این درد کلیه

هفته گذشته وقت داشتم بیمارستان بستری بشم جهت خارج کردن فنر بین کلیه تا مثانه.

اولین قدم برای رفتن به بیمارستان این بود که باید پنجشنبه زنگ میزدم به سامانه حمل و نقل جانبازان و معلولین جهت درخواست سرویس رفت و برگشت برای شنبه. روالش اینطوریه. متاسفانه همون اول مهمترین کاری را که باید انجام می‌دادم را یادم رفت. خلاصه با کلی استرس و تماس با مساعدت پرسنل زحمتکش سامانه، سرویس رفت انجام شد.

مشکل بعد، نبودن تشک مواج در بیمارستان بود، که اون هم با مساعدت پرسنل بخش ارولوژی وقتی در اتاق عمل بودم، مهیا شده بود.

در هنگام آماده شدن قبل عمل، دستیاران دکتر، در مانیتور روی دیوار، تصویر سیتی اسکن جدیدم را برسی می‌کردند و گزارش پزشک رادیولوژی را می‌خواندند و من شنیدم که می‌گفتند، DJD ستون فقرات مشهود است. دکترها هم داشتن روی تصویر ستون فقرات مانور می‌دادن و دیدم که دنبالچه به دنبال خودم منحرف شده و بقیه مهره‌ها هم‌ راحت و آسوده هرکدوم یک طرف مشغول بریک دنس بودند.

قرار بود که ۲۴ ساعته مرخص بشم، اما به دلیل تب و لرز مرخصم نکردن و ۲۴ ساعت در وقت اضافه به صرف سرم و آنتی‌بیوتیک ازم پذیرایی بنمودندی.

الان ۵ روزه که دارم روزی یک قرص آنتی‌بیوتیک میخورم. یسری دارو مسکن هم بهم دادن که مثل فشنگ نوک تیز و قد بلند هست، هرچی فکر می‌کنم، به راهی نمیرسم که موقع بلعیدنش تو گلوم گیر نکنه.

برای برگشت به خانه هم از قبل درخواست نداده بودم و باز با کلی استرس و تماس با مساعدت پرسنل زحمتکش سامانه، سرویس برگشت هم انجام شد.

پیآمد: تشکر فراوان ازخدمات ارزشمند پرسنل زحمتکش سامانه حمل و نقل جانبازان و معلولین.

به خواندن ادامه دهید

بازدیدها: 12

تکمیل درمان

بفرموده دکتر چهارشنبه گذشته رفتم درمانگاه بیمارستان پیش دکترم، گفت: برو سی‌تی اسکن بیار ببینم اوضاع کلی کلیه‌ات یک ماه بعد عمل چطوره؟

رفتم سی‌تی رو انجام دادم و برگشتم مطب. دکتر سی‌تی را نگاه کرد و گفت: خوبه و شروع کرد به توضیح دادن که یه ذره سنگ ریزه مانده که اونم وقت خارج کردن فنر از کلیه‌ات، بیرون میاریمش. یهو دکتر چشمش به چیزی روشن شد و گفت: نه صبر کن، اشتباه شد. این سی‌تی شما نیست. دکتر درحالی که داشت سی‌تی منو می‌دید و برای رزیدنت ها توضیح می‌داد. یاد این مثال افتادم که برای یاد دادن نقش مکث در جمله بیان می‌کنند: دقت لازم نیست اعدامش کنید. گفتم: دکتر خدا چه رحمی کرد نمی‌خواستید کلیه طرف را دربیارید!؟ دکتر گفت: آره، شانس آوردی که وضع اونم مثل توست و فرق زیادی با هم ندارید.

دکتر گفت: برای خارج کردن فنر باید یک شب بیمارستان بمانی، الان بستری میشی یا شنبه؟ گفتم شنبه.

فردا ساعت نه باید بیمارستان باشم.

پیآمد: شاید گفتنم از داستان بیمارستان رفتنم برای عمل خارج کردن سنگ کلیه تکراری و خسته کننده شده باشه، اما هر بار که میرم بیمارستان به جهت آشنایی دوستان با مراحل تکمیل درمان مختصری از ماجرا را می‌نگارم.

به خواندن ادامه دهید

بازدیدها: 6

دکتر و رزیدنت‌هاش

به فرموده آقای دکتر دوهفته بعد عمل رفتم مطب دکتر جهت ویزیت.

دکتر احوال پرسی کرد و برام دوتا دارو نوشت که یکیش باعث خروج آب از بدن و افت فشار خون میشه. من در بهترین شرایط فشار خون ندارم وای به روزی که اون دارو را هم مصررف کنم. خلاصه خود درمانی کردم و اون دارو را مصرف نکردم.

