و با دست دیگش چهار انگشتی روی همسترش ضربه میزد تا در راه پیمودن پله‌های ترقی و پیشرفت هیچ زمانی را بیهوده سپری نکرده باشه.

پیآمد: منم دارم این ربات همستر را و از روی کنجکاوی کاهی یه نگاهی بهش می‌کنم، ولی فکر نمیکنم از این راه نفعی دستگیر به کسی برسه.

به خواندن ادامه دهید

بازدیدها: 3

این درد کلیه

هفته گذشته وقت داشتم بیمارستان بستری بشم جهت خارج کردن فنر بین کلیه تا مثانه.

اولین قدم برای رفتن به بیمارستان این بود که باید پنجشنبه زنگ میزدم به سامانه حمل و نقل جانبازان و معلولین جهت درخواست سرویس رفت و برگشت برای شنبه. روالش اینطوریه. متاسفانه همون اول مهمترین کاری را که باید انجام می‌دادم را یادم رفت. خلاصه با کلی استرس و تماس با مساعدت پرسنل زحمتکش سامانه، سرویس رفت انجام شد.

مشکل بعد، نبودن تشک مواج در بیمارستان بود، که اون هم با مساعدت پرسنل بخش ارولوژی وقتی در اتاق عمل بودم، مهیا شده بود.

در هنگام آماده شدن قبل عمل، دستیاران دکتر، در مانیتور روی دیوار، تصویر سیتی اسکن جدیدم را برسی می‌کردند و گزارش پزشک رادیولوژی را می‌خواندند و من شنیدم که می‌گفتند، DJD ستون فقرات مشهود است. دکترها هم داشتن روی تصویر ستون فقرات مانور می‌دادن و دیدم که دنبالچه به دنبال خودم منحرف شده و بقیه مهره‌ها هم‌ راحت و آسوده هرکدوم یک طرف مشغول بریک دنس بودند.

قرار بود که ۲۴ ساعته مرخص بشم، اما به دلیل تب و لرز مرخصم نکردن و ۲۴ ساعت در وقت اضافه به صرف سرم و آنتی‌بیوتیک ازم پذیرایی بنمودندی.

الان ۵ روزه که دارم روزی یک قرص آنتی‌بیوتیک میخورم. یسری دارو مسکن هم بهم دادن که مثل فشنگ نوک تیز و قد بلند هست، هرچی فکر می‌کنم، به راهی نمیرسم که موقع بلعیدنش تو گلوم گیر نکنه.

برای برگشت به خانه هم از قبل درخواست نداده بودم و باز با کلی استرس و تماس با مساعدت پرسنل زحمتکش سامانه، سرویس برگشت هم انجام شد.

پیآمد: تشکر فراوان ازخدمات ارزشمند پرسنل زحمتکش سامانه حمل و نقل جانبازان و معلولین.

به خواندن ادامه دهید

بازدیدها: 12

معلولیت محدودیت

اون ترانه معرف عباس قادری هست، که میگه: پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم زیارت، اتفاقا من امسال بهار تک‌نفری رفته بودم سیاحت، تهرانگردی با ویلچر. پنج اردیبهشت، روزی که هوا نیمه ابری و سرد بود و باد نسبتا زیاد هم می‌وزید، برای تعمیر ویلچرم رفته‌ بودم شرکت فراتک، که به دلیل زمان زیاد بعد تعمیر ویلچر تا رسیدن سرویس سامانه حمل و نقل جانبازان و معلولین، که ازشون خیلی ممنونم، باهماهنگی با راننده سرویس یه مسیر سرپایینی را از پیچ شمرون رفتم بطرف میدان توپخانه و موزه ایران‌باستان. متاسفانه منطقه ۱۲ تهران در بدترین حالت از نظر وجود انواع موانع برای تردد معلولین ویلچری است. در معابر و اماکن این منطقه از تهران، بجای مناسب‌سازی شرایط برای تردد معلولین، فقط مسدود سازی برای تردد موتور و گاری حمل بار صورت گرفته. اماکن نه رمپ دارند نه بالابر ویلچر. من نتوانستم از سردر باغ ملی عبور کنم چون فقط پله داشت. نتونستم وارد موزه ایران باستان بشم چون پله داشت. کف پیاده راه خیابان سی تیر هم بگونه‌ایست که ویبره جسم و جان است و مخرب مال(ویلچر).

