مثانه
آش پر روغن
همیشه آشپزی را خیلی دوست داشتم. بیش از سی ساله که همه برنامههای آشپزی تلویزیون را نگاه میکنم. ده سال پیش که ماهواره داشتیم هم همه برنامههای آشپزی همه کانالها را دنبال میکردم. صدها ساعت فیلم آشپزی از ماهواره ضبط کردم و صدها ساعت فیلم آشپزی از اینترنت دانلود کردم. همه را در هارد دیسک ذخیره کردم و بارها در اوقات کسالت دیدمشون. حتی یه کانال تلگرام آشپزی راه انداختم. تا حالا آشپزی نکردم اما تو آشپزی ادعا دارم که میتونم هر غذایی را با بهترین مزه ارائه بدم. روز پنج شنبه چشمم افتاد به آگهی زیر:
رقابت آشپزی برای معلولان
جشنواره ملی طعم امید قرار است نهم اردیبهشت ماه برگزار شود، این رویداد امسال با برگزاری مسابقه آشپزی ویژه معلولین اجرا خواهد شد و در آینده با برنامههای متنوع دیگر پیش خواهد رفت. در این رویداد ۹ گروه از افراد دارای معلولیت در بخشهای آسیبهای نخاعی، سندرم داون و معلولیتهای جسمی و حرکتی با آشپزی غذاهای متنوع به رقابت خواهند پرداخت. غذاهایی از جمله زرشک پلو با مرغ، کلمپلو شیرازی، کته و شامی کبابی رودباری، قلیه ماهی، کیک مرغ و غیره که زمان تهیه آنها بین ۴۵ دقیقه تا یک ساعت است توسط شرکتکنندگان در این رویداد تهیه خواهد شد. برترین این رقابت امکان حضور در رویداد بینالمللی حوزه گردشگری را خواهد یافت. منبع
پایانه: چند روز پیش در راه رفتن به مطب دکتر، خانمهای جسور حق طلب را که میدیدم، فکر میکردم، نوحه ممد نبودی ببینی را الان باید اینطوری خواند: رادان کجایی ببینی، شهر آزاد گشته، زور یارانت بیثمر گشته.
دلیل تغییر رنگ منی
سرنوشت: بیشتر دوستانی که آسیب نخاعی دیدن و بعد چند سال به انزال رسیدن پرسیدن: چرا رنگ منی اونها مثل وقتی که سالم بودن نبوده؟ من به شوخی بهشون گفتم: چون سالها تشکیلات خوابیده بوده و کار نکرده، زنگار و گرده خاک گرفته. ولی باید دانست که پرستات حساسترین و لطیفترین و نازک نارنجیترین غده بدن است. حتی دخول سوند به مثانه، میتونه موجب آزار و اذیت پرستات بشه، چه برسه به دخول اجسام سخت. متن زیر پاسخ پزشکی دوستان است:
دلیل تغییر رنگ منی؟
منی معمولاً رنگ طوسی متمایل به سفید دارد. بافت آن کمی ژلهای است. البته رنگ و بافت آن وابسته به ژن، رژیم غذایی و سلامت کلی افراد متفاوت میباشد. همچنین ممکن است به دلیل اتفاقاتی در بدن، تغییراتی در آن به وجود بیاید. تغییر رنگ مایع منی میتواند نشانهای از بیماریهای مقاربتی مثل عفونتهای جدی باشد که باید هر چه سریعتر درمان شود.
منی سفید، شفاف یا طوسی به معنای سلامت کامل و نرمال بودن وضعیت بدن میباشد. منی از انواع مختلفی از مواد معدنی پروتئینها، هورمونها و آنزیمها تشکیل شده است که همگی رنگ و بافت آن را تشکیل میدهد. مواد موجود در منی مسئول ایجاد رنگ میباشند که معمولاً توسط غده پروستات تشکیل میشوند و شامل موارد زیر میباشند: سیتریک اسید، اسید فسفات، کلسیم، سدیم، زینک، پتاسیم، آنزیمهای پروتئینی، فیبرینولیسین. اجزای دیگر موجود در منی، از کیسه منی و غده مجرای پیشاب و غده پیشاب راهی گرفته میشود.