به دکتر گفتم: دکتر دفعه قبل که از مطب برگشتم منزل در حال مرتب کردن پرونده‌ای بودم که آورده بودم خدمت شما، تو مدارک یه سونوگرافی دیدم که با خوندن گزارشش چهارستون بدنم لرزید. خوب که دقت کردم و دیدم مال یه مرد هشتاد ساله بوده که اشتباهی داخل پروندم شده بوده.

دکتر در راستای ماست‌مالیسیون اشتباه رزیدنت‌های کنارش گفت: چه حال خوبی پیدا کردی وقتی دیدی سونو مال تو نیست. گفتم: بله، واقعا خوشحال شدم.

دو هفته بعد باز هم باید برم دکتر.

پسآمد: در مورد تازه‌های تحقیقات و دستاوردهای نوین پزشکی پیرامون درمان آسیب و ضایعات نخاعی باید عرض کنم، خبرها همه تکراری هستن و خبر نوید بخش و هیجان انگیز جدیدی منتشر نشده است.

با آرزوی بهترین‌های دنیا برای همه دوستان گرامی.

به خواندن ادامه دهید

بازدیدها: 21

عمل سنگ کلیه

جمعه گذشته، بآلاخره بعد یک سال درگیری با سنگ کلیه، رفتم بیمارستان برای بستری شدن.  پذیرش سریع انجام شد و رفتم بخش برای بستری شدن. به پرستاری گفتم: من ضایعه نخاعی هستم و حتما باید تشک مواج داشته باشم وگرنه روی تشک معمولی پشتم به‌سرعت مبتلا به زخم بستر میشه. در کمال ناباوری و بهت، سرپرستار بخش گفت: ما تشک مواج برای مریض سرپایی نداریم. اگر از اورژانس اعزام می‌شدی می‌تونستیم بهت تشک بدیم. اگر خودت تشک داری برو بیار یا از بیرون تهیه کن.

من رسما چنار تو کوزم سبز شده بود و مغزم از بهت یخ زده بود. از طرفی همراهانم هرکدام چاره‌ای پیشنهاد می‌دادند.

بآلاخره رفتم دفتر مدیریت پرستاری بیمارستان و مشکل را مطرح کردم. فردی که اونجا بود گفت: نگران نباشید، تا شما برسید به بخش، تشک مواج براتون مهیا شده.

تشک فراهم شد اما درست بکار نیافتاد، از بالا باد می‌آمد و از پایین خارج میشد.

با اصرار پرستاران رفتم روی تخت و تشک که نتیجه‌اش خالی شدن باد تشک و فرو رفتنم در تشک بود. یکی از پرسنل اومد و یکم تشک را برسی کرد و گفت: دریچه تخلیه هوا باز بود که بستم. بنده خدا درجه‌های پمپ باد تشک را تا آخر زیاد کرد که تشک سریع باد بشه، اما نمی‌دونست که باید مجددا بیاد و درجه‌ها را کم کنه، به همین دلیل تشک مثل سنگ باد شد. هرچه به پرسنل گفتیم ، گفتند: همینه که هست.

همراهم از پمپ باد تشک عکس گرفت و نشانم داد که درجه فشار باد و وزن بیمار را از حداکثر به حداقل تقلیل دادیم. حالا داستان این بود که هوا درسلول‌های تشک پر و خالی نمی‌شد‌ و تشک بادی یک سره بود، نه مواج. هرچه به پرسنل گفتیم ، گفتند: همینه که هست.

به دلیل وجود عفونت در کشت ادرار، عمل از شنبه به دوشنه افتاد و در این مدت با چند داروی آنتی‌بیوتیک تحت درمان بودم.

ساعت ۱۰ و نیم روز دوشنبه بی‌هوشم کردن برای عمل لیتوتومی Lithotomy از راه مجرا و مثانه و حالب لیزر را به سنگ کلیه رساندن و خرد کردن سنگ ۳۱ میلیمتری و در نهایت قرار دادن فنر دابل جی از داخل کلیه تا مثانه. بعد از یک ساعت و نیم در اتاق عمل بودن ، ساعت ۱۲ در ریکاوری، به‌هوش آمدم.

قرار بود که روز بعد از عمل مرخص بشم ، اما به دلیل تب ، یک روز دیگه نگهم داشتند برای آنتی‌بیوتیک درمانی.

دو بار دیگه باید برم بیمارستان، یه بار برای سیتی اسکن و یک بار برای خارج کردن فنر.

به خواندن ادامه دهید

بازدیدها: 20

اثر پروانه‌ای

همیشه سرماخوردگی‌های من موجب درگیری سینوس‌هام و ریه‌هام میشه. درگیری ریه همون و سرفه‌های تر و خشک پیاپی همون.

