قبل عملی

چند روز پیش، رفتم پیش دکتر و برای انجام جراحی استخراج سنگ کلیه، پذیرش گرفتم که امروز جمعه ساعت ۱۱ برم بیمارستان بستری و شنبه یکشنبه عمل بشم، (بگو آمین یا رب العالمین).

به فرموده دکتر بعد خروج از مطب، رفتم برای بیهوشی، مشاوره قلب بگیرم. دکتر قلب خواست که نوار قلب هم بگیرم.

شخصی که نوار قلب می‌گرفت بعد اتمام کارش گفت: برو دیگه کارت تمومه، و به همکارش گفت: کمک کن این آقا لباسشو درست کنه.

من چرخیدم و پشت کردم به کسی که نوار قلب گرفت و مشغول مرتب کردن لباسم شدم، از پشت سر زمزمه ریز الله اکبر  و حمد و سوره می‌آمد!؟

به همکارش گفتم: انگار وضعم خیلی خرابه که داره فاتحه‌ام رو میخونه.

همکارش گفت: ایشون همیشه اول وقت تو نماز فاتحه می‌خونه.

پسوند: الحق همه پرسنل بیمارستان بقیه الله بسیار با لطف و محبت و همکاری و همراهی پاسخ‌گو و پذیرای من بودند.

به خواندن ادامه دهید

قصه شب

چند شب پیش یه فیلم دیدم کلی حال کردم، داستان فرار از یه زندارن بود بعد فرار زندانی‌ها و کلی حادثه آخرسر رئیس زندان که از اول همه چیز را میدونست توی جاده جلوی زندانی‌ها را بست و همه را برگرداند زندان، خیلی از این خواب را یادمه اگه داستانش را بنویسم یه فیلم نامه‌ی توپ میشه. پریشب‌ها خواب دیدم یه معدن طلا پیدا کردم. خیلی از شب‌ها خواب میبینم مدرسم دیر شده یا تکلیف‌ها را انجام ندادم یا امتحان دارم درس نخوندم یا دیر به جلسه رسیدم. چند شب پیش هم خواب دیدم امتحان الکترونیک دارم؟! درسی که هیچ وقت از جلوی کلاسش هم رد نشدم.

چند خط بالا را حداقل ۱۰ یا ۱۵ سال پیش یه گوشه نوشتم.

پسرفت: آدما برای رهایی از خستگی و فلاکت‌های بیداری به خواب شیرین پناه می‌برند، اما من در خواب هم اسیر تشویش و بی‌قراری هستم، حتی بیشتر از بیداری. اونقدر کیفیت بخواب رفتن و خوابم بد است که اصلا دوست ندارم بخوابم. حداکثر زمان خواب شبانه من ۵ساعت میشه که قطعا هر یک ساعت بیدار میشم، آب می‌خورم، ساعت را نگاه می‌کنم و دوباره با زور و مکافات می‌خوابم. خوشبحال کسایی که سرشون به بالشت نرسیده ، خر و پفشون بالا میره هیچ اتفاقی نمی‌تونه بیدارشون کنه.

فروشگاه دوربین عکاسی کم شاپ
آدرس و شمارت تلفن تماس فروشگاه دوربین عکاسی کم شاپ
فروشگاه دوربین عکاسی کم شاپ آدرس و شمارت تلفن تماس

معرفی اپلیکیشن

همیشه دنبال یه برنامه ثبت جزئیات سفر بودم که آفلاین کارکنه . بالاخره اپلیکیشن عالی Zeopoxa Cycling پیدا کردم. البته این یک برنامه دوچرخه سواری است که دوچرخه سوار را ردیابی و تجزیه و تحلیل می‌کنه، اما به درد ما ویلچری‌ها هم میخوره. ‏ویژگی‌ها و مزایای برنامه برای ما ویلچری‌ها:

محاسبه مسافت مسیر، مدت زمان، سرعت با دقت بالا و زمان واقعی.

‏زمان، مسافت خود را ببینید، سرعت متوسط، حداکثر سرعت، سرعت متوسط، افزایش ارتفاع، نمودارهایی با سرعت و ارتفاع و نقشه با مسیر

این برنامه دوچرخه‌سواری کاملاً از طریق تلفن شما کار می‌کند.

‏ سوابق شخصی خود را در برنامه پیگیری کنید.

‏سریع، سبک و کاربرپسند

امکان خروجی گرفتن بصورت فیلم.

ویژگی ها ۱۰۰٪ رایگان هستند.