پیوست: معلول هر نوع محدودیتی را خودش کنار بزنه بازهم نمیتونه معلولیت ذهن بیمار مدیران شهرسازی و شهر پر از مانع و محدودیت را کنار بزنه. پس الکی شعار ندیم معلولیت محدودیت نیست.

فیلم ماندن من پشت در موزه ملی ایران باستان.

بازدیدها: 102

دغدغه‌های معلولین و مسئولین

چند روز بود ویلچر برقیم که تقریبا همه تواناییم برای زندگی روزمره‌ام است، مشکل پیدا کرده بود، یعنی، گاهی موقع حرکت، ویلچر جهش داشت، گاهی در حال حرکت، حس می‌کردم یک موتور ویلچر کار نمی‌کند و گاهی ویلچر اصلا روشن نمی‌شد. چون این شرایط سابقه داشت، شک نداشتم که مشکل از زغال موتور ویلچر برقی است. قطعا دغدغه تعمیر ویلچر برای من، بزرگتر است از تمام دغدغه‌های، تمام مسئولین نظام مقدس جمهوری اسلامی:(پول تو جیبی آقازاده‌ها، خودرو به روز آقازاده‌ها، هواپیما و هلیکوپتر شخصی آقازاده‌ها، بیزینس آقازاده‌ها، رسیدن رانت داغ به آقازاده‌ها، انحصار داشتن آقازاده‌ها، تابعیت آقازاده‌ها، ویلای مجلل آقازاده‌ها، پارتی آنچنانی آقازاده‌ها، شاخ بودن آقازاده‌ها، لاکچری بودن آقازاده‌ها، امضای طلایی آقازاده‌ها و …..).

برای بازگشت به زندگی عادی زنگ زدم سامانه حمل و نقل جانبازان و معلولین، و وقت گرفتم برای رفتن به شرکت فراتک:(تولید کننده انواع ویلچر برقی، در خیابان شریعتی، نبش سمیه). سرویس سامانه آمد دنبالم و رفتم شرکت و با کمک کارمندای شرکت، روی ویلچری دستی نشستم تا ویلچر من را سرویس کنند. در همین زمان پدری حدود ۵۵ ساله ویلچر برقی و تاشو فرزندش را که معلولیتش مادرزادی بود و لیسانس گرفته بود و در موبایل فروشی مشغول کار بود را آورد برای سرویس. ویلچر فرزند آن پدر مشکل باتری داشت. قیمت صبا باتری برای آن ویلچر ۹۵۰ هزار تومان شد. از برکت وجود مسئولین پر دغدغه نظام مقدس ولایی جمهوری اسلامی باید صبا باتری که بسیار ضعیف و کم‌توان و کم‌دوام است را با قیمت گزاف تهیه کنیم. توان صبا باتری‌هایی که ۵ ماه پیش از شرکت خریدم اکنون کمتر از نیم شده و این یعنی فاجعه. این درحالیه که در تمام این مدت من هفته‌ای ۴کیلومتر هم با آنها حرکت نکردم. دست گل صبا باتری در مشکش با این باتری ساختنش. کاری را که نمیدانید انجام ندهید.

پایانه: از اینجا کمال تشکر و قدردانی خود را از خدمات کلیه‌ی پرسنل سامانه حمل و نقل جانبازان و معلولین اعلام میدارم که با تعداد کم ماشین فرسوده به تعداد زیاد معلول سرویس میدهند. من در سرویس سامانه حمل و نقل جانبازان و معلولین

بازدیدها: 52