حادثه در اسکی باعث شد جگر ۵۴ ساله در سال ۲۰۰۶ فلج شود. او از زمان این آسیب نخاعی روی صندلی چرخدار نشسته است، اما به لطف یک درمان جدید، او به آرامی در حال بازیابی تحرک خود و انجام پیادهروی در مسافتهای کوتاه است. در یک کارآزمایی بالینی، شرکتکنندگان تحریک عمیق مغزی را در ناحیه شگفتانگیز مغز به نام هیپوتالاموس جانبی دریافت کردند. مدتها تصور میشد که این منطقه فقط در عملکردهای اساسی مانند تغذیه نقش دارد. اما اکنون مشخص شده است که با کنترل حرکت پاها و حتی بازیابی حرکتی مرتبط است. در کمال تعجب، نتایج، بهبود قابل توجهی را در عملکرد اندام تحتانی در افراد تحت کارآزمایی نشان داد. این درمان، توانایی راه رفتن شرکت کنندگان را بدون نیاز به هیچ کمکی افزایش داد. جگر میگوید: سال گذشته در تعطیلات، مشکلی نداشتم که چند پله پایین بروم و با استفاده از تحریک مغزی به دریا برسم. او افزود: همچنین میتوانم به چیزهایی در کمدهایم در آشپزخانه دسترسی داشته باشم.
تحریک عمیق مغزی یک روش جراحی مغز و اعصاب است که برای درمان اختلالات حرکتی مانند بیماری پارکینسون استفاده میشود. این روش شامل کاشت الکترودهایی برای تعدیل فعالیت عصبی برای کنترل حرکت میشود. این رویکرد جدید شامل استفاده از تحریک عمیق مغزی در هیپوتالاموس جانبی برای درمان فلج نسبی است. با تحریک این ناحیه، محققان توانستهاند مسیرهای عصبی خفته را بیدار کنند. اثرات تحریک عمیق مغزی هم فوری و هم طولانی مدت بود. به عنوان مثال، این درمان بلافاصله توانایی راه رفتن را در طول توانبخشی بهبود بخشید. علاوه بر این، منجر به بهبود پایدار در عملکرد حرکتی شد. این درمان باعث سازماندهی مجدد رشتههای عصبی باقیمانده شد که پس از آسیب زنده میمانند. این فرآیند منجر به بهبودهای عصبی پایدار شد. ما دریافتیم که چگونه میتوان به ناحیه کوچکی از مغز که در تولید راه رفتن نقشی ندارد، ضربه زد تا این اتصالات باقیمانده را درگیر کنیم و بهبودی عصبی را در افراد مبتلا به آسیب نخاعی تقویت کنیم. برای این جراحی ابتدا اسکن دقیق مغز بیماران انجام شد. اسکنها امکان قرار دادن دقیق الکترودهای کوچک را در ناحیه مغز فراهم کردند. پس از این، در حالی که بیمار کاملا هوشیار بود، تحریکات انجام شد. در طول تحریک، بیماران در لحظه بازخورد ارائه کردند. به عنوان مثال، اولین بیمار بلافاصله گزارش کرد که پاهای خود را احساس میکند و افزایش تحریک او را بر آن داشت که بگوید: من میل به راه رفتن را احساس میکنم! این بازخورد بلادرنگ تأیید کرد که ما منطقه درست را هدف قرار دادهایم، حتی اگر این منطقه هرگز با کنترل پاها در انسان مرتبط نبوده باشد. محققان یک رویکرد چند مرحلهای را برای شناسایی نقش هیپوتالاموس جانبی در بازیابی راه رفتن ایجاد کردهاند. منبع
تحقیقات جدید یک سلول ایمنی شفابخش را نشان میدهد که پتانسیل تحریک رشد مجدد رشتههای عصبی را در موش و انسان دارد. محققان علوم اعصاب نوع خاصی از گلبولهای سفید خون انسان را کشف کردند که پتانسیل رشد مجدد رشتههای عصبی را دارد. سلولهای عصبی در حال مرگ معمولاً جایگزین نمیشوند، و رشتههای عصبی آسیبدیده معمولاً دوباره رشد نمیکنند، که منجر به ناتوانیهای عصبی دائمی میشود. سلولهای مغز استخوان را میتوان به عوامل شفابخش قدرتمند تبدیل کرد. با تحریک این سلولها با مولکولهای خاص در آزمایشگاه، آنها را به سلولهای احیاکننده تبدیل میشود که میتوانند به بقا و رشد مجدد سلولهای عصبی آسیبدیده کمک کنند.
