اثری از دوستی نخاعی

کتاب «سیراب از عطش» به خاطرات جانباز ۷۰ درصد «احمد شیروانی» می‌پردازد. این رزمندۀ داوطلب از سن ۱۵ سالگی عازم جبهه می‌شود و در عملیات مختلفی شرکت می‌کند. شیروانی دو بار مجروح می‌شود و از سال ۱۳۶۵ با عصا و با یک پای قطع شده به جبهه می‌رود و به دلیل تسلطش به زبان عربی، سال‌ها در واحد استراقِ‌سمع خدمت می‌کند. او در حال حاضر یکی از راویان قدَر و مسلط دفاع مقدس است و با بیان زیبا و لهجۀ شیرین اصفهانی‌اش خاطرات رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی را به نسل کنونی منتقل می‌کند.

نکته جالب این که رمضانعلی کاوسی نویسنده اثر، خود نیز جانباز قطع نخاع از ناحیۀ گردن است که به دلیل ضعف در دست‌ها و انگشت‌ها، تمام کلمات کتاب را تنها با انگشت سبابۀ دست چپش تایپ کرده است. او حدود شش سال برای پدیدآوردن این اثر تلاش کرده است. کاوسی پیش از این دو اثر به نام «سهم من از عاشقی» و «تیغ‌های گل رز» را در سوره مهر به چاپ رسانده است. در بخش پیش‌گفتار، نویسنده چگونگی آشناییش با احمد شیروانی را شرح می‌دهد و تاکید می‌کند بیشترین تمرکز کتاب بر زمانی است ‌که شیروانی در جبهه و بیمارستان حضور داشته است.

کاوسی معتقد است اگر خواننده مطالعه «سیراب از عطش» را آغاز کند، بعد از خواندن چند صفحه دیگر نمی‌تواند کتاب را رها کند و تا انتها پیش می‌رود. به گفته نویسنده، با توجه به فراز و نشیب روایت و گیرایی آن، «سیراب از عطش» می‌تواند سوژۀ خوبی برای فیلم‌سازان حوزه دفاع مقدس باشد. منبع

وبلاگ سلطان رمضانعلی کاوسی روزهای جانبازی

موقعیت ننه کتابی دیگر از دادا رمضان عزیز

بازدیدها: 77

سوال و جواب مردم

چند هفته پیش نوشتم: از روز اول هر کسی شنید ما ازدواج کردیم ۲سوال بزرگ براش پیش آمد؟؟ سوال اول ملت را خودم در اون مطلب بیان کردم و از خواننده‌های اون مطلب خواستم بگن بنظرشون سوال دومی که همه را کشت از شدت فضولی، چی بوده؟؟

خواننده‌هایی که مثل خودم معلول هستند با سوال‌های مردم آشنا هستند و به درستی گفتند: چه چیزی از زندگی معلول‌ها برای ملت سوال برانگیزه. دوستانی هم که معلول نیستند میشن همون مردمی که دوستان معلولم با سوال‌هاشون آشنا هستند و پاسخ‌شون به سوال من همون جوابی بود که دوستان معلول دادند. اون سوالی که دوست و آشنا و بیگانه، دوست دارند پاسخی براش پیدا کنند اینه:

آیا معلول توانایی برقراری رابطه‌ی جنسی داره؟

آبرومندانه‌ترین راه پاسخ دادن به کسانی که این سوال را ازمون پرسیده بودند، دادن خبر بارداری همسرم بود. بنابراین ابتدا باید از قطعی بودن بارداری آگاه میشدیم، پس همون روز که همسرم خبر خوش مثبت بودن جواب بیبی‌چک را داد، رفت آزمایشگاه و یه آزمایش خون برای مشخص شدن بارداری و مدت بارداری داد. تا ساعت ۱۷ که زنگ زدم به آزمایشگاه و جواب قطعی را گرفتم، دل تو دلمون نبود.

 بعد دریافت جواب مبثت قطعی، اول به خانوادهامون خبر دادیم که همه رقمه و بی سوال و جواب دوستمون دارند. از فردای اون روز نم نم به کسانی که تلفنی پیگیر ماجرا بودن خبر دادیم تا علامت سوال توی مغزشون محو بشه، اما خبر ما موجب شد علامت سوال تو ذهن کنجکاوشون بزرگتر بشه. تا وقتی که نمیدانستند، فقط به این فکر می‌کردند که رابطه‌ای هست یا نیست. وقتی فهمیدند رابطه هست، تازه پی‌گیر چرا و چطور و چگونه‌گیش بودند.

پسینه: از همه‌ی دوستانی که لطف کردن و تبریک گفتن ممنون و سپاس گزارم. همیشه بعد نماز دعا میکنم که: خدایا فرزندی سالم و صالح به من و همه‌ی کسانی که آرزو و انتظار فرزند دار شدن را دارند عنایت کن: بخصوص دوستان وبلاگی. 

آیاتی از قرآن کریم پیرامون طلب فرزند:

 رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ﴿۱۰۰﴾ اى پروردگار من مرا [فرزندى] از شایستگان بخش(۱۰۰)سوره ۳۷:الصافات

 

هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاء﴿۳۸﴾ آنجا [بود که] زکریا پروردگارش را خواند [و] گفت پروردگارا از جانب خود فرزندى پاک و پسندیده به من عطا کن که تو شنونده دعایى(۳۸) سوره ۳: آل عمران

 
هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِیفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَیْتَنَا صَالِحاً لَّنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ﴿۱۸۹﴾
اوست آن کس که شما را از ن فس واحدى آفرید و جفت وى را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد پس چون [آدم] با او [حوا] درآمیخت باردار شد بارى سبک و [چندى] با آن [بار سبک] گذرانید و چون سنگین‏بار شد خدا پروردگار خود را خواندند که اگر به ما [فرزندى] شایسته عطا کنى قطعا از سپاسگزاران خواهیم بود(۱۸۹) سوره ۷:الأعراف

 
قَالَتْ یَا وَیْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِی شَیْخًا إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عَجِیبٌ ﴿۷۲﴾
[همسر ابراهیم] گفت اى واى بر من آیا فرزند آورم با آنکه من پیرزنم و این شوهرم پیرمرد است واقعا این چیز بسیار عجیبى است (۷۲) سوره ۱۰:یونس

 

فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ الرَّوْعُ وَجَاءتْهُ الْبُشْرَى یُجَادِلُنَا فِی قَوْمِ لُوطٍ ﴿۷۴﴾ پس وقتى ترس ابراهیم زایل شد و مژده [فرزنددار شدن] به او رسید در باره قوم لوط با ما [به قصد شفاعت] چون و چرا مى‏کرد (۷۴) سوره ۱۰:یونس

 


وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ﴿۷۴﴾
و کسانى‏اند که مى‏گویند پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مایه روشنى چشمان [ما] باشد و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان (۷۴) سوره ۲۵:الفرقان

 

لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَخْلُقُ مَا یَشَاء یَهَبُ لِمَنْ یَشَاء إِنَاثًا وَیَهَبُ لِمَن یَشَاء الذُّکُورَ﴿۴۹﴾  فرمانروایى [مطلق] آسمانها و زمین از آن خداست هر چه بخواهد مى‏آفریند به هر کس بخواهد فرزند دختر و به هرکس بخواهد فرزند پسر مى‏دهد (۴۹) سوره ۴۲:الشورى

بازدیدها: 66