وجود ادرار در منی: ادرار میتواند پشت مجرای پیشاب لولهای که ادرار را از مثانه خالی میکند باشد و سپس منی از لوله پیشاپ عبور میکند و باقیمانده آن با ادرار ترکیب میشود و ردپایی از رنگ زرد را به جای میگذارد. این اتفاق معمولاً در افرادی رایجتر است که مدت کوتاهی بعد از مدفوع کردن، ارضا میشوند و هیچ جای نگرانی برای آن وجود ندارد.
علتهای تغییر رنگ منی که نیاز به مراجعه به پزشک دارند، شامل موارد زیر هستند: عفونت های ادراری، بزرگ شدن پروستات، پروستاتیتیس یا عفونت موجود در دیگر اندامهای تناسلی، یرقان زمانی اتفاق میافتد که بیلی روبین بسیار زیادی در بدن ساخته شود. بیلی روبین یک رنگدانه زرد رنگ است که هنگام شکسته شدن سلول خونی توسط کبد در بدن باقی میماند. یکی از رایجترین علامت یرقان، زردی پوست و سفیدی چشم میباشد که میتواند اثرات خود را در منی نیز نشان دهد. سایر علائم یرقان شامل موارد زیر است: تب، لرز، دل درد، لیوکوسیتوسپرمیا: این وضعیت زمانی اتفاق میافتد که سلولهای سفید خون در منی بسیار زیاد شود و در نتیجه رنگ منی را زرد میکند. علتهای دیگر شامل موارد زیر میباشد: عفونتهای انتقال یافته جنسی، عفونت پروستات، اختلالات سیستم ایمنی، اگر مشکل شما چنین وضعیتی باشد، حتما باید به پزشک مراجعه کنید. ، عفونت پروستات یا پروستاتیتیس، اسپرم زرد یا سبز متمایل به زرد میتواند به علت عفونت پروستات ایجاد شود. عفونت پروستات زمانی اتفاق میافتد که باکتری موجود در ادرار به غده پروستات شما میرسد. علائم دیگر آن شامل موارد زیر است: سختی در مدفوع، درد هنگام مدفوع کردن، احساس نیاز به مدفوع به دفعات، درد در قسمت پایین شکم، درد در ناحیه نزدیک مقعد، درد در زمان انزال، احساس تحلیل رفتگی، تب، لرز، اگر به پروستاتیتیس مشکوک بودید، حتما به پزشک مراجعه کنید.
رژیم غذایی: مصرف مواد غذایی که حاوی رنگهای زرد هستند ، میتوانند رنگ منی را به زرد تبدیل کند. مواد غذایی که در آنها سولفور به کار رفته، مثل پیاز و سیر نیز در این قضیه نقش مهم و بسزایی دارند.
رنگ قرمز یا صورتی معمولاً نشانهای از وجود خون تازه در منی میباشد. رنگ نارنجی یا متمایل به قهوهای معمولاً نشانهای از خون کهنه است. ممکن است که خون شما در اثر قرار گرفتن در معرض اکسیژن، تغییر رنگ پیدا کرده باشد. منی خونی به هماتوسپرمیا معروف است که معمولاً علتهای زیر را دارا میباشد: نمونه برداری پروستات. در این شرایط پزشک جراح بافت نمونه را از غده پروستات شما جدا میکند. به همین دلیل بافت پروستات درگیر برش میشود و خونریزی ایجاد خواهد داشت که این خون میتواند وارد کیسههای منی و یا ترکیبات ادرار شود.
جراحی نیز باعث نشت خون در بعضی از اعضای بدن خواهد شد. این خون قابلیت ترکیب با مواد داخل پروستات هنگام انزال را دارد و باعث میشود که رنگ منی شما مایل به قرمز، صورتی و یا قهوهای شود.