تحقیقات جدید نشان میدهد که نوعی سلول ایمنی به تازگی کشف شده است که میتواند رشتههای عصبی در سیستم عصبی مرکزی را دوباره رشد دهد، که ممکن است منجر به درمانهای موثری برای بیماریهای عصبی صعبالعلاج و آسیبهای نخاعی شود. هدف نهایی توسعه درمانی با استفاده از این سلولهای خاص، برای معکوس کردن آسیب در عصب بینایی، مغز و نخاع و در نتیجه بازیابی عملکردهای عصبی از دست رفته است. آسیب عصبی ناشی از آسیب نخاع، عصب بینایی یا آسیبهای مغزی و بیماریهای عصبی دژنراتیو مانند ALS، آلزایمر و مولتیپل اسکلروزیس، مدتها باور بر این بود که دائمی هستند. با این حال، چهار سال پیش، تیم محققان به موفقیتی در موشها دست یافت و امیدی را برای میلیونها نفری که تحت تأثیر این شرایط قرار گرفتند، ایجاد کرد.
مطالعه جدید نشان میدهد که سلولهای خود بیماران احتمالاً میتوانند برای ارائه درمانهای ایمن و مؤثر برای این شرایط ویرانگر استفاده شوند. در مطالعه اخیر سلولهای پیشسازنده را از مغز استخوان هشت اهداکننده مختلف انسان تولید کردند. قابل توجه است که سلولهای هر هشت اهداکننده با موفقیت سلولهای عصبی انسان را به سمت بازسازی رشتههای عصبی سوق دادند. این سلولها حتی میزان بقای سلولهای عصبی تحت استرس را سه برابر کردند. این نشان میدهد که آنها میتوانند به کند کردن یا جلوگیری از پیشرفت بیماریهای عصبی دژنراتیو، و همچنین معکوس کردن آسیب و بازگرداندن عملکرد کمک کنند.
با موفقیت این آزمایشهای آزمایشگاهی، تمرکز اکنون بر روی آوردن این درمانهای سلول درمانی جدید به بیمارانی که به آنها نیاز دارند تغییر میکند. ما معتقدیم که این سلولها را می توان از یک بیمار استخراج کرد، تحریک کرد و در آزمایشگاه به تعداد زیادی رشد داد و در محل آسیب یا بیماری دوباره تزریق کرد تا فیبرهای عصبی مغز و نخاع دوباره رشد کند.
گامهای بعدی توسعه کارآمدترین روشهای رشد و تحویل این سلولها است تا آزمایشهای بالینی آغاز شود. درمانهایی که بهبودهایی را برای بیماران به ارمغان میآورد که زمانی غیرممکن به نظر میرسید اکنون در افق هستند. منبع
پوکی استخوان یا استئوپروز شرایطی است که درآن توده استخوانی (تراکم موادمعدنی دراستخوان) کاهش می یابد. اصطلاح “استئو”به معنی استخوان و”پروزیس”به معنای اسفنج است، که فقط به شرایط داخل استخوان استئوپروزی مربوط می شود. استخوانهای طبیعی حفره های بسیارکوچکی دارند، درحالیکه استخوان های مبتلا به استئوپروز دارای حفره های خیلی بزرگتری هستند. وجوداین سوراخها باعث می شود استخوانها خیلی راحت تردچارشکستگی گردند. پوکی استخوان تقریبا همراه با فرایند پیری در همه افراداتفاق می افتد. اما میان افرادسالم وبدون ناتوانی، نزدزنان به خصوص کسانی که مدتی ازدوران یائسگی آنان می گذرد، خیلی شایعتراست. ممکن است شما با استئوپروز آشنائی داشته باشید یا اینکه درمورد دوستان یا سایراعضای خانواده که مبتلا به پوکی استخوان هستند چیزهائی شنیده باشید.آیا تاکنون زنی را که در واقع به دلیل پیری کوتاه ترشده است را دیده اید؟ این مشکل می تواندبه دلیل ایجاد استئوپروزدر استخوانهای ستون فقرات اوبه وجودآمده باشد. استئوپروز درهمه جای بدن به وجودمی آید ومی تواندمنجربه این مسئله شودکه استخوانها به راحتی دچار شکستگی شوند. این حالت امکان دارد هنگام انجام یکسری حرکات (مانندحرکات کششی)، متعاقب افتادن های جزئی، یا حتی بعدازاسپاسم های ناجور ویا حتی ممکن است تقریبا” بدون هیچ دلیلی هم رخ دهد.