شش سال پیش طبق معمول بعد سرماخوردن بچه‌ها منم سرماخوردم. بعد یک ماه درگیری با سرماخوردگی، آخرای درمان بود و روی ویلچر بودم که برای صاف کردن سینه‌ام، با یک حرکت سریع رو به جلو سرفه کردم. در همون لحظه یه صدای شترقی شنیدم، در همان لحظه مقداری ادرار از کنار سوند فولی زد بیرون. اون موقع فکر کردم گرفتگی سوند بوده. رفتم دستشویی و خودم را شستم و برگشتم. از اون لحظه به بعد هر حسی که بعد ضایعه نخاعی داشتم را از دست دادم. خودم فکر می‌کردم ستون فقراتم آسیب دیده که همه عوارض ضایعه نخاعی دوباره برام حادث شده. به همین دلیل از کل ستون فقرات MRI گرفتم، اما دکترها متوجه عارضه‌ای در عکس‌ها نشدند. یکی از عوارضی که گرفتارش شدم، بیقراری پای‌چپم بود. چاره‌ای نبود جز سوختن و ساختن با عوارض مشکل جدید. چندی بعد اون رویداد برای کنترل دوره‌ای سلامت کلیه‌هام رفتم سونوگرافی، که مشخص شد کلیه چپم سنگ داره. بعد اون ماجرا هر وقت سونوگرافی دادم سنگ کلیه‌ام با وجود درمان بزرگتر مشاهد می‌شد. قبل نوروز با خوردن ۳ پر چیپس حالم بد شد، دل درد شدید، تب و لرز و حالت تهوع و زرد شدن رنگ همه از حمله‌ی صفرا حکایت می‌کرد. حتی بعد هفت ۸ روز باز هم دل درد امانم را بریده بود، به دلیل اینکه سال‌هاست سنگ کیسه صفرا دارم رفتم پیش متخصص داخلی و ایشان سونوگرافی و آزمایش کلی خون و ادرار و مدفوع تجویز نمودند. تا نتیجه آزمایش و سونوگرافی حاضر بشه شد شب عید نوروز. ماشاء الله آقایون و خانومای پزشک همه تا نیمه فروردین تعطیلات بودن.

 اولین روز کاری بعد تعطیلات نوروز اشتباه کردم و رفتم بیمارستان جهت مراجعه به پزشک که متاسفانه خیل عظیمی از بیماران مثل من اشتباه کرده بودن و اولین روز کاری بعد تعطیلات اومده بودن بیمارستان جهت مراجعه به پزشک . ترافیک آسانسورها از ترافیک جاده چالوس در ایام جانگوز ارتحالیدی هم بیشتر بود و جایی برای من ویلچری پیدا نمی‌شد.

بآلآخره از یکی از پرسنل بیمارستان طلب کمک کردم، دستش  معجزه کرد و آسانسور خالی اومد و رفتم درمانگاه ارولوژی، اونجا هم شلوغ بود و بعد کلی انتظار رفتم پیش دکتر. دکتر بعد خواندن گزارش سیتی اسکن گفت: کلیه چپم یه سنگ بزرگ داره که باید با جراحی لیزری خارج بشه و باید لیزر عمل را با هزینه شخصی تهیه کنم. دکتر گفت : در گزارش سیتی نوشته شده سراستخوان ران که به لگن متصل میشه شکستگی هست، یه مشاوره مینویسم، برو پیش ارتوپد تا نظر بده برای پوزیشن جراحی مد نظر مشکل داری یا نه.

سنگ کم نبود شکستگی هم اضافه شد. به دکتر ارتوپد گفتم: با این شکستگی چه باید کرد؟ گفت: هیچی، خودش خوب میشه.

خوب که به گذشته فکر کردم، به این نتیجه رسیدم که این شکستگی احتمالا قریب به یقین همان شش سال پیش که با سرفه صدای شترقی شنیدم حادث شده و دقیقا از همان زمان هر وقت سنوگرافی دادم سنگ کلیه داشتم. بنظر خودم منشاء سنگ کلیه‌ام همین شکستگی است. دلیلم اینه که، بدن و استخوان سعی در بازسازی محل شکستگی دارند، پس کلسیم تولید می‌کنند، اما حرکت من اجازه ترمیم نمیده و موجب میشه کلسیم تولید شده پراکنده بشه و توسط خون جذب میشه تا بخواد از راه کلیه دفع بشه که خیلیش دفع میشد و در زمان تعویض سوند با سوند خارج میشد،  یه مقداز هم رسوب کرده که منجر به سنگ کلیه شده. فعلا جهت پرهز از جراح، مشغول خوردن آب چشمه چپقلی اراک هستم، بلکه کار به جراحی کشیده نشود.