فشار خون بالا میتواند عاملی برای وجود خون در منی باشد. مخصوصاً اگر تحت درمان قرار نگیرد. در بسیاری از موارد علائم دیگر نیز در فرد بروز میکند. پس اگر حس کردید که منی خونی شما به دلیل فشار خون میباشد، باید علائم دیگر را در خود جستجو کنید که شامل موارد زیر هستند: تنگی نفس، خونریزی بینی، سردرد.
بیماریهای آمیزشی مانند هرپس، کلامیدیا و گونوره آ میتواند عاملی برای وجود خون در منی باشد. علائم دیگر آن شامل موارد زیر است:
درد یا سوزش هنگام مدفوع، درد یا ورم در بیضهها، ترشحات رنگی یا زرد غیر معمول از آلت تناسلی، خارش ، سوزش و التهاب دردناک
استمناء یا خود ارضایی: در بعضی از موارد، انزالهای مداوم میتواند باعث وجود خون در منی شود. اگر مدت زمان طولانی است که ارگاسم را ترجمه نکردید یا قبل از انزال کارتان را متوقف کردید، احتمال وجود خون درمنی شما بالا میرود. البته این اتفاق جای نگرانی ندارد و معمولاً در عرض یکی دو روز برطرف خواهد شد.
سرطان مجرای پیشاب، بیضه یا پروستات: در موارد نادری وجود خون در منی میتواند نشانه سرطان مجرای پیشاب، بیضه یا پروستات باشد. این سرطان ها معمولاً قابل درمان هستند، حتی اگر فرد دیر متوجه آن شده باشد. علائم دیگر آن نیز درد و ناراحتی در قسمتهای زیر میباشد: بیضهها، قسمت پایین شکم، قسمت پایینی کمر، ناحیه تناسلی، کیسه یا پوست بیضه،
علتهای رایج دیگر خون در منی شامل موارد زیر است:
واسیکولیتیس: این وضعیت یک نوع التهاب در غدههای تولید کننده مایع منی میباشد. کیست کیسه منی: کیسههای منی که در این شرایط کوچک شده و پر از مایع میگردند. پروستاتیتیس: التهاب غده پروستات که در آن منی ساخته میشود.
منی سیاه به چه معناست؟ معمولاً منی سیاه به علت هماتوسپرمیا رخ میدهد. خون سیاه معمولاً یک خون کهنه است که مدت زمان زیادی در بدن شما باقی مانده است. منی سیاه نیز میتواند به دلیل مشکلات زیر اتفاق بیافتد:
آسیب دیدگیهای نخاعی
آسیب دیدگی نخاع گاهی اوقات باعث تیره شدن رنگ منی میشود. اگرچه که دلیل اصلی آن هنوز نامشخص است اما در چنین مواردی مشکلاتی کیسه منی اتفاق میافتد . این غدهها اگر درست کار نکنند، در ظاهر منی نیز مشکل ایجاد میشود.
وجود فلزات سنگین: مطالعات نشان میدهد که افزایش فلزات سنگین مثل لید، منگنز و نیکل در خون میتواند عاملی برای سیاه شدن رنگ منی باشد. آب، مواد غذایی و عوامل محیطی نامناسب میتواند عاملی برای افزایش فلزات سنگین در بدن باشد.
تغییر بافت منی چه معنی دارد؟ منی سالم معمولاً کمی ژلهای، لزج یا چسبناک است. رژیم غذایی، سطح فعالیت فیزیکی، مصرف ماریجوانا و غیره میتواند حالت طبیعی منی را تغییر دهد. اگر احساس کردید که تغییرات به وجود آمده در بافت منی کاملا موقتی است، پس جای نگرانی وجود ندارد اما اگر این تغییرات منجر به درد، ناراحتی و خستگی در طولانی مدت شدند، حتما به پزشک مراجعه کنید. غلیظ شدن منی نشان دهنده کم آبی، نامتعادلی هورمونی و عفونت میباشد. منی آبکی نیز نشان دهنده کمبود ویتامین و یا ناباروری است.