آیا شما درمعرض خطراستئوپروزیس هستید؟
بله همه درمعرض پوکی استخوان قراردارند! بعضی از عوامل که درایجاد آن نقش دارندازاین قرارند: شیوه زندگی نشسته وبدون حرکت لاغری تغذیه نامناسب دیابت مصرف سیگار کم بودن میزان ویتامین D وکلسیم دررژیم غذائی
روشن بودن پوست و موهای بور
مصرف بیش ازحد کافئین( چای وقهوه) علاوه براینها ، ضایعه نخاعی نیزمی تواند خطر پوکی استخوان را افزایش دهد. درزیر برخی از نکات مهم در مورد ایجاد استئوپروز یس بعد از ضایعه نخاعی ذکر شده است: هم زنان و هم مردان نخاعی به آن مبتلا می شوند. افراد نخاعی درسنین خیلی پائین تری استئوپروزیس می گیرند. شکستگی استخوانها معمولا در استخوان های پاها و اغلب در اطراف زانوها اتفاق می افتد. خبرخوبی که وجود دارد این است که: ابتلا شما به استئوپروز به این معنا نیست که استخوانهای شما درآینده دچارشکستگی خواهدشد. بهتر است که بدانید تقریبا تنها در ۶ درصد از افراد نخاعی شکستگی حاصل از استئوپروز اتفاق می افتد. شاید این مقدار به نظر زیاد برسد، اما با این وجود، ازلحاظ آماری این مقدار احتمال برای شما مطلوب است.
ضایعه نخاعی چه نقشی درپوکی استخوان می تواند داشته باشد؟
بلافاصله بعد از ضایعه نخاعی، ما متوجه می شویم که درعرض چند روز ترمیم استخوان با مشکل مواجه شده و تخریب آن آغاز می گردد. یافته های دیگرنشان می دهند که بعداز ضایعه نخاعی و در زمان جراحت، بدن بیمار شروع به دفع مواد معدنی نظیرکلسیم به درون ادرارمی کند. منشاء این کلسیم در اصل استخوان ها هستند که به داخل خون دفع شده و سپس به وسیله ادرار از بدن خارج می گردد. اگرچه ما نمی توانیم تا ماهها این افت استخوانی را با اشعه ایکس اندازه گیری کنیم، اما می دانیم که این موضوع اتفاق می افتد، چرا که می توانیم با اندازه گیری کلسیم و سایرموادشیمیائی آزاد شده درخون و ادرار که درطول مدت کوتاهی بعدازضایعه نخاعی اتفاق می افتد ، به این مسئله واقف شویم. این افت استخوانی در۳ تا ۱۲ ماه اول بعد از آسیب به بالاترین حد خود می رسد و تا چند سال بعد از آسیب نخاعی نیز ادامه پیدا می کند. مادقیقا”نمی دانیم که چه عواملی باعث می شوند که بعد از ضایعه نخاعی استخوانها این قدرسریع دچارتخریب گردند، اما احتمالا” چندین عامل دراین موردنقش دارند. اما درهر حال یکی از این عوامل فعالیت بدنی است. ما می دانیم که هنگام انجام فعالیتهای جسمی، ماهیچه های بدن روی استخوانها کشیده می شوند و این موضوع درواقع کمک می کند که استخوانها قوی تر گردند. بعدازضایعه نخاعی ، بعضی از ماهیچه های شما دیگرنمی توانند باعث کشیدگی استخوانها و تقویت آنان گردد. به همین دلیل افت تراکم استخوانی بعد از ضایعه نخاعی خیلی سریع اتفاق می افتد. احتمالا” چیزهای دیگری مانند تغییرات ایجاد شده درسیستم عصبی خودکار یا گردش خون که مرتبط باخودضایعه نخاعی هستند نیز وجود دارندکه باعث وخیم شدن استئوپروز می شوند. وقتی که ما به میزان تراکم استخوان افراد نخاعی توجه می کنیم، در واقع می بینیم که افت استخوانی در بخشهائی که فلج شده اند بیشتر است. برای مثال اگر شما پاراپلژی هستید و از ویلچر استفاده می کنید، احتمالا” افت تراکم استخوانی ، بیشتر درپاهای شما رخ می دهد، نه در دستهای شما. ماهیچه های دستهای شما هنگام انجام بسیاری از فعالیتها مانند هل دادن ویلچر و جابجائی ها کارمی کنند و بر روی استخوانها حرکت می نموده و باعث تقویت آنان می گردد. حتی استخوانهای ستون فقرات به دلیل حفظ وضعیت بدن توسط یک عده یا تمامی ماهیچه های پشت شما درحال کشش هستند و حتی درموقع نشستن هم باعث کشیدگی استخوانهای مذکورمی شوند. اگرشما تتراپلژی هستید(ممکن است بیشتربااصطلاح کوادری پلژی آشناباشید) احتمالا” تراکم استخوانی خود را در پاها، دستها و همچنین ستون فقرات از دست خواهید داد.
