-
از حضور شما خوشحالم
-
خواندن این نوشته ها حداقل به حس رضایت مندی شما کمک میکنه
-
اگه امنیت اخلاقی و روانی بزرگ و امنیت اقتصادی متوسط براتون جالبه این نوشته ها را خوب بخونید
-
قبل اینکه بخواهید فکر کنید من به شما چه میدهم فکر کنید که شما چه میخواهید
-
من اعتقاد دارم خدا برای هر کسی جفتی آفریده که به وقتش پیداش میشه
-
اگر به زندگی اوخروی اعتقاد داری، من سعادت اوخروی را تضمین میکنم و خدا زندگی دنیوی را
بنظر شما چگونه زندگی کردن خوبه؟
همسایمون هم سن منه، لیسانس داره، صبح ساعت ۶ میره شرکت، ساعت ۱۶ میاد خانه و ساعت ۱۷ میره آژانس مسافرکشی تا ساعت ۲۳ چون میخواد برای زن و بچه اش خونه بخره؟ کی میتونه خدا میدونه زندگی خیلی از مردها و حتی زن ها اینطوریه: از صبح تا شب برای اجاره منزل و نان بدوبدو میشه و شب خسته از زمین و زمان بدون حال گپ و گفت، تو رخت خواب برای کار فردا این سبک زندگی خوبه؟ عشقی هم توش پیدا میشه؟ یا بهتر بگم زمانی برای ابراز عشق پیدا میشه؟ آیا در این نوع زندگی زمان برای فکر کردن به تعالی اخلاقی و رفتاری پیدا میشه؟
مرغ عشق را دیدی چطور توی قفس با هم زندگی میکنن؟
بنظر شما مرغ عشق قفسی راحت و خوشحال است یا مرغ عشق آزاد زندگی من هم تقریبا شبیه مرغ عشق قفسی است یه آب و دون مدام و بخور و نمیر با یه قفس بی دردسر هست با وقت کامل و آزاد برای لذت بردن از زندگی کوتاه
مردهایی هستند که: نسبت به زندگی و زن و بچه بیمسئولیت هستند، بیکاره، شکاک، بدبین و به هر دلیلی فحاشی و کتککاری راه میاندازند، چشم چران و دارای انحراف اخلاقی و جنسی هستند، چشمشان به دست مردمه، همیشه با فامیل مشکل دارند، وقتی جایی مهمان هستند انواع رفتار ناشایست را بروز میدن: جلوی میزبان ولوو میشن، میان فامیل را بهم میزنند، از همه بدگویی میکنند، بخیل و حسود هستند، معتاد و دزدند و ….. از این آدمها با شدت کم و زیاد همهجا هست. اگرچه مشکل جسمانی من بسیار بزرگه، اما خدا را شکر من هیچیک از این صفات رذیله را ندارم، تازه، خیلی ناز هستم. همسر شخصی مثل من، شاید احساس خوشبختی نکنه، اما یقینا مثل خیلیها احساس بدبختی نخواهد کرد. معلول جسمی برای دیگران زحمت داره، اما اخلاق و زبان خوش زحمت را قابل تحمل میکنه. اونچه که باید ازش ترسید معلولیتهای اخلاقی و روانی است، چنین بیمارانی به اطرافیانشان آسیب میرسانند و زندگی را….. . اینها دلیلهایی است که باعث میشه من خودم را برتر از خیلیها بدونم و برای خودم آگهی بدم.
اینجانب مهرداد زندی متولد ۱۷ بهمن ۱۳۵۰ در سال ۱۳۷۲ در حین خدمت سربازی خارج از منطقهی نظامی معلول قطع نخاع گردنی شدم و به همین دلیل بازنشستهی ارتش شدم . بنده از طرف ارتش حقوق بازنشستگی دریافت میکنم. از نظر مسکن مستقل هستم و : آب، برق، گاز، تلفن به اندازهی کافی
دارم. من شخصی هستم با معرفت و با اخلاق خوش و سازگار و شاکر و مهربان و ساکت و سپاسگزار. الان کارم خوردن و خوابیدن و وبلاگ نویسیه . چند وقته که به دلیل فراهم شدن تمام شرایط تصمیم گرفتم ازدواج کنم، شما اگر کسی را با این شرایط میشناسید: با معرفت و دارای اخلاق خوش، زیبا و خوشاندام و قد بلند و دارای سلامت کامل جسمانی و روانی سن حدود۳۰
سال، دیپلمه و خانمخانه او را جهت انجام امر خیر به من معرفی کنید تا بعد از برگزاری مقدمات لازمه ……..
چند ماه پیش برنامهای از کانال یک پخش میشد که در مرکز کرمان تهیه شده بود، موضوع برنامه: زندگی زنانی بود که با جانبازان نخاعی ازدواج کرده بودند، بیشتر از بیست برنامه را من دیدم، در تمام برنامهها خانمها از زندگیشون رضایت کامل داشتند و همه میگفتند که عاشق شوهرشون هستند و اگر دوباره متولد بشن دوستدارند همین زندگی را داشته باشند، همه میگفتند ما شوهرمان را بخاطر وجود خودشه که دوست داریم نه بخاطر اینکه برای کشور و ملت جنگیده و الآن جانباز هسته. عوامل موثر در احساس رضایت اون خانمها: داشتن امکانات درونی و برونی = ۱- درونی میشه: ایمان، اخلاق خوش و سازگاری. ۲-برونی میشه امکانات مادی و تامین اقتصادی و اجتماعی.
فرزندی به والدینش میگه: من میخواهم با شخصی ازدواج کنم که معلولیت جسمی داره. اولین و طبیعیترین جواب پدر و مادر به درخواست فرزندشون چیه؟؟ زور نزن خودم نوشتم: اگه چنین غلطی کردی و رفتی دیگه پشت سرت را نگاه نکن، چون دیگه فرزند ما نیستی. وقتی بزرگترها میبینند: زوجهای سالم دوتایی از صبح تا شب مثل…میدوند تا که نانی به کف آرند و به مالک بدهند، وقتی بیشتر زوجهای سالم زیر بار هزینههای زندگی که منشع تمام بدبختیهاست، له میشن و کارشون به دادگاه و جدایی میکشه، وای به حال کسی که با من معلول زمینگیر ، ازدواج کنه. بزرگترها واقعیات زندگی میبینند و بنابر اونهاست که نمیتونن به عزیزشان اجازه بدهند خودش را …… . اون چیزی که جوانان در آینه نمیبینند، بزرگترها در خشت خام میبینند.
کسی که بخواد با آدمی مثل من زیر یه سقف زندگی کنه حتما یه چیزیش میشه، یعنی چیزی ماورای عقل و منطق باید داشته باشه: از اون عشقها که توش چیزی جز رضایت طرف مقابل اهمیت نداره، میشه طرف مقابل خدا باشه. مسبب عشقها معمولا طوفانهایی هورمونی هستند که آغازگرش چشم صورته، چشم صورت پروکسی داره،خفن. کسانی از عشق لذت میبرند که بجای چشم صورت با چشم دل میبینند که پروکسی نداره(مثل خانواده).
بازدیدها: 30