پیوست: همیشه به دوستانی که فکر می‌کنن ورزش‌های فیزیکی سنگین و فیزیوتراپی پیوسته میتونه براشون معجزه‌گر باشه، گفتم: آخر این کارا اینه که میزنه یجایی از بدن را ناکار می‌کنه. شاهدش استخوان ران من.

بازدیدها: 139

آش پر روغن

همیشه آشپزی را خیلی دوست داشتم. بیش از سی ساله که همه برنامه‌های آشپزی تلویزیون را نگاه می‌کنم. ده سال پیش که ماهواره داشتیم هم همه برنامه‌های آشپزی همه کانال‌ها را دنبال می‌کردم. صدها ساعت فیلم آشپزی از ماهواره ضبط کردم و صدها ساعت فیلم آشپزی از اینترنت دانلود کردم. همه را در هارد دیسک ذخیره کردم و بارها در اوقات کسالت دیدمشون. حتی یه کانال تلگرام آشپزی راه انداختم. تا حالا آشپزی نکردم اما تو آشپزی ادعا دارم که می‌تونم هر غذایی را با بهترین مزه ارائه بدم. روز پنج شنبه چشمم افتاد به آگهی زیر:‌

رقابت آشپزی برای معلولان

جشنواره ملی طعم امید قرار است نهم اردیبهشت ماه برگزار شود، این رویداد امسال با برگزاری مسابقه آشپزی ویژه معلولین اجرا خواهد شد و در  آینده با برنامه‌های متنوع دیگر پیش خواهد رفت. در این رویداد ۹ گروه از افراد دارای معلولیت در بخش‌های آسیب‌های نخاعی، سندرم داون و معلولیت‌های جسمی و حرکتی با آشپزی غذاهای متنوع به رقابت خواهند پرداخت. غذاهایی از جمله زرشک پلو با مرغ، کلم‌پلو شیرازی، کته و شامی کبابی رودباری، قلیه ماهی، کیک مرغ و غیره که زمان تهیه آن‌ها بین ۴۵ دقیقه تا یک ساعت است توسط شرکت‌کنندگان در این رویداد تهیه خواهد شد. برترین این رقابت امکان حضور در رویداد بین‌المللی حوزه گردشگری را خواهد یافت. منبع

پایانه: چند روز پیش در راه رفتن به مطب دکتر، خانم‌های جسور حق طلب را که می‌دیدم، فکر می‌کردم‌، نوحه ممد نبودی ببینی را الان باید اینطوری خواند: رادان کجایی ببینی، شهر آزاد گشته، زور یارانت بی‌ثمر گشته.

بازدیدها: 51

دلیل تغییر رنگ منی

سرنوشت: بیشتر دوستانی که آسیب نخاعی دیدن و بعد چند سال به انزال رسیدن پرسیدن: چرا رنگ منی اونها مثل وقتی که سالم بودن نبوده؟ من به شوخی بهشون گفتم: چون سال‌ها تشکیلات خوابیده بوده و کار نکرده، زنگار و گرده خاک گرفته. ولی باید دانست که پرستات حساس‌ترین و لطیف‌ترین و نازک نارنجی‌ترین غده بدن است. حتی دخول سوند به مثانه، می‌تونه موجب آزار و اذیت پرستات بشه، چه برسه به دخول اجسام سخت. متن زیر پاسخ پزشکی دوستان است:

دلیل تغییر رنگ منی؟

منی معمولاً رنگ طوسی متمایل به سفید دارد. بافت آن کمی ژله‌ای است. البته رنگ و بافت آن وابسته به ژن، رژیم غذایی و سلامت کلی افراد متفاوت می‌باشد. همچنین ممکن است به دلیل اتفاقاتی در بدن، تغییراتی در آن به وجود بیاید. تغییر رنگ مایع منی می‌تواند نشانه‌ای از بیماری‌های مقاربتی مثل عفونت‌های جدی باشد که باید هر چه سریعتر درمان شود.

منی سفید، شفاف یا طوسی به معنای سلامت کامل و نرمال بودن وضعیت بدن می‌باشد. منی از انواع مختلفی از مواد معدنی پروتئین‌ها، هورمون‌ها و آنزیم‌ها تشکیل شده است که همگی رنگ و بافت آن را تشکیل می‌دهد. مواد موجود در منی مسئول ایجاد رنگ می‌باشند که معمولاً توسط غده پروستات تشکیل می‌شوند و شامل موارد زیر می‌باشند: سیتریک اسید، اسید فسفات، کلسیم، سدیم، زینک، پتاسیم، آنزیم‌های پروتئینی، فیبرینولیسین. اجزای دیگر موجود در منی، از کیسه منی و غده مجرای پیشاب و غده پیشاب راهی گرفته می‌شود.