به چه صورت باید بدانم که استئوپروز دارم؟
اگر مبتلا به ضایعه نخاعی هستید، شما استئوپروز خواهید داشت. دریک دوره زمانی کوتاه بعد ازآسیب نخاعی ، بدن شما به سرعت کلسیم موجود در استخوانها را به داخل خون و ادرار دفع می کند. این مسئله موقعی می تواند تشخیص داده شود که آزمایش خون و ادرار انجام گیرد. بعد ازمدتی و برای بقیه عمر لازم است که برای تشخیص استئوپروز از روشهای جدید عکسبرداری با اشعه ایکس مانند DEXA یا CAT اسکن استفاده کنید.
به چه صورت باید با پزشک خود مشورت کنم؟
ابتدا عوامل خطری که در بالا ذکر شد را مرور کرده و با توجه به ضایعه نخاعی خود در مورد جاهائی از بدنتان که احتمال می دهید بیشتر در معرض پوکی استخوان قرار داشته باشند، فکرکنید. سپس درباره پیشگیری از ادامه استئوپروز با پزشک خود مشورت کنید. چنانچه در نظر دارید برخی از روشهای درمانی جدید، فعالیتهای بدنی و برنامه های ورزشی و به خصوص برنامه های که شامل ایستادن یا قدم زدن هستند را آغاز کنید، ابتدا با پزشک خود در مورد پوکی استخوان صحبت نمائید.
چگونه می توانم خطرپوکی استخوان ر ا کاهش دهم؟
ابتدا اطمینان حاصل کنید که قبل از شروع هر گونه درمانی با پزشک خود بررسی های لازم را انجام داده اید ، چرا قطعا” نمی خواهید که درطول سالها تنها یکبار بایستید یا ورزش کنید و بعد ازآن هفته ها یا حتی ماهها در بستر درجستجوی یک مهره شکسته شده درپشت خود باشید. تاکنون ما درمانهای مناسبی برای کاهش تراکم استخوان ها که ازمدتها بعد از ضایعه نخاعی و جود داشته است، پیدا نکرده ایم. متاسفانه شما احتمالا” نمی توانید استئوپروز را درمان کنید. توافق عمومی بر این است که شما نمی توانید مواد معدنی خارج شده از استخوان را باز گردانید. بهترین توصیه این است که هرکاری درتوان شما است برای پیشگیری از افت تراکم استخوانی انجام دهید. شما می توانید: مصرف سیگاررامتوقف کنید. مصرف نوشیدنی های کافئین مانند قهوه و چای را محدود نمائید. با انجام فعالیتهای بدنی و یا ورزش تحرک داشته باشید. اگر زنی هستید که به سن پائسگی رسیده اید، درمورد استفاده از مکملهای استروژن با پزشک خود مشورت کنید. رژیم غذائی متعادل و سالم مصرف نمائید، بطوری که مقادیرتوصیه شده کلسیم ( در فراورده های لبنی مانند شیر و پنیر و غذاهای دریائی و حبوبات) و ویتامین D (در تخم مرغ یا از طریق استفاده از مکملهای ویتامین) راجذب کنید. بیرون رفته و خود را درمعرض آفتاب قراردهید! آیا می دانید وقتی که آفتاب به شما می خورد در پوست شما ویتامین D ساخته می شود؟ سایرمنابع ویتامین D شامل شیر غنی شده، ماهیهای چرب و روغن ماهی و سبزیجات بابرگهای سبزهستند. به خاطرداشته باشیدکه اگرچه استئوپروز و ضایعه نخاعی یک واقعیت زندگی محسوب می شوند ،اما در اکثر افراد نخاعی، استخوانها دچار شکستگی نمی شوند. هزاران نفر با وجود استئوپروز مرحله پیری را بدون شکستگی استخوان گذرانده اند. احتمالات بر مطلوب بودن اوضاع دلالت دارند و راههای زیادی برای کاهش خطر وجود دارد!!!.
