شانس در بدشانسی

معمولا وقتی با ویلچربرقی میرم خیابان ؛ ترجیح میدم ببینم چه وسیله‌ای از جلو به استقبالم میاد تا اینکه هر لحظه نگران پشت سرم باشم. به همین دلیل همیشه خلاف جهت حرکت ماشین‌ها حرکت می‌کنم.

همین‌طور که گفتم ؛ دیروز داشتم حرکت می‌کردم که راننده حواس پرت یک پراید پارک شده کنار خیابان درب راننده را باز کرد و  کوبیده شد به سر زانوی پای چپم. شانسی که توی این بدشانسی آوردم این بود که اون ماشین پراید بود و بدنه‌ی قرص و محکمی نداشت. اگر هر ماشین باکیفیت دیگری بود قطعا بجای لهیدگی پوست ؛ زانوم آسیب جدی می‌دید.

پسوند: راننده پرایده یجوری دست و پاشو گم کرده بود که حتی یک کلمه هم جواب حرفاشو ندادم و رفتم. بیخودی سکوت را نشکستن و گفتن: سکوت سرشار از ناگفته هاست.

به خواندن ادامه دهید

بازدیدها: 0

توصیه‌های ایمنی به نخاعی‌ها

به شانس اعتقاد داری، تو زندگی همه آدم‌ها مقداری شانس تاثیر گذاره. مثلا اینکه در چه سالی و در چه کشوری و در چه خانواده‌ای متولد بشی کاملا شانسیه. خوش‌شانس بودن در دنیا برمیگرده به داشتن علم و دانش زیاد پیرامون زمینه‌ای که توش فعالیت میشه. دانش به خوش‌شانش‌ها قدرت تحلیل و پیشبینی آینده را میده برای همین اونها همیشه نگاهشون به افق‌های بلنده. به بعضی‌ها که خیلی خوش‌شانس هستند میگن طرف سوار خرمراده. اما بدشانس‌ها فقط جلوی پای خودشون را می‌بینند و میگن الانو عشقه. این افراد خودشونو برای کسب دانش و دانایی به زحمت نمی‌اندازند. آدم بی‌دانش مثل راننده چشم بسته در اتوبان اونم خلاف جهته. این فرد دست به هرکاری که بزنه بلاخره نتیجه‌اش خرابکاری میشه. آدم بدشانس همیشه سوار خرشیطونه و مدام خطر تهدیدش میکنه. عمده دلیل نخاعی شدن اکثر قریب به اتفاق ما نخاعی‌ها هم یجور بدشانسی بوده. در نخاعی شدن ما یک‌نفر حتما سوار خرشیطون بوده، حالا اون یک‌نفر ممکنه اول شخص مفرد باشه یا سوم شخص. حالا که بدشانسی و خرشیطون ما را زدن زمین ما باید درس بزرگی از بدشانسی و خوش‌شانسی بگیریم. از قدیم گفتن: آدم عاقل از یه سوراخ دوبار گزیده نمیشه. تکلیف ما نخاعی‌ها اینه که دیگه سوار خرشیطون نشیم. وقتی اسطوره‌ی مغز و اعصاب دنیا دکتر سمیعی به درمان نخاع تا ۳۰ سال آینده نمی‌اندیشه، پس معنیش اینه که اگر ما به درمان و بهبود و روی پا راه رفتن امیدواریم باید طوری زندگی کنیم که ۳۰سال دیگه اگر بودیم سالم باشیم تا اون موقع شانس درمان را از خودمون نگیریم. ما باید افق دیدمون را برای سلامت بودن بلند کنیم. ما باید کنترل شده و دست به عصا زندگی کنیم. بعضی رفتارها و اعمال که بسیار هم لذت بخش هستند اگر کنترل شده نباشند برای ما بسیار پر خطر میشن و ما را به تباهی میکشن، نتیجه‌اش درد و رنج و قوز بالا قوزه برای ما و خانواده‌هامون. پس بهتره به این نکات خیلی توجه کنید: ۱- هر روز حداقل باید هشت لیوان آب یا چای کم رنگ نوشید. ۲- اگر از سوند نلاتون یا کاندوم شیت برای دفع ادرار استفاده می‌شه حتما باید میزان آب خورده شده و ادرار دفع شده را دقیق دانست. ۳- همه‌ی امور زندگی باید با زمان تخلیه اردار تنظیم بشه. ۴- زیاد نشستن و تحت فشار نشستن مثلا در اتومبیل موجب پس زدن ادرار از مثانه پر به کلیه و آسیب رسیدن به سیستم ادراری میشه. بزرگترین و شایع‌ترین خطر که بسختی جبران پذیره برای تمام نخاعی‌ها آسیب رسیدن به مثانه و کلیه‌هاست. ۵- باید کنترل شده غذا خورد. ۶- ما دیر به دیر اجابت مزاج داریم و این دلیل بزرگیه برای سرطان روده، پس برای پیشگیری از سرطان روده باید از خوردن زیاد گوشت و کباب و کلا از خوردن سوسیس و کالباس پرهیز بشه. ۷- غذاهای حاوی چربی زیاد مثل تخم‌مرغ و مغز را باید خیلی خیلی کم خورد، وگرنه موجب سنگ‌صفرا و کبد چرب میشه. ۸- باید میوه و سبزی زیاد خورد. ۹- طوری ورزش کنید که به مثانه‌ی شما ظلم نشه. ۱۰- از آزمایش ادرار و خون و سونوگرافی کلیه نباید غافل شد، چرا که ما بسیار مستعد ابتلا به سنگ کلیه و مثانه هستیم، پس باید از عواملی که در تشکیل سنگهای ادراری موثرند دوری بشه: ۱- عفونت ادراری رکود جریان ادرار. ۲- مصرف بی‌رویه ویتامین‌های مختلف مثل ویتامین C. 3- رژیم نامناسب مصرف زیاد لبنیات و غذاهای سرشار از کلسیم . ۴- سابقه خانوادگی در سنگ‌های ادراری. ۵- بیماری‌های التهابی روده. ۶- بی حرکتی طولانی. ۷-دریافت مایعات به مقدار کم.

