با این گشتهایی که با ویلچر توی خیابانهای تهران زدم متوجه یه تغییر بزرگ نسبت به زمانی که با پاهای خودم تو اون خیابانها راه میرفتم، شدم. اون موقعها موبایل نبود اما هر صدمتر به صدمتر یه آبسرد کن تو پیادهروها بود تا تشنهها آبی بنوشن و سلام بر حسینی بگن. تا حالا با ویلچر حداقل پنجاه کیلومتر در ده پیادهرو و خیابان اصلی شهر تهران حرکت کردم و فقط دو آب سردکن تو پیادهروها دیدم.
تا سی سال پیش افراد نیکوکار با سقاخانهها تشنهها را سیراب میکردن (درب منزل قدیمی ما در جنوب تهران، روبروی سقاخانه باز میشد) به مرور زمان و با پیشرفت تکنولوژی سقاخانهها جاشون را به آبسردکنهای یخی و برقی عمومی دادن.
اینروزها دانش و فنآوری همهچیز را کوچک کرده، تا جاییکه ملت ترجیح میدن بجای آب سردکن عمومی، آبسردکن شخصی خودشون را داشته باشن. چه میکنه این فنآوری که معرفتها را هم کوچک کرده.
تا سی سال پیش کسانی که به سفر حج میرفتن باید آب را کاسهای میخریدن، اما خیلی وقته که حاجیها میگن آب همهجا برای همه رایگانه.
پیآمد: فکر میکنم این یزید پروری زیر سر جریان انحرافی باشه، اونا کاری کردن که خیابانهای پایتختی که ولی امر مسلمین جهان توش زندگی میکنه شبیه کربلا بشه، تا ملت یا از تشنگی شهید بشن، یا آب را شیشهای۲۵۰تومان بخرن. در محل زندگی شما اوضاع احوال این داستان چطوره؟