اثری از دوستی نخاعی

کتاب «سیراب از عطش» به خاطرات جانباز ۷۰ درصد «احمد شیروانی» می‌پردازد. این رزمندۀ داوطلب از سن ۱۵ سالگی عازم جبهه می‌شود و در عملیات مختلفی شرکت می‌کند. شیروانی دو بار مجروح می‌شود و از سال ۱۳۶۵ با عصا و با یک پای قطع شده به جبهه می‌رود و به دلیل تسلطش به زبان عربی، سال‌ها در واحد استراقِ‌سمع خدمت می‌کند. او در حال حاضر یکی از راویان قدَر و مسلط دفاع مقدس است و با بیان زیبا و لهجۀ شیرین اصفهانی‌اش خاطرات رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی را به نسل کنونی منتقل می‌کند.

نکته جالب این که رمضانعلی کاوسی نویسنده اثر، خود نیز جانباز قطع نخاع از ناحیۀ گردن است که به دلیل ضعف در دست‌ها و انگشت‌ها، تمام کلمات کتاب را تنها با انگشت سبابۀ دست چپش تایپ کرده است. او حدود شش سال برای پدیدآوردن این اثر تلاش کرده است. کاوسی پیش از این دو اثر به نام «سهم من از عاشقی» و «تیغ‌های گل رز» را در سوره مهر به چاپ رسانده است. در بخش پیش‌گفتار، نویسنده چگونگی آشناییش با احمد شیروانی را شرح می‌دهد و تاکید می‌کند بیشترین تمرکز کتاب بر زمانی است ‌که شیروانی در جبهه و بیمارستان حضور داشته است.

کاوسی معتقد است اگر خواننده مطالعه «سیراب از عطش» را آغاز کند، بعد از خواندن چند صفحه دیگر نمی‌تواند کتاب را رها کند و تا انتها پیش می‌رود. به گفته نویسنده، با توجه به فراز و نشیب روایت و گیرایی آن، «سیراب از عطش» می‌تواند سوژۀ خوبی برای فیلم‌سازان حوزه دفاع مقدس باشد. منبع

وبلاگ سلطان رمضانعلی کاوسی روزهای جانبازی

موقعیت ننه کتابی دیگر از دادا رمضان عزیز

از هابیل و قابیل تا ابدیت

ننگ و نفرین و عذاب ابدی بر افراد پلید و کثیفی که برای حفظ و پیشبرد منافع شخصی و گروهی خود و  نزدیکان خود، تصمیم‌هایی می‌گیرند و اقداماتی می‌کنند که منجر به تباهی و فلاکت افراد بی‌گناه قوم و ملتی می‌شوند.

افراد بی‌گناهی که تنها به فکر تلاش برای زندگی بهتر فرزندانشان هستند، به چه جرمی باید اسیر توهم و افکار باطل عده‌ای خرافه پراکن صاحب قدرت و ثروت باشند، و به سادگی حاصل عمر خود را در کثری از ثانیه به یک تصمیم غیر بشری ببازند.

ننگ و نفرین و عذاب ابدی بر افراد پلید و کثیفی که برای حفظ و پیشبرد منافع شخصی و گروهی خود و  نزدیکان خود، تصمیم‌هایی می‌گیرند و اقداماتی می‌کنند که منجر به تباهی و فلاکت افراد بی‌گناه قوم و ملتی می‌شوند.

ز گه‌واره تا گور

روز اول مهر هر سال که پسرهام میرن مدرسه، لطف می‌کنن و از مدرسه برای پدر پیرشون، ویروس سرماخوردگی هدیه میارن.

خوشبختانه پسرها با داروهای پزشک یک هفته‌ای خوب میشن، البته دقیقا بعد اینکه من بیمار بشم.

وقتی من دچار سرماخوردگی میشم، بعلت اینکه حداقل ۱۸ساعت در روز روی تخت هستم، تمام ترشحاتی که باید از راه بینی خارج شوند، از در عقب و پشت حلق وارد ریه میشن و موجب عفونت ریه میشه. معمولا ۳۰ شب و روز باید مصیبت بکشم تا بیماری جاشو به بهبودی بده.

پاورقی: الان اول آشناییمون هست و تا ۳۰ روز آینده باید از این مصیبت وارده نهایت رنج ‌بکشم.

۳۰ سال نخاعی بودن

آخرین بار که برای خلاصی از شر این مهمان ناخوانده‌ی مزاحم و نامحترم و آسیب رسان،(سنگ کلیه) اقدام کردم ، دکتر متخصص ، سی دی عکس سی تی اسکن شکم و لگنم را گرفت و مشغول برسی تصاویر شد و گفت: کلا هیچ چیزی اونطور که باید باشه نیست!؟ طحال خیلی بزرگ شده. روده بزرگ و پهن شده و راه دسترسی از پشت به کلیه را بسته. خود کلیه هم رفته بطرف پایین و توی لگن!؟

گفتم: دکتر این اوضاع حاصل ۳۰ سال زیستن با ضایعه نخاعی است.