چند نکته مهمی که باید در نظر داشته باشید: اگر شما ضایعه نخاعی دارید، افت تراکم استخوانی (استئوپروز) راسریعتر از افرادی که ضایعه نخاعی ندارند، تجربه خواهیدکرد. با استئوپروز یس استخوان های شما متخلخل و شکننده ترمی شوند. این استخوانها به آسانی دچارشکستگی می گردند ولی درمجموع با این و جود هم احتمال شکستگی خیلی کم است. استخوان هائی که بعد از ضایعه نخاعی دچار پوکی می شوند، بازسازی نخواهد شد. ولی بعد از ضایعه نخاعی می توان با انجام کارهای زیادی از افزایش افت تراکم استخوانی پیشگیری کرد. منبع
محققان در حال راه اندازی آزمایشی انسانی برای درمان آسیب نخاعی با پیوند سلولهای بینی بیماران فلج به ناحیه آسیب دیده هستند. برای هزاران سال تصور میشد که بازسازی نخاع غیرممکن است. اکنون ، میدانیم که هم امکان پذیر و هم بی خطر است. دانشمندان پلهای بیولوژیکی کوچکی ساختهاندکه هر کدام از میلیونها سلول بینی تشکیل شدهاند، که امیدوارند سلولهای عصبی را برای بازسازی و رشد بر روی آسیب نخاعی بیمار تشویق کند. پلهای بیولوژیکی از اسکن برای ساختن یک کپی سه بعدی از ستون فقرات و نخاع آسیب دیده بیمار استفاده میشود که به جراحان امکان میدهد برای جراحی پیوند آماده شوند. نمونهبرداری کوچکی از داخل بینی بیمار گرفته میشود تا سلولهای مبدا برای پیوند انجام شود.
سلولهای تخصصی که به سلولهای پوشش بویایی معروف هستند، سپس در آزمایشگاه در طی چند هفته جدا شده و گسترش مییابند. آنها را می توان تا زمانی که بیمار برای پیوند آماده شود منجمد کرد. پل های عصبی به جز سلولها هیچ چیز دیگری در خود ندارند ، ما به سلولها آنچه را که میخواهند میدهیم، یعنی ایجاد ارتباط با یکدیگر. پلهای سلولی را که هر کدام حدود ۲ سانتی متر طول و چند میلی متر عرض دارند، به نخاع آسیب دیده بیمار پیوند میدهد و آنها را با چسب جراحی میچسباند. هر پل سلولی بین ۵ تا ۱۰ میلیون سلول دارد و بیش از یک پل به نخاع آسیب دیده هر بیمار پیوند زده میشود.
حدود سی بیمار مبتلا به ضایعه نخاعی برای آزمایش چهار ساله اولین جهان استخدام خواهند شد ۲۰ بیمار پلهای سلولی پیوندی را همراه با توانبخشی فشرده دریافت خواهند کرد، در حالی که ۱۰ نفر باقی مانده فقط توانبخشی خواهند داشت. پل های سلولی ساخته شده برای اولین بار در سال آینده به نخاع انسان پیوند زده شود. اولین بیماران آسیب نخاعی کامل خواهند داشت و حداقل ۱۲ ماه پس از آسیب خواهند بود. بخش اول کارآزمایی، که توسط کمیته اخلاق تحقیقات انسانی تایید شده است، ایمنی پل های سلولی را آزمایش می کند، اما دانشمندان امیدوارند که با ادامه مطالعه، اثربخشی درمان را نیز ارزیابی کنند. در نهایت، بیماران مبتلا به ضایعات نخاعی نسبی برای مطالعه انتخاب خواهند شد. منبع
کسی که می خواهد به دیوان حافظ تفال بزند ابتدا باید در دل نیت و حاجت خود را بیان کند ؛ پس از نیت معمولا جمله زیر را می گویند :ای حافظ شیرازی، ما طالب یک فالیم ، بر من نظر اندازی ، بر من بنما رازی ، تو کاشف هر رازی، تو کاشف هر فالی ، تو را به شاخه نباتت و قرآنی که در سینه داری ، قسم میدهم ، فال مرا بگشا و آرزوی مرا بر آورده ساز :
و اینک این شما و این پاسخ صوتیو نوشتاری ، جناب خواجه حافظِ شیرازی مشهور به لِسانُالْغِیْب ، به اینجانب ؛ علیل ُالمؤمِنین و جمیع الفلجا :
پس از آسیب نخاعی، سلولهای مجاور به سرعت وارد عمل میشوند و بافت اسکار محافظی را در اطراف ناحیه آسیب دیده تشکیل می دهند تا آن را تثبیت و محافظت کنند. اما با گذشت زمان، جای زخم بیش از حد میتواند از بازسازی اعصاب جلوگیری کند، روند بهبودی را مختل کرده و منجر به آسیب دائمی عصبی، از دست دادن حس یا فلج شود. اکنون، محققان کشف کردهاند که چگونه یک نوع سلولی که به ندرت مطالعه شده است، تشکیل بافت اسکار را در آسیبهای نخاعی کنترل میکند. این تیم در موشها نشان داد که فعال کردن یک مسیر مولکولی درون این سلولها به آنها اجازه میدهد تا سطوح زخم نخاع را کنترل کنند.
