آموزش با لذت و شادی

از زمانی که فهمیدیم خداوند متعال امیرفرهاد را بهمون عنایت فرموده رعایت خیلی چیزها را کردیم، از آن جمله شنیدن موسقی بود. همونطور که نمیشه ساختمان را از طبقه دوم ساخت، نمیشه در ابتدا هر نوع موسقی را بخورد بچه داد. اگر گوش و ذهن بچه را با موسقی پایه و زیربنایی آشنا کنیم دیگه جای نگرانی از این بابت نخواهد ماند. امیرفرهاد اتومبیل خیلی دوست داره، من هم از این علاقه او برای آموزش رنگ‌ها استفاده کردم و با عکس انواع اتومبیل (تریلی-وانت-سواری-مسابقه‌ای-جدید-قدیمی و طراحی) در رنگ‌های متنوع سه فتوکلیپ با سه آهنگ کلاسیک از سه آهنگ ساز بزرگ ساختم. خوشبختانه امیرفرهاد هر سه فتوکلیپ را بسیار دوست داره و اصلا از دیدنشون سیر نمیشه و هنگام  تماشا مرتب میخواد که براش توضیح بدیم که داستان هر عکس چیه. یکی از فتوکلیپ‌ها را با آهنگی معروف و زیبا با نام پل رودخانه کوای که روی فیلمی به همین نام است ساختم. حتما این مارش را از اینجا گوش‌کنید، مطمئن هستم این آهنگ را بسیار دوست‌دارید. یکی دیگر از فتوکلیپ‌ها را با مارشی از آهنگساز معروف یوهان اشتراوس درست کردم این مارش را Radetzky.March.Op.228 میتونید اینجا گوش کنید. فتوکلیپ آخر را با یکی از معروف‌ترین آهنگ‌های ولفگانگ آمادئوس موتسارت
Eine kleine Nachtmusik- Serenade No. 13 in G major
درست کردم این موسقی کلاسیک را از روی این لینک بشنوید.

پسوند: از وقتی موبایل‌های لمسی و صفحه عریض که مجهز به انواع نرم‌افزار هستن همه‌گیر شدن، خواننده‌های وبلاگ رفتن توی گروه‌ها و شبکه‌های موبایلی، اینجاست که باید گفت: مجری محترم فیلترینگ شرکت مخابرات هم‌اکنون نیازمند یاری سبزتانیم.

عکس امیرفرهاد درحال تماشای فتوکلیپ اتومبیل: یکدوسه

بازدیدها: 36

قهوه تلخ

پس از اجلال جلوس بر تخت روان همایونی، بسوی بازار روز روان شدیم. سه‌کیلومتر طی طریق نمودیم تا به مقصد رسیدیم. سوداگران پدرسوخته مقدار متنابهی از پول مبارکمان را برای آنچه ستاندیم خواستند، ما هم بخشیدیم. ساعت۱۶ بسوی منزل همایونی روان شدیم، این دقیقا زمانی بود که سرویس‌های کارخانه‌های طول مسیر، مجاور جاده بصورت دوبله توقف نموده بودند، همواره در این ساعات ترافیک سنگین است اما اتول‌ها در دو لاین به آرامی حرکت میکنند. ما برای بازگشت تمام مسیر را از کنار سرویس‌ها درست از میانه‌ی جاده و برخلاف اتول‌های روان حرکت می‌نمودیم و اتول‌های پدرسوخته‌ی مقابل را به ستون یک میفرستادیم و بسیار لذت می‌بردیم از سوسک نمودن انواع اتول پدرسوخته.
پاپوش: وقتی تریلی دنده عقب رفت و اتوبوس‌ها ایستادند و سواری‌ها قطار میشدند تا ما بر تخت روان همایونی‌مان با جلال و شکوه و عزت و احترام عبور کنیم به ابهت و جذبه‌ی یک معلول قطع نخاع در جاده واقف شدیم.

دوستی نخاعی یه وب‌سایت راه انداخته که همه چیز داره

این هم تالار گفتمان سایت بالا

دوستمان که دیسترفی داره وبلاگ کلام شیرین را مینویسه

دمی با چاپلین

بازدیدها: 35