وجود ادرار در منی: ادرار می‌تواند پشت مجرای پیشاب لوله‌ای که ادرار را از مثانه خالی می‌کند باشد و سپس منی از لوله پیشاپ عبور می‌کند و باقیمانده آن با ادرار ترکیب می‌شود و ردپایی از رنگ زرد را به جای می‌گذارد. این اتفاق معمولاً در افرادی رایج‌تر است که مدت کوتاهی بعد از مدفوع کردن، ارضا می‌شوند و هیچ جای نگرانی برای آن وجود ندارد.

علت‌های تغییر رنگ منی که نیاز به مراجعه به پزشک دارند، شامل موارد زیر هستند: عفونت های ادراری، بزرگ شدن پروستات، پروستاتیتیس یا عفونت موجود در دیگر اندام‌های تناسلی، یرقان زمانی اتفاق می‌افتد که بیلی روبین بسیار زیادی در بدن ساخته شود. بیلی روبین یک رنگدانه زرد رنگ است که هنگام شکسته شدن سلول خونی توسط کبد در بدن باقی می‌ماند. یکی از رایج‌ترین علامت یرقان، زردی پوست و سفیدی چشم می‌باشد که می‌تواند اثرات خود را در منی نیز نشان دهد. سایر علائم یرقان شامل موارد زیر است: تب، لرز، دل درد، لیوکوسیتوسپرمیا: این وضعیت زمانی اتفاق می‌افتد که سلول‌های سفید خون در منی بسیار زیاد شود و در نتیجه رنگ منی را زرد می‌کند. علت‌های دیگر شامل موارد زیر می‌باشد: عفونت‌های انتقال یافته جنسی، عفونت پروستات، اختلالات سیستم ایمنی، اگر مشکل شما چنین وضعیتی باشد، حتما باید به پزشک مراجعه کنید. ، عفونت پروستات یا پروستاتیتیس، اسپرم زرد یا سبز متمایل به زرد می‌تواند به علت عفونت پروستات ایجاد شود. عفونت پروستات زمانی اتفاق می‌افتد که باکتری موجود در ادرار به غده پروستات شما می‌رسد. علائم دیگر آن شامل موارد زیر است: سختی در مدفوع، درد هنگام مدفوع کردن، احساس نیاز به مدفوع به دفعات، درد در قسمت پایین شکم، درد در ناحیه نزدیک مقعد، درد در زمان انزال، احساس تحلیل رفتگی، تب، لرز، اگر به پروستاتیتیس مشکوک بودید، حتما به پزشک مراجعه کنید.

رژیم غذایی: مصرف مواد غذایی که حاوی رنگ‌های زرد هستند ، می‌توانند رنگ منی را به زرد تبدیل کند. مواد غذایی که در آن‌ها سولفور به کار رفته، مثل پیاز و سیر نیز در این قضیه نقش مهم و بسزایی دارند.

رنگ قرمز یا صورتی معمولاً نشانه‌ای از وجود خون تازه در منی می‌باشد. رنگ نارنجی یا متمایل به قهوه‌ای معمولاً نشانه‌ای از خون کهنه است. ممکن است که خون شما در اثر قرار گرفتن در معرض اکسیژن، تغییر رنگ پیدا کرده باشد. منی خونی به هماتوسپرمیا معروف است که معمولاً علت‌های زیر را دارا می‌باشد: نمونه برداری پروستات. در این شرایط پزشک جراح بافت نمونه را از غده پروستات شما جدا می‌کند. به همین دلیل بافت پروستات درگیر برش می‌شود و خونریزی ایجاد خواهد داشت که این خون می‌تواند وارد کیسه‌های منی و یا ترکیبات ادرار شود.

جراحی نیز باعث نشت خون در بعضی از اعضای بدن خواهد شد. این خون قابلیت ترکیب با مواد داخل پروستات هنگام انزال را دارد و باعث می‌شود که رنگ منی شما مایل به قرمز، صورتی و یا قهوه‌ای شود.

فشار خون بالا می‌تواند عاملی برای وجود خون در منی باشد. مخصوصاً اگر تحت درمان قرار نگیرد. در بسیاری از موارد علائم دیگر نیز در فرد بروز می‌کند. پس اگر حس کردید که منی خونی شما به دلیل فشار خون می‌باشد، باید علائم دیگر را در خود جستجو کنید که شامل موارد زیر هستند: تنگی نفس، خونریزی بینی، سردرد.

