چند روز پیش، رفتم پیش دکتر و برای انجام جراحی استخراج سنگ کلیه، پذیرش گرفتم که امروز جمعه ساعت ۱۱ برم بیمارستان بستری و شنبه یکشنبه عمل بشم، (بگو آمین یا رب العالمین).
به فرموده دکتر بعد خروج از مطب، رفتم برای بیهوشی، مشاوره قلب بگیرم. دکتر قلب خواست که نوار قلب هم بگیرم.
شخصی که نوار قلب میگرفت بعد اتمام کارش گفت: برو دیگه کارت تمومه، و به همکارش گفت: کمک کن این آقا لباسشو درست کنه.
من چرخیدم و پشت کردم به کسی که نوار قلب گرفت و مشغول مرتب کردن لباسم شدم، از پشت سر زمزمه ریز الله اکبر و حمد و سوره میآمد!؟
به همکارش گفتم: انگار وضعم خیلی خرابه که داره فاتحهام رو میخونه.
همکارش گفت: ایشون همیشه اول وقت تو نماز فاتحه میخونه.
پسوند: الحق همه پرسنل بیمارستان بقیه الله بسیار با لطف و محبت و همکاری و همراهی پاسخگو و پذیرای من بودند.
به خواندن ادامه دهید →
بازدیدها: 28
چند شب پیش یه فیلم دیدم کلی حال کردم، داستان فرار از یه زندارن بود بعد فرار زندانیها و کلی حادثه آخرسر رئیس زندان که از اول همه چیز را میدونست توی جاده جلوی زندانیها را بست و همه را برگرداند زندان، خیلی از این خواب را یادمه اگه داستانش را بنویسم یه فیلم نامهی توپ میشه. پریشبها خواب دیدم یه معدن طلا پیدا کردم. خیلی از شبها خواب میبینم مدرسم دیر شده یا تکلیفها را انجام ندادم یا امتحان دارم درس نخوندم یا دیر به جلسه رسیدم. چند شب پیش هم خواب دیدم امتحان الکترونیک دارم؟! درسی که هیچ وقت از جلوی کلاسش هم رد نشدم.
چند خط بالا را حداقل ۱۰ یا ۱۵ سال پیش یه گوشه نوشتم.
پسرفت: آدما برای رهایی از خستگی و فلاکتهای بیداری به خواب شیرین پناه میبرند، اما من در خواب هم اسیر تشویش و بیقراری هستم، حتی بیشتر از بیداری. اونقدر کیفیت بخواب رفتن و خوابم بد است که اصلا دوست ندارم بخوابم. حداکثر زمان خواب شبانه من ۵ساعت میشه که قطعا هر یک ساعت بیدار میشم، آب میخورم، ساعت را نگاه میکنم و دوباره با زور و مکافات میخوابم. خوشبحال کسایی که سرشون به بالشت نرسیده ، خر و پفشون بالا میره هیچ اتفاقی نمیتونه بیدارشون کنه.
بازدیدها: 35