چه زمانی به درمانگر مراجعه کنیم؟ اگر با وجود سلامتی، تغییر رنگ و تغییر بافت منی را مشاهده کردید. همچنین در کنار آن تغییرات دیگری در بدن خود مثل موارد زیر را مشاهده کردید: ناتوانی کامل در ادرار کردن، سنگینی یا ورم در ناحیه تناسلی، حساسیت و التهاب آلت تناسلی، ترشحات شفاف یا مات، علائم شبیه به سرماخوردگی یا آنفولانزا، تب. منبع
کنترل مثانه
افرادی که دچار آسیب نخاعی میشوند با چالشهای بسیار زیادی مواجه هستند که راه رفتن مجدد یکی از کوچک ترینهای آنها محسوب میشود. به همین منظور محققین کمبریج به دنبال راهی هستند که بتوانند کیفیت زندگی این افراد را افزایش دهند. آسیب نخاعی از بسیاری جهات یک بیماری تستوسترونی است به این معنی که از هر پنج مورد آسیبهای نخاعی، چهار مورد آنها در مردان اتفاق میافتد که شیوع آن هم بیشتر در اوایل سن بلوغ است. در نتیجه ارزیابی خطر وقوع این امر در مردان امری لازم است. شاید تعجب آور نباشد که وقتی از بسیاری از این بیماران در مورد اولویت هایشان در صورت سلامت سوال پرسیده میشود آن ها ابتدا به داشتن فعالیت جنسی و سپس توانایی حرکت دست و پا اشاره میکنند. راه رفتن و کنترل مثانه و ادرار اولویتهای بعدی آنها محسوب میشود. در حال حاضر احیای عملکرد مثانه و کنترل ادرار یکی از چالش های اصلی است و بیماران مجبورند که مثانهشان را با سم بوتولینیون توکسین(بوتاکس) پر کنند تا آن را فلج کنند و بوسیله کاتتر چند بار در روز آن را تخلیه کنند. این شاید روشی ساده باشد اما استفاده از کاتتر میتواند منجر به عفونت و اسکار در بافت پیشابراه شود. برای حل این مشکل دکتر Fawcett و همکارانش در کمبریج ابتدا از دستگاهی موسوم به Brindley deviceاستفاده کردهاند که ایمپلنتی است که به صورت یک محرک خارجی دستی عمل میکند و با انقباض مثانه به تخلیه شدن آن کمک میکند. این دستگاه نیز با مشکلاتی همراه است که از جمله آنها تضعیف کردن اعصاب حسی است که از لگن به نخاع میروند و در نتیجه این امر عضلات لگنی ضعیف شده و عملکرد جنسی از دست میرود. در ادامه، آنها ورژن بیورباتیکی از دستگاه Brindley را تولید کردند که سیگنالها را از اعصاب حسی لگن دریافت میکند و پاسخ میدهد و در نتیجه این آسیب را قطع نمیکند. این سیگنالها مانع تخلیه بیاختیار مثانه در زمان تحت فشار قرار گرفتن میشود و به بیماران اعلام میکند که مثانه آنها تا چه حد پر شده است و چگونه میتوانند با استفاده از سیستمی الکترونیکی آن را تخلیه کنند. محققین امیدوارند بزودی این سیستم بیوروباتیک را وارد بازار جهانی کنند تا بیماران زیادی بتوانند از آنها نفع ببرند.منبع
سلول درمانی یک مرد فلج