 دکتر تایید کرد و گفت: با این شرایط تنها راه ازبین بردن این سنگ کلیه ، ورود از راه مجرای ادرار و خرد کردن سنگ با لیزر است ، که البته اون هم با توچه به حجم سنگ بنظر میاد نیاز باشه سنگ در سه مرحله و در سه عمل جراحی مجزا برداشته بشه.

دکتر گفت: البته هزینه‌ی عمل خیلی زیاد میشه. ولی می‌فرستمت پیش دکتر… در بیمارستان … کمی بالاتر از میدان ونک، اونجا بیمارستان دولتی هست. ممکنه وقت برای چند ماه دیگه بهت بدن، ولی هزینه‌هاش خیلی کمتره.

از دکتر پرسیدم: یعنی این سنگ تا چند ماه دیگه برام مشکل ساز نمیشه؟

دکتر گفت: نه موردی نداره.

پسوند: فعلا منتظرم تا برچ ۹ زمان ثبت نام بیمه تکمیلی دفترچه بیمه ما برسه، تا با پوشش بیمه‌ای خوب برم یه بیمارستان خوب عمل کنم.

عدالت

همه ما انسان‌ها در یک مسابقه مارتن با ۵۰۰ میلیون شرکت کننده، زرنگ‌ترین و خوشانس‌ترین شرکت کننده بودیم و تونستیم بعنوان برنده و قهرمان از خط پایان عبور کنیم و تبدیل به جنین بشیم.

وقتی زرنگ‌ترین و خوشانس‌ترین برنده‌ی مسابقه، جایزه و پاداشش، بشه زیستن با معلولیت شدید ضایعه نخاعی، وای به سرنوشته اون آخریآ!؟

حال و هوای من

چند ماه پیش که حسابی درگیر مهمانی ناخوانده‌ و نامحترم؛ سنگ کلیه بودم، با خودم گفتم؛ قبل از رفتن به اتاق عمل برای خارج کردن سنگ کلیه و احیانا بهوش نیامدن بعد از عمل جراحی، بهتره یه خاطره خوب برای خانواده بسازم. پس با خانواده صحبت کردم که برای آخر خرداد بریم سفر. بعد تصویب خانواده، با چند تماس تلفنی زمان سفر و مکان و محل اقامت مشخص شد.

چهار روز آخر خرداد مهمان هتل یاس متین انزلی بودیم. هوا ، دریا ، مکان و همه چیز خوب و عالی بود.

بودن در محلی که جای تفریح و نشاط و جنب‌وجوش بود و من فقط لنگر بودم برام جذاب و لذت‌بخش که نبود، هیچ، عذاب آور هم بود.

بقول حافظ شیرازی : از هر طرف که رفتم جز وحشتم نَیَفزود.

پیر شدم و حالم را چیزی جز دیدار فرشته‌ی رهایی بخش خوش نمی‌کند.

این عکس را خودم در ساحل جلوی هتل یاس متین انزلی گرفتم

ارشاد مسئولین نظام

ای کسانی که دلسوز اسلام و نظام جمهوری اسلامی  هستید بدانید و آگاه باشید، آن کسانی که مجددا گشت ارشاد را راهی خیابان‌ها کردند، قطعا : دشمن اسلام و نظام جمهوری اسلامی  هستند و کمر همت بستند برای براندازی از راه مخالف و دشمن پروری.

ایشان فسیل‌های سیاسی خشک مغز و متحجری هستند که هیچ درکی از زمانه و گوشی هوشمند و اینترنت و سطح تحصیلات و دانش و آگاهی مردم ندارند و هنوز فکر می‌کنند با دروغگویی رسمی و خرافه پراکنی می‌توانند به مردم تلقین کنند پژو۲۰۶  با تویوتا لندکروزر همسان است. انتقاد از عملکرد ایشان برابر می‌شود با اهانت به مقدسات ، درصورتی که ایشان خود  نیاز به ارشاد دارند حتی در دفتر ارشاد .

پیآمد: اکثر قریب به اتفاق دختران و زنان فقط به دلیل دیده شدن و تنوع حجاب نمی‌گیرند. هرگونه رویارویی و برخورد گشت ارشاد با دختران و زنان موجب عناد این افراد و خانواده‌هایشان با اسلام و نظام جمهوری اسلامی می‌شود.

 گشت ارشاد ، مصداق بارز ضرب المثل : بر زمینت می‌زند نادان دوست است و بس‌س‌س.