بیماری‌های آمیزشی مانند هرپس‌، کلامیدیا و گونوره آ می‌تواند عاملی برای وجود خون در منی باشد. علائم دیگر آن شامل موارد زیر است:

درد یا سوزش هنگام مدفوع، درد یا ورم در بیضه‌ها، ترشحات رنگی یا زرد غیر معمول از آلت تناسلی، خارش ، سوزش و التهاب دردناک

استمناء یا خود ارضایی: در بعضی از موارد، انزال‌های مداوم می‌تواند باعث وجود خون در منی شود. اگر مدت زمان طولانی است که ارگاسم را ترجمه نکردید یا قبل از انزال کارتان را متوقف کردید، احتمال وجود خون درمنی شما بالا می‌رود. البته این اتفاق جای نگرانی ندارد و معمولاً در عرض یکی دو روز برطرف خواهد شد.

سرطان مجرای پیشاب، بیضه یا پروستات: در موارد نادری وجود خون در منی می‌تواند نشانه سرطان مجرای پیشاب، بیضه یا پروستات باشد. این سرطان ها معمولاً قابل درمان هستند، حتی اگر فرد دیر متوجه آن شده باشد. علائم دیگر آن نیز درد و ناراحتی در قسمت‌های زیر می‌باشد: بیضه‌ها، قسمت پایین شکم، قسمت پایینی کمر، ناحیه تناسلی، کیسه یا پوست بیضه،

علت‌های رایج دیگر خون در منی شامل موارد زیر است:

واسیکولیتیس: این وضعیت یک نوع التهاب در غده‌های تولید کننده مایع منی می‌باشد. کیست کیسه منی: کیسه‌های منی که در این شرایط کوچک شده و پر از مایع می‌گردند. پروستاتیتیس: التهاب غده پروستات که در آن منی ساخته می‌شود.

منی سیاه به چه معناست؟ معمولاً منی سیاه به علت هماتوسپرمیا رخ می‌دهد. خون سیاه معمولاً یک خون کهنه است که مدت زمان زیادی در بدن شما باقی مانده است. منی سیاه نیز می‌تواند به دلیل مشکلات زیر اتفاق بیافتد:

آسیب دیدگی‌های نخاعی

آسیب دیدگی نخاع گاهی اوقات باعث تیره شدن رنگ منی می‌شود. اگرچه که دلیل اصلی آن هنوز نامشخص است اما در چنین مواردی مشکلاتی کیسه منی اتفاق می‌افتد . این غده‌ها اگر درست کار نکنند، در ظاهر منی نیز مشکل ایجاد می‌شود.

وجود فلزات سنگین: مطالعات نشان می‌دهد که افزایش فلزات سنگین مثل لید، منگنز و نیکل در خون می‌تواند عاملی برای سیاه شدن رنگ منی باشد. آب، مواد غذایی و عوامل محیطی نامناسب می‌تواند عاملی برای افزایش فلزات سنگین در بدن باشد.

تغییر بافت منی چه معنی دارد؟ منی سالم معمولاً کمی ژله‌ای، لزج یا چسبناک است. رژیم غذایی، سطح فعالیت فیزیکی، مصرف ماریجوانا و غیره می‌تواند حالت طبیعی منی را تغییر دهد. اگر احساس کردید که تغییرات به وجود آمده در بافت منی کاملا موقتی است، پس جای نگرانی وجود ندارد اما اگر این تغییرات منجر به درد، ناراحتی و خستگی در طولانی مدت شدند، حتما به پزشک مراجعه کنید. غلیظ شدن منی نشان دهنده کم آبی، نامتعادلی هورمونی و عفونت می‌باشد. منی آبکی نیز نشان دهنده کمبود ویتامین و یا ناباروری است.

چه زمانی به درمانگر مراجعه کنیم؟ اگر با وجود سلامتی، تغییر رنگ و تغییر بافت منی را مشاهده کردید. همچنین در کنار آن تغییرات دیگری در بدن خود مثل موارد زیر را مشاهده کردید: ناتوانی کامل در ادرار کردن، سنگینی یا ورم در ناحیه تناسلی، حساسیت و التهاب آلت تناسلی، ترشحات شفاف یا مات، علائم شبیه به سرماخوردگی یا آنفولانزا، تب. منبع