این یافتهها با روشن کردن بیولوژی سیگنالهای اولیه در پشت اسکار نخاعی، این امکان را افزایش میدهد که روزی بتوانیم میزان این اسکار را از نظر دارویی تنظیم کنیم.
آسیب های نخاعی ناشی از ضربه های فیزیکی مانند تصادفات وسیله نقلیه، سقوط، یا برخوردهای ورزشی می تواند به اعصابی که در طول طناب نخاعی میگذرد آسیب برساند و پیام ها را بین مغز و بقیه بدن هماهنگ کند. درمانها عمدتاً حول محور جراحی یا بریسها برای تثبیت ستون فقرات، داروهای کنترل درد و تورم و فیزیوتراپی میچرخند. محققان در حال مطالعه عملکرد گروهی از نورونها به نام نورونهای تماسی با مایع مغزی نخاعی (CSF) بودند که درک ضعیفی از آنها ندارند. این نورونها در امتداد کانال توخالی که از مرکز طناب میگذرد یافت میشوند و به داخل مایع نخاعی که کانال را پر می کند گسترش می یابند. این محققان روش جدیدی برای برچسب گذاری این نورون ها، جداسازی آنها و اندازه گیری ژنهای فعال در سلولها ایجاد کردند. این باعث شد آنها کشف کنند که سلولها گیرندهای را بیان میکنند که کاپیوئیدها را که به طور طبیعی توسط بدن انسان تولید میشوند را حس میکند.
محققان در ادامه سلولهای نخاعی را شناسایی کردند که کافیونها را تولید میکنند و نشان دادند که چگونه مولکولها نورونهای در تماس با CSF را تحریک میکنند. آزمایشهای بیشتر نشان داد که سیگنالدهی از طریق این کافیونها پس از آسیب نخاعی کاهش مییابد و سلولهای مجاور را برای محافظت به بافت اسکار تبدیل میکند. محققان سعی کردند کاپیوئیدهای اضافی را به موشها برسانند و جای زخم کاهش یافت ، اما صدمات نخاعی شدیدتر بود و موشها هماهنگی حرکتی خود را نیز بهبود ندادند. کاپیوئیدها ممکن است پس از آسیب نخاعی راهی برای تعدیل دارویی تعادل بین تولید بافت اسکار کافی و ایجاد اسکار بیش از حد به ما ارائه دهند. نکته مهم این است که کاپیوئیدها با داروهای مخدر تجاری مانند اکسی کدون و هیدروکودون متفاوت هستند و معمولاً اعتیادآور نیستند.
دانشمندان باید کار بیشتری انجام دهند تا بفهمند که چرا سطوح کافیونی پس از آسیب نخاعی کاهش مییابد، و همچنین سطوح ایدهآل جای زخم برای حمایت از بهبودی بهینه چیست. مطالعات پیش بالینی بیشتر نیز قبل از آزمایش داروهای مربوط به کاپیوئیدها در انسان با آسیب نخاعی مورد نیاز است. یافتههای جدید بر اهمیت انجام تحقیقات علمی پایه در مورد نحوه عملکرد انواع سلولها و مولکولهای سیگنالینگ تاکید میکند. ما به دنبال راهی برای کنترل بهبودی نخاع نبودیم. “این از پرسیدن سوال در مورد این نوع سلول اسرارآمیز ناشی شد و سپس با مکانیزمی مواجه شد که هم از نظر بیولوژیکی جالب است و هم در نهایت می تواند پتانسیل درمانی داشته باشد. منبع
دوستان داروهای شرکتهای داروسازی مختلف از نظر تاثیر گذاری و عوارض جانبی کاملا با هم فرق دارند . مثلا سیپروفلوکساسین این شرکتباعث میشد من بشدت بیرون روی بگیرم و همچنین باعث میشد بند سوم انگشت کوچیکه دست راستم کبود بشه . یه دارو دیگه که گاهی استفاده میکردم موجب دلدرد شدید من میشد و حتی دو ۳ بار موجب بستری شدنم در بیمارستان شد.
قریب به یقین ، مهمترین و سختترین بخش زندگی ما چیزی نیست جز اجابت مزاج و توالت رفتن . برای این کار هر کس با آزمایش و خطا به روش شخصی خودش رسیده و از یکی از داروهای موجود در بازار استفاده میکنه . متاسفانه بدن به داروهای این بخش عادت میکنه و باید نم نم دوز دارو را زیاد کنیم ، تا زمانی که دیگه این کار هم جواب ده نباشه و مجبور به عوض کردن نوع دارو میشیم . بیزاکودیل یک نوع از داروهایملین و مسهل است که توسط شرکتهای مختلف تولید میشه و برای من بهترین نوع این دارو توسطاین شرکت تولیدشده .