ساندر بیماری ۲۶ ساله بود که چند سال پیش به دلیل افتادن از درخت دچار آسیب نخاعی شده و فلج شده بود. در سال ۲۰۱۱ پزشکان وی را مورد سلول درمانی قرار دادند و اینک وی امیدوار است که مجددا کنترل مثانه و حرکاتش را بدست آورد. در سال ۲۰۱۱، مشاورین ارتوپد و جراحان پیوند سلولهای بنیادی در بیمارستان به ساندر پیشنهاد تزریق سلولهای بنیادی کردند تا بدن وی را آماده ترمیم شبکه عصبی نخاعش کنند. وی در ابتدای آسیب دیدگیاش دچار فلجی چهار دست و پا شد و کنترل ادراریاش را نیز از دست داد. اما محققین توانستهاند با استفاده از سلولهای بنیادی مشتق از مغز استخوان وی که در شرایط آزمایشگاهی کشت و تکثیر داده شد شرایط وی را بهبود ببخشند. نتایج اولیه نشان میدهد که وی توانسته است تا حدی عمکلردهای حسیاش و کنترل مثانهاش را بدست آورد و اینک تا حدی میتواند دستهایش را حرکت دهد. محققین امیدوارند با استفاده از دورههای سلول درمانی اضافی وی بتواند تاحد زیادی بازتوانی شود.منبع
پسوند: دوستانی که از ادرار بدبو رنج میبرند، مثلا ادرار بوی تند و تلخ و یا بوی تخم مرغ، میده، میتونن با مصرف محدود قرص هیدروکلروتیازید مشکل بوی بد را رفع کنند. ولی بهترین راه درمانش آزمایش ادرار است. در ادامه درباره این دارو بخوانید: به خواندن ادامه دهید
توصیههای ایمنی به نخاعیها
به شانس اعتقاد داری، تو زندگی همه آدمها مقداری شانس تاثیر گذاره. مثلا اینکه در چه سالی و در چه کشوری و در چه خانوادهای متولد بشی کاملا شانسیه. خوششانس بودن در دنیا برمیگرده به داشتن علم و دانش زیاد پیرامون زمینهای که توش فعالیت میشه. دانش به خوششانشها قدرت تحلیل و پیشبینی آینده را میده برای همین اونها همیشه نگاهشون به افقهای بلنده. به بعضیها که خیلی خوششانس هستند میگن طرف سوار خرمراده. اما بدشانسها فقط جلوی پای خودشون را میبینند و میگن الانو عشقه. این افراد خودشونو برای کسب دانش و دانایی به زحمت نمیاندازند. آدم بیدانش مثل راننده چشم بسته در اتوبان اونم خلاف جهته. این فرد دست به هرکاری که بزنه بلاخره نتیجهاش خرابکاری میشه. آدم بدشانس همیشه سوار خرشیطونه و مدام خطر تهدیدش میکنه. عمده دلیل نخاعی شدن اکثر قریب به اتفاق ما نخاعیها هم یجور بدشانسی بوده. در نخاعی شدن ما یکنفر حتما سوار خرشیطون بوده، حالا اون یکنفر ممکنه اول شخص مفرد باشه یا سوم شخص. حالا که بدشانسی و خرشیطون ما را زدن زمین ما باید درس بزرگی از بدشانسی و خوششانسی بگیریم. از قدیم گفتن: آدم عاقل از یه سوراخ دوبار گزیده نمیشه. تکلیف ما نخاعیها اینه که دیگه سوار خرشیطون نشیم. وقتی اسطورهی مغز و اعصاب دنیا دکتر سمیعی به درمان نخاع تا ۳۰ سال آینده نمیاندیشه، پس معنیش اینه که اگر ما به درمان و بهبود و روی پا راه رفتن امیدواریم باید طوری زندگی کنیم که ۳۰سال دیگه اگر بودیم سالم باشیم تا اون موقع شانس درمان را از خودمون نگیریم. ما باید افق دیدمون را برای سلامت بودن بلند کنیم. ما باید کنترل شده و دست به عصا زندگی کنیم. بعضی رفتارها و اعمال که بسیار هم لذت بخش هستند اگر کنترل شده نباشند برای ما بسیار پر خطر میشن و ما را به تباهی میکشن، نتیجهاش درد و رنج و قوز