معمولا وقتی با ویلچربرقی میرم خیابان ؛ ترجیح میدم ببینم چه وسیلهای از جلو به استقبالم میاد تا اینکه هر لحظه نگران پشت سرم باشم. به همین دلیل همیشه خلاف جهت حرکت ماشینها حرکت میکنم.
همینطور که گفتم ؛ دیروز داشتم حرکت میکردم که راننده حواس پرت یک پراید پارک شده کنار خیابان درب راننده را باز کرد و کوبیده شد به سر زانوی پای چپم. شانسی که توی این بدشانسی آوردم این بود که اون ماشین پراید بود و بدنهی قرص و محکمی نداشت. اگر هر ماشین باکیفیت دیگری بود قطعا بجای لهیدگی پوست ؛ زانوم آسیب جدی میدید.
پسوند: راننده پرایده یجوری دست و پاشو گم کرده بود که حتی یک کلمه هم جواب حرفاشو ندادم و رفتم. بیخودی سکوت را نشکستن و گفتن: سکوت سرشار از ناگفته هاست.
بازدیدها: 0