آسیبهای نخاعی یکی از چالشهای بزرگ پزشکی هستند که میتوانند منجر به ناتوانی دائمی و کاهش کیفیت زندگی فرد شوند. این نوع آسیبها میتوانند ناشی از حوادث، ضربهها یا بیماریها باشند و با توجه به محدودیتهای درمانهای موجود، پژوهشها به دنبال راهکارهای جدید برای بازسازی بافت آسیبدیده و بهبود عملکرد عصبی هستند. یکی از این رویکردها، استفاده از سلولهای بنیادی مشتق از چربی است که توجه زیادی را به خود جلب کرده است. این سلولها به دلیل قابلیتهای منحصر به فرد خود از جمله توانایی تمایز به انواع مختلف سلولها و ترشح عوامل حمایتی، به عنوان یک گزینه امیدبخش برای بهبود وضعیت بیماران مبتلا به آسیب نخاعی مطرح شدهاند. ADSCs نه تنها به طور مستقیم میتوانند به بازسازی بافتهای آسیبدیده کمک کنند، بلکه توانایی کاهش التهاب و ترمیم زخمها را نیز دارند. یک مطالعه نشان داد که تزریق ADSCs به ناحیه آسیبدیده نخاعی میتواند به بهبود حرکات اندامهای تحتانی کمک کند. سلولهای بنیادی مشتق از چربی نوعی سلول بنیادی بالغ هستند که از بافت چربی استخراج میشوند. این سلولها قابلیت تمایز به انواع مختلف سلولها را دارند و به همین دلیل میتوانند در درمانهای تجدیدی و ترمیمی مورد استفاده قرار گیرند. ویژگیهای منحصر به فرد ADSCs شامل قابلیت تکثیر بالا، سهولت در برداشت و عدم نیاز به روشهای تهاجمی است. درمان با سلولهای بنیادی مشتق از چربی (ADSCs) به عنوان یک رویکرد نو و امیدوارکننده مدیریت آسیبهای نخی مطرح شده است این سلولها به خاطر ویژگیهای منحصر به فرد خود، جمله توانایی تمز به انواع مختلف سلولها و تولید فتورهای رشد، میتوانند فرآیند بهبودی را تسریع و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آسیبهای نخاعی را بهبود ببخشند. یافتههای اولیه از مطالعات بالینی و پیشبالینی نشان میدهد که ADSCs میتوانند به بازسازی بافت عصبی و کاهش عوارض ناشی از آسیبهای نخاعی کمک کنند. با این حال، برای تحقق پتانسیل کامل این درمان، نیاز به تحقیقات بیشتر در زمینه بهینهسازی پروتکلهای برداشت، تزریق و ارزیابی عوارض جانبی وجود دارد. به طور کلی، اگرچه درمان با سلولهای بنیادی مشتق از چربی در مراحل تحقیقاتی قرار دارد، اما نویدبخشترین افقها را برای آینده درمان آسیبهای نخاعی ارائه میکند. ادامه پژوهشها میتواند به توسعه روشهای مؤثرتر و ایمنتر منجر شود و امید به بهبودی بیماران را افزایش دهد.منبع
وضعیت کلیههام شده مثل معدن شن و ماسه، نمیدونم این همه سنگ و شن و ماسه و ریگ و کلوخ از کجا میاد تو مثانه من ، و میره تو سوند و باعث کیپ شدن راه سوند میشه!!
هر ۱۲ روز که سوند را عوض میکنم ، اندازه دوتا نصف عدس ، سنگ سیاه ، چسبیده به محل حباب سوند ، از مثانهام خارج میشه . با این حال گاهی پیش میاد که اجرام مسیر خروجی سوند را پر میکنه و مسیر بسته میشه و مجبور میشم سوند را عوض کنم .
خیلی از افراد سالم در شرایط عادی گرفتار انواع سرطان کلیه و مثانه و پرستات میشن . شما را نمیگم ، من خودم با این وضعیت بینهایت مستعد ابتلا به این بیماری هستم .
باید بدانید که همین مشکلات عمده دلیلی بوده که باعث شده اکثر نخاعیها روی ماه حضرت عزرائیل دیدند .
اگر بار گران بودیم ، رفتیم . رحم الله من یقرأ الفاتحه مع الصلوات
بررسی محققان نشان داد که سیستم عصبی گورخر ماهی میتواند آسیبهای دائمی نخاع را به شکل حیرت انگیزی ترمیم کند.