بالا قوزه برای ما و خانوادههامون. پس بهتره به این نکات خیلی توجه کنید: ۱- هر روز حداقل باید هشت لیوان آب یا چای کم رنگ نوشید. ۲- اگر از سوند نلاتون یا کاندوم شیت برای دفع ادرار استفاده میشه حتما باید میزان آب خورده شده و ادرار دفع شده را دقیق دانست. ۳- همهی امور زندگی باید با زمان تخلیه اردار تنظیم بشه. ۴- زیاد نشستن و تحت فشار نشستن مثلا در اتومبیل موجب پس زدن ادرار از مثانه پر به کلیه و آسیب رسیدن به سیستم ادراری میشه. بزرگترین و شایعترین خطر که بسختی جبران پذیره برای تمام نخاعیها آسیب رسیدن به مثانه و کلیههاست. ۵- باید کنترل شده غذا خورد. ۶- ما دیر به دیر اجابت مزاج داریم و این دلیل بزرگیه برای سرطان روده، پس برای پیشگیری از سرطان روده باید از خوردن زیاد گوشت و کباب و کلا از خوردن سوسیس و کالباس پرهیز بشه. ۷- غذاهای حاوی چربی زیاد مثل تخممرغ و مغز را باید خیلی خیلی کم خورد، وگرنه موجب سنگصفرا و کبد چرب میشه. ۸- باید میوه و سبزی زیاد خورد. ۹- طوری ورزش کنید که به مثانهی شما ظلم نشه. ۱۰- از آزمایش ادرار و خون و سونوگرافی کلیه نباید غافل شد، چرا که ما بسیار مستعد ابتلا به سنگ کلیه و مثانه هستیم، پس باید از عواملی که در تشکیل سنگهای ادراری موثرند دوری بشه: ۱- عفونت ادراری رکود جریان ادرار. ۲- مصرف بیرویه ویتامینهای مختلف مثل ویتامین C. 3- رژیم نامناسب مصرف زیاد لبنیات و غذاهای سرشار از کلسیم . ۴- سابقه خانوادگی در سنگهای ادراری. ۵- بیماریهای التهابی روده. ۶- بی حرکتی طولانی. ۷-دریافت مایعات به مقدار کم.
پیآمد: کبد چرب و سنگصفرا داشتم، گرفتار سنگکلیه و مثانه هم شدم. اینو دیروز که رفتم سنوگرافی فهمیدم. الفاتحه
درمان با سلولهای بنیادی
بیماری که به دلیل تومور نخاعی از ناتوانی فلج نسبی رنج میبرد بعد از سلول درمانی با سلولهای بنیادی جنینی انسانی مورد درمان واقع شد. کامینی دختر ۱۹ ساله، بلافاصله بعد از این که توموری در پشتش ایجاد شد، هیچ حسی در تمام بخش تحتانی بدنش حس نکرد. آنچه شرایط وی را بدتر میکرد این بود که وی هیچ کنترلی روی ادرار و مثانه خود نداشت. علاوه براین، وی ناچار به کمک گرفتن از دیگران برای امور روزمره خود بود. درمان با استفاده از سلولهای بنیادی جنینی انسانی شامل تزریق سلولهای بنیادی جنینی انسانی جداسازی شده به بیماران است که به آنها کمک میکند که به طور طبیعی روند بهبودشان را طی کنند. سلولهای بنیادی در جایگاه مناسب وارد شده و با استفاده از شرایط محیطی رفته رفته عملکرد بدنی را احیا میکنند. این درمان هیچ عوارض جانبی ندارد و برخلاف پیوند عضو به داروهای سرکوب کننده ایمنی نیاز ندارند. کامینی به مدت ۸ سال تحت درمان با سلولهای بنیادی قرار گرفت و اینک وی به طور کامل از بند ناتوانی رها شده است و میتواند به راحتی و به طور مستقل راه برود. این محققین میگویند که در این نوع درمان احتیاج به این نیست که سازش پذیری کاملی بین اهداکننده و گیرنده وجود داشته باشد و فرد نیز احتیاج به مصرف داروهای سرکوب کننده ایمنی ندارد. این در حالی است که برای استفاده از سلولهای بنیادی غیر جنینی هر دو فرد باید با هم مطابقت داشته باشند. مسئول این مطالعه ادعا دارد که ما در حال حاضر بیش از ۱۳۰۰ بیمار را مورد درمان قرار دادهایم و هیچ کدام از آنها عوارض جانبی را نشان ندادهاند. منبع