بازدیدها: 104

کنترل مثانه

افرادی که دچار آسیب نخاعی می‌شوند با چالش‌های بسیار زیادی مواجه هستند که راه رفتن مجدد یکی از کوچک ترین‌های آنها محسوب می‌شود. به همین منظور محققین کمبریج به دنبال راهی هستند که بتوانند کیفیت زندگی این افراد را افزایش دهند.  آسیب نخاعی از بسیاری جهات یک بیماری تستوسترونی است به این معنی که از هر پنج مورد آسیب‌های نخاعی، چهار مورد آنها در مردان اتفاق می‌افتد که شیوع آن هم بیشتر در اوایل سن بلوغ است. در نتیجه ارزیابی خطر وقوع این امر در مردان امری لازم است. شاید تعجب آور نباشد که وقتی از بسیاری از این بیماران در مورد اولویت هایشان در صورت سلامت سوال پرسیده می‌شود آن ها ابتدا به داشتن فعالیت جنسی و سپس توانایی حرکت دست و پا اشاره می‌کنند. راه رفتن و کنترل مثانه و ادرار اولویت‌های بعدی آنها محسوب می‌شود. در حال حاضر احیای عملکرد مثانه و کنترل ادرار یکی از چالش های اصلی است و بیماران مجبورند که مثانه‌شان را با سم بوتولینیون توکسین(بوتاکس) پر کنند تا آن را فلج کنند و بوسیله کاتتر چند بار در روز آن را تخلیه کنند. این شاید روشی ساده باشد اما استفاده از کاتتر می‌تواند منجر به عفونت و اسکار در بافت پیشابراه شود. برای حل این مشکل دکتر Fawcett و همکارانش در کمبریج ابتدا از دستگاهی موسوم به Brindley device‌استفاده کرده‌اند که ایمپلنتی است که به صورت یک محرک خارجی دستی عمل می‌کند و با انقباض مثانه به تخلیه شدن آن کمک می‌کند. این دستگاه نیز با مشکلاتی همراه است که از جمله آنها تضعیف کردن اعصاب حسی است که از لگن به نخاع می‌روند و در نتیجه این امر عضلات لگنی ضعیف شده و عملکرد جنسی از دست می‌رود. در ادامه، آنها ورژن بیورباتیکی از دستگاه Brindley را تولید کردند که سیگنال‌ها را از اعصاب حسی لگن دریافت می‌کند و پاسخ می‌دهد و در نتیجه این آسیب را قطع نمی‌کند. این سیگنال‌ها مانع تخلیه بی‌اختیار مثانه در زمان تحت فشار قرار گرفتن می‌شود و به بیماران اعلام می‌کند که مثانه آنها تا چه حد پر شده است و چگونه می‌توانند با استفاده از سیستمی الکترونیکی آن را تخلیه کنند. محققین امیدوارند بزودی این سیستم بیوروباتیک را وارد بازار جهانی کنند تا بیماران زیادی بتوانند از آنها نفع ببرند.منبع

بازدیدها: 62

سلول درمانی یک مرد فلج

ساندر بیماری ۲۶ ساله بود که چند سال پیش به دلیل افتادن از درخت دچار آسیب نخاعی شده و فلج شده بود. در سال ۲۰۱۱ پزشکان وی را مورد سلول درمانی قرار دادند و اینک وی امیدوار است که مجددا کنترل مثانه و حرکاتش را بدست آورد. در سال ۲۰۱۱، مشاورین ارتوپد و جراحان پیوند سلولهای بنیادی در بیمارستان به ساندر پیشنهاد تزریق سلولهای بنیادی کردند تا بدن وی را آماده ترمیم شبکه عصبی نخاعش کنند. وی در ابتدای آسیب دیدگی‌اش دچار فلجی چهار دست و پا شد و کنترل ادراری‌اش را نیز از دست داد. اما محققین توانسته‌اند با استفاده از سلولهای بنیادی مشتق از مغز استخوان وی که در شرایط آزمایشگاهی کشت و تکثیر داده شد شرایط وی را بهبود ببخشند. نتایج اولیه نشان می‌دهد که وی توانسته است تا حدی عمکلردهای حسی‌اش و کنترل مثانه‌اش را بدست آورد و اینک تا حدی می‌تواند دست‌هایش را حرکت دهد. محققین امیدوارند با استفاده از دوره‌های سلول درمانی اضافی وی بتواند تاحد زیادی بازتوانی شود.منبع

پسوند: دوستانی که از ادرار بدبو رنج می‌برند، مثلا ادرار بوی تند و تلخ و یا بوی تخم مرغ، میده، میتونن با مصرف محدود قرص  هیدروکلروتیازید مشکل بوی بد را رفع کنند. ولی بهترین راه درمانش آزمایش ادرار است. در ادامه درباره این دارو بخوانید: به خواندن ادامه دهید