مشکلات نخاعی میتوانند از نظر شدت و نوع آسیب متفاوت باشند و ممکن است تأثیرات مختلفی بر روی فرد داشته باشند. گورخرماهی اعضای گروه نادری از مهره داران هستند که قادر به درمان کامل نخاع قطع شده هستند. درک روشنی از چگونگی انجام این بازسازی میتواند سرنخهایی به سمت استراتژیهایی برای بهبود آسیبهای نخاعی در افراد ارائه دهد.
یک مطالعه جدید اطلسی دقیق از تمام سلولهای درگیر و نحوه کار آنها با هم در بازسازی نخاع گورخرماهی ترسیم میکند. در یک یافته غیرمنتظره، محققان نشان دادند که بقا و سازگاری نورونهای قطع شده برای بازسازی کامل نخاع ضروری است. به طور شگفتانگیزی، این مطالعه نشان داد که سلولهای بنیادی قادر به تشکیل نورونهای جدید و معمولاً به عنوان مرکزی برای بازسازی تصور میشوند نقش مکمل دارند اما این فرآیند را هدایت نمیکنند. برخلاف آسیبهای نخاعی انسان و سایر پستانداران، که در آن نورونهای آسیبدیده همیشه میمیرند، نورونهای آسیبدیده گورخرماهی بهطور چشمگیری عملکرد سلولی خود را در پاسخ به آسیب تغییر میدهند، ابتدا برای زنده ماندن و سپس برای ایفای نقشهای جدید و محوری در سازماندهی رویدادهای دقیق. دانشمندان میدانستند که نورونهای گورخرماهی از آسیب نخاعی جان سالم به در میبرند و این مطالعه جدید نحوه انجام آن را نشان میدهد. با بررسی نقشهای متغیر انواع سلولهای دخیل در بازسازی، محققان دریافتند که انعطافپذیری نورونهای آسیبدیده و توانایی آنها در بازبرنامهریزی فوری پس از آسیب، زنجیرهای از رویدادها را که برای بازسازی نخاع ضروری هستند، هدایت میکند. اگر این نورونهای نجاتیافته از آسیب غیر فعال شوند، گورخرماهی توانایی شنای عادی خود را حتی با حضور سلولهای بنیادی بازساختی به دست نمیآورد. اگر چه انسانها به طور طبیعی توانایی بازسازی نخاع را ندارند، اما مطالعات روی گورخرماهی میتوانند راهحلهایی برای درمان مشکلات نخاعی انسان پیشنهاد دهند. یکی از رویکردها میتواند شامل انتقال ژنهای کلیدی مربوط به بازسازی از گورخرماهی به مدلهای پستانداران باشد. آیندهنگری این است که شاید با درک دقیقتر از مکانیسمهای سلولی و مولکولی در گورخرماهی، بتوان درمانهای ژنتیکی یا دارویی جدیدی برای بازسازی نخاع در انسان توسعه داد. چالشها و محدودیتها با وجود تمام پیشرفتها، همه چیز به آسانی قابل انتقال به مدلهای انسانی نیست. تفاوتهای زیستی و تکاملی بین انسان و گورخرماهی ممکن است مشکلات جدی ایجاد کند. همچنین، نیاز به تحقیقات بیشتر برای بررسی ایمونولوژیک و جنبههای ایمنی استفاده از چنین رویکردهایی وجود دارد. در حالی که این مطالعه بر روی سلولهای عصبی متمرکز است، بازسازی نخاع بسیار پیچیده است و کار آینده برای تیم او در یک اطلس سلولی جدید برای درک نقش سایر انواع سلولها در بازسازی نخاع، از جمله سلولهای غیر عصبی، به نام گلیا، در سیستم عصبی مرکزی و همچنین سلول های سیستم ایمنی و عروق. آنها همچنین مطالعات مداومی برای مقایسه یافتهها در گورخرماهی با آنچه در سلولهای پستانداران از جمله بافت عصبی موش و انسان اتفاق میافتد، دارند. نتیجهگیری استفاده از گورخرماهی به عنوان مدل حیوانی در تحقیقات مربوط به بازسازی نخاع به شدت پتانسیلهای جدیدی را باز کرده است. با پیشرفت درک ما از مکانیسمهای بازسازی این ماهی، امیدواریم که در آینده نزدیک بتوانیم یافتههای این تحقیقها را به مدلهای انسانی انتقال دهیم و راهحلهای مؤثری برای درمان مشکلات نخاعی پیدا کنیم. این رهیافت میتواند دارای تأثیرات عمیقی بر کیفیت زندگی افراد مبتلا به آسیبهای نخاعی باشد و درهای جدیدی را در پزشکی احیایی باز کند.منبع