عوارض مصرف دارو با شکم خالی
در یکسال گذشته چند بار به دلیل دلدرد کارم به دکتر و بیمارستان کشید. مشکلم همیشه با دردهای کوچک و معمولی شروع میشد. مثل وقتهایی که به گردنم فشار میاد و گردنم درد میگیره و دردش میزنه به سرم و مرتب دردش شدیدتر میشه و تا قرص استامینوفن را با ژلوفن و یا بروفن باهم نخورم دردش آروم نمیشه. خوردن ژلوفن و یا بروفن همیشه حس خوردن ذغال سرخ را بهم داده. این اواخر با دلدردهام مثانهام هم اسپاسم میگرفت و حتی با سوندفولی هم ادرارم با مشکل خارج میشد و من فکر میکردم گرفتار عفونت مثانه شدم و به همین دلیل قرص سیپروفلوکساسین میخوردم. این قرص خودش کلی عوارض داره و قرص هر شرکت تولید کنندهی این دارو یهجور عارضهی خاص خودشو داره. یه مارکشو که میخوردم بیرونروی میگرفتم و بند سوم انگشت کوچیکه دست چپم خارش میگرفت و کبود میشد. تو یکسال گذشته از یک مارک دیگر سیپروفلوکساسین استفاده میکردم که حسابی معدهام را بهم میریخت و موجب دلدرد شدید همراه با حالت تهوع میشد. من فکر میکردم این مشکل از صفرام باشه و حتی زدم به سیم آخر و اقدام کردم برای جراحی و خارج کردن کیسه صفرا، که دختر خالم که پزشکه منصرفم کرد و گفت: احتمالا مشکل از معدهات باشه، برام داروی امپرازول تجویز کرد که خوشبختانه آبی بود بر آتش. در ماه گذشته هم داستان بالا: سردرد، خوردن مسکن، دلدرد همراه با اسپاسم مثانه و مصرف داروی سیپروفلوکساسین و دلدرد و تهوع و چند روز تب و لرز و … برام تکرار شد که با مصرف امپرازل دردها پرکشیدن و مشخص شد که معدهام بسیار ضعیف و حساس شده.
پسوند: دوستان راهنمای همراه داروها را خوب مطالعه کنن تا با عوارض دارو آشنا بشن. توصیه اکید میکنم به توصیهی شرکت سازندهی دارویی که گفته: این دارو با شکم خالی مصرف نشود، حتما عمل کنن تا معدهی مبارک را ناخوش نکنن.
عرض من و طول عمر
از روزهای اول نخاعی شدنم به خانواده میگفتم: اگه من بتونم همین اندازه سلامتی که بدنم داره را حفظ کنم و خیلی از اینی که هستم بدتر نشم میتونم ۳۰سال بعد معلولیت زندگی کنم. موید این حرف من اخباری است که از درگذشت افراد ضایعه نخاعی منتشر شده و میشود. یک نمونه: مرحوم خانم فاطمه (شکوه) میرفتاح – کسی که نخواست «قربانی» معلولیت شود است.
من تا حالآ ۲۱سال با ضایعه نخاعی مدارآ کردم. بقیهاش با خودم و خداست.
بزرگترین و شدیدترین و شایعترین آسیبهای جسمانی که ما خودمون به خودمون تحمیل میکنیم آسیبهای: مثانه، کلیه و مجاری ادراری است.
