دعای خیر مردم

شش ماه اوله بعد ازدواجمون هرکسی دعای خیر میکرد که: ایشالله خدا بهتون بچه بده، کلی خوشحال میشدم. البته خودم هم هیچ وقت کم کاری نکردم و همیشه بعد نماز از خدا برای خودم و همه کسانی که خواهان بچه‌دار شدن هستند طلب فرزندی سالم و صالح میکردم و میکنم. با گذشت زمان و به بار ننشستن دعاها، کم کم تکرار این دعا از زبان هر کسی برام خوشحال کننده که نبود هیچ، داشت آزار دهنده هم میشد. خوشبختانه لطف خدا زود شامل حالمان شد و دعاهای ملت جواب داد و ما به خواست‌مان رسیدیم. از اینجا به بعد را به سبک روضه بخوانید: همه‌ی اینارو گفتم، تا دلت را ببرم پیش اون دل‌سوخته‌ای که، چند ساله شبها تا صبح بیداره و با دعا و گریه، پناه به درگاه امن الهی میبره، میدونی چرا؟ الان بهت میگم: آخه بچه دار نمیشه. شب و روز مدام از خدا خواسته، اینهمه دوا درمانی که میکنه مفید واقع بشه و خدا بهش فرزندی بده تا با او شادی به دل و زندگیش بیاد. حالا میخوام یه‌چیز بگم دلت بسوزه: آخ امان از حرف مردم و گوش ناشنوا!! هر کسی میشناختش بهش میگفت: بابا، تو که نیاز به گریه و دعا و دوا و درمان نداری، تو برای بچه دار شدن نیاز به همسر داری. اما اون که گوش شنوا نداشت، مرتب با صدای بلند بهشون میگفت: چی میگیی؟؟

پاپوش: آدمی که نتونه با داشته‌هاش در زمان حال شادی را حس کنه، قطعا در آینده هم نمیتونه با بدست آوردن چیزهای جدید به شادی برسه.

بازدیدها: 69