بازدیدها: 36

توصیه‌های ایمنی به نخاعی‌ها

به شانس اعتقاد داری، تو زندگی همه آدم‌ها مقداری شانس تاثیر گذاره. مثلا اینکه در چه سالی و در چه کشوری و در چه خانواده‌ای متولد بشی کاملا شانسیه. خوش‌شانس بودن در دنیا برمیگرده به داشتن علم و دانش زیاد پیرامون زمینه‌ای که توش فعالیت میشه. دانش به خوش‌شانش‌ها قدرت تحلیل و پیشبینی آینده را میده برای همین اونها همیشه نگاهشون به افق‌های بلنده. به بعضی‌ها که خیلی خوش‌شانس هستند میگن طرف سوار خرمراده. اما بدشانس‌ها فقط جلوی پای خودشون را می‌بینند و میگن الانو عشقه. این افراد خودشونو برای کسب دانش و دانایی به زحمت نمی‌اندازند. آدم بی‌دانش مثل راننده چشم بسته در اتوبان اونم خلاف جهته. این فرد دست به هرکاری که بزنه بلاخره نتیجه‌اش خرابکاری میشه. آدم بدشانس همیشه سوار خرشیطونه و مدام خطر تهدیدش میکنه. عمده دلیل نخاعی شدن اکثر قریب به اتفاق ما نخاعی‌ها هم یجور بدشانسی بوده. در نخاعی شدن ما یک‌نفر حتما سوار خرشیطون بوده، حالا اون یک‌نفر ممکنه اول شخص مفرد باشه یا سوم شخص. حالا که بدشانسی و خرشیطون ما را زدن زمین ما باید درس بزرگی از بدشانسی و خوش‌شانسی بگیریم. از قدیم گفتن: آدم عاقل از یه سوراخ دوبار گزیده نمیشه. تکلیف ما نخاعی‌ها اینه که دیگه سوار خرشیطون نشیم. وقتی اسطوره‌ی مغز و اعصاب دنیا دکتر سمیعی به درمان نخاع تا ۳۰ سال آینده نمی‌اندیشه، پس معنیش اینه که اگر ما به درمان و بهبود و روی پا راه رفتن امیدواریم باید طوری زندگی کنیم که ۳۰سال دیگه اگر بودیم سالم باشیم تا اون موقع شانس درمان را از خودمون نگیریم. ما باید افق دیدمون را برای سلامت بودن بلند کنیم. ما باید کنترل شده و دست به عصا زندگی کنیم. بعضی رفتارها و اعمال که بسیار هم لذت بخش هستند اگر کنترل شده نباشند برای ما بسیار پر خطر میشن و ما را به تباهی میکشن، نتیجه‌اش درد و رنج و قوز بالا قوزه برای ما و خانواده‌هامون. پس بهتره به این نکات خیلی توجه کنید: ۱- هر روز حداقل باید هشت لیوان آب یا چای کم رنگ نوشید. ۲- اگر از سوند نلاتون یا کاندوم شیت برای دفع ادرار استفاده می‌شه حتما باید میزان آب خورده شده و ادرار دفع شده را دقیق دانست. ۳- همه‌ی امور زندگی باید با زمان تخلیه اردار تنظیم بشه. ۴- زیاد نشستن و تحت فشار نشستن مثلا در اتومبیل موجب پس زدن ادرار از مثانه پر به کلیه و آسیب رسیدن به سیستم ادراری میشه. بزرگترین و شایع‌ترین خطر که بسختی جبران پذیره برای تمام نخاعی‌ها آسیب رسیدن به مثانه و کلیه‌هاست. ۵- باید کنترل شده غذا خورد. ۶- ما دیر به دیر اجابت مزاج داریم و این دلیل بزرگیه برای سرطان روده، پس برای پیشگیری از سرطان روده باید از خوردن زیاد گوشت و کباب و کلا از خوردن سوسیس و کالباس پرهیز بشه. ۷- غذاهای حاوی چربی زیاد مثل تخم‌مرغ و مغز را باید خیلی خیلی کم خورد، وگرنه موجب سنگ‌صفرا و کبد چرب میشه. ۸- باید میوه و سبزی زیاد خورد. ۹- طوری ورزش کنید که به مثانه‌ی شما ظلم نشه. ۱۰- از آزمایش ادرار و خون و سونوگرافی کلیه نباید غافل شد، چرا که ما بسیار مستعد ابتلا به سنگ کلیه و مثانه هستیم، پس باید از عواملی که در تشکیل سنگهای ادراری موثرند دوری بشه: ۱- عفونت ادراری رکود جریان ادرار. ۲- مصرف بی‌رویه ویتامین‌های مختلف مثل ویتامین C. 3- رژیم نامناسب مصرف زیاد لبنیات و غذاهای سرشار از کلسیم . ۴- سابقه خانوادگی در سنگ‌های ادراری. ۵- بیماری‌های التهابی روده. ۶- بی حرکتی طولانی. ۷-دریافت مایعات به مقدار کم.

پیآمد: کبد چرب و سنگ‌صفرا داشتم، گرفتار سنگ‌کلیه و مثانه هم شدم. اینو دیروز که رفتم سنوگرافی فهمیدم. الفاتحه

بازدیدها: 46