بسیاری از دوستان نخاعی بخصوص دوستان کمری به دلیلهای مختلف(تحصیل، کار، ورزش، کنار خانواده بودن، سفر، تفریح، تنبلی، علاقه، عادت و…..) بیشتر روز را روی ویلچر هستند و برای اینکه در این مدت سختی تخلیهی ادرار گریبانگیرشان نشود، بسیار کم آب میخورند و چون کم ادرار میکنند همهچیز را خوب میپندارند. این خطای رفتاری منشا انواع آسیب به سیستم ادراری است: عفونت مکرر مثانه، بزرگی مثانه و برگشت ادرار به کلیهها و در شرایط بد از کار افتادن کلیهها و…. متخصصهای ارولوژ توصیه میکنند افراد نخاعی هر شش ماه با سونوگرافی و آزمایش ادرار از وضعیت مثانه و کلیهی خود آگاهی پیدا کنند.
پسوند: امیدوارم این متن خاطر عزیز دوستان را نرنجانده باشد، بنده فقط نظر شخصی خودم را نوشتم.
طب سوزنی و درمان آسیب نخاعی
طب سوزنی با قدمت پنج هزار سالهی کشور چین امروزه در جهان محبوبیت و رواج بیشتری یافته است. با به رسمیّت شناخته شدن طب سوزنی توسط سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۷۰ میلادی تمام دیوارهای شک و تردید و بیاعتمادی نسبت به طب سوزنی فرو ریخت و منجر به تأسیس دانشکده و کلینیکهای طب سوزنی در کشورهای غربی شد. گفته میشود بیش از نیم میلیون درمانگر در خارج چین برای درمان بیماریهای مزمن از طب سوزنی استفاده میکنند، که بیش از سیصد هزار نفر آنان پزشک هستند. نداشتن عوارض جانبی از یک سو و اثرات درمانی طب سوزنی از سوی دیگر باعث گرایش درمانگران و بیماران به این نوع طب شده است. طب سوزنی در طیف گستردهای از بیماریها بخصوص در درمان فلجیها با علل مختلف از جمله صدمات مغزی و نخاعی و سکته مغزی نتایج درمانی قابل توجهی دارد. کلینیک طب سوزنی دکتر محمد جلال وفا از سال ۱۳۸۱ جهت تحقیقات و درمان با طب سوزنی در شهرستان زنجان آغاز به کار کرد. در این مدت بیماریهای مختلفی از قبیل دردهای حاد و مزمن، میگرن، اضطراب، افسردگی، آسم، آلرژی، اختلالات گوارشی، دیسک گردن، دیسک کمر، سیاتیک، اختلالات عصبی، فلج بل(فلج عصب صورت)، سکته مغزی و صدمات مغزی و نخاعی مورد درمان قرار گرفته و بهبودی قابل توجهی حاصل شده است. به منظور بررسی نقش طب سوزنی در درمان ضایعه نخاعی، ۶۲ مورد ضایعه نخاعی از سال ۱۳۸۶ تا سال ۱۳۹۱ در این مرکز تحت درمان با طب سوزنی قرار گرفتند. از این ۶۲ مورد ۹ مورد کوادری پلژیک (فلج چهاراندام) و ۵۳ مورد پاراپلژیک (فلج پاها) بودند. مدت زمان بیماری از ۴ ماه تا ۱۴ سال بود و طول دورهی درمان از ۶ ماه تا ۲ سال ادامه داشت. در این مطالعه نتایج بسیار رضایت بخشی از نظر بهبود عملکرد حسی و حرکتی اندامها و بهبود عملکرد روده و مثانه حاصل شد. این مطالعه نشان داد که هرچه درمان با طب سوزنی بلافاصله بعد از ضایعه نخاعی شروع شود بهبودی سریعتر حاصل شده و نتایج بدست آمده بسیار قابل توجه خواهند بود.
پیوست: دوست گرامی خواننده، اگر دنبال درمان با این روش هستی حتما نظرهای دوستان دیگر را مطالعه بفرمایید.
مواردی از درمان موفقیت آمیز بیماران با طب سوزنی را مشاهده کنید
شاهد بی عدالتی های گسترده در حوزه معلولین