پیآمد: کبد چرب و سنگ‌صفرا داشتم، گرفتار سنگ‌کلیه و مثانه هم شدم. اینو دیروز که رفتم سنوگرافی فهمیدم. الفاتحه

بازدیدها: 46

بسته‌ی پیشنهادی

میخوام یه رازی را بگم: هرچیزی را دوست داری قوی تصور کن و بخواه تا بدستش بیاری، این قانون راز بود، دقیقا همون دعا کردن خودمون که تو کاغذ کادو پیچیده شده نیست؟؟ آرزوهای آدم کوچیک و بزرگش یکی یکی و به مرور زمان برآورده میشن، سرعت برآورده شدن آرزوها بستگی به شانس آدم داره، برای زیاد کردن شانس و سرعت بخشیدن به کامروایی یه راه مشخص هست و اون چیزی نیست جز تحصیل علم و تجربه و ثروت. یادته وقتی گلابی بودی تو انشای علم بهتر است یا ثروت چی نوشتی؟ من یادمه همچین انشاء‌ای نوشتم، اما اصلا یادم نمیاد برام علم بهتر بوده یا ثروت!؟ به احتمال قریب به یقین اصلاً این انشاء را هیچ وقت ننوشتم و خودم فکر میکنم نوشتم!! چون نه علم بدست آوردم نه ثروت!؟ حالا از این حرف‌ها گذشته، یکم فکر کن، ببین همین چیزهایی که الان داری یه روز برات آرزو نبودن؟؟

پایانه:اداره‌ی دنیا بشیوه‌ی نوین، مبتنی بر برپایی عدالت و توسعه‌ی آن، برآورده شدن نیازها و تمام خواست‌ها و آرزوهای آحاد خلق تا سرمنزل کامیابی و کامروایی، تکمیل و توسعه‌ی نظام بهداشت و درمان در راستای درمان تمام بیماران و بیماری‌های صعب العلاج، بخشودگی و بهینه سازی و ارتقاع مقام اموات، و …….. . اینها فرازهایی از بسته‌ی پیشنهادی من به خدا است که بعد نماز ارائه میدمش.      



بنظر شما به این عکس من آهنگ چه فیلمی میاد

لینک های دوستان و این وبلاگ

بازدیدها: 112