چند روز پیش، رفتم پیش دکتر و برای انجام جراحی استخراج سنگ کلیه، پذیرش گرفتم که امروز جمعه ساعت ۱۱ برم بیمارستان بستری و شنبه یکشنبه عمل بشم، (بگو آمین یا رب العالمین).
به فرموده دکتر بعد خروج از مطب، رفتم برای بیهوشی، مشاوره قلب بگیرم. دکتر قلب خواست که نوار قلب هم بگیرم.
شخصی که نوار قلب میگرفت بعد اتمام کارش گفت: برو دیگه کارت تمومه، و به همکارش گفت: کمک کن این آقا لباسشو درست کنه.
من چرخیدم و پشت کردم به کسی که نوار قلب گرفت و مشغول مرتب کردن لباسم شدم، از پشت سر زمزمه ریز الله اکبر و حمد و سوره میآمد!؟
به همکارش گفتم: انگار وضعم خیلی خرابه که داره فاتحهام رو میخونه.
همکارش گفت: ایشون همیشه اول وقت تو نماز فاتحه میخونه.
پسوند: الحق همه پرسنل بیمارستان بقیه الله بسیار با لطف و محبت و همکاری و همراهی پاسخگو و پذیرای من بودند.
بازدیدها: 28