بهاریه

نوروز آغار سمفونی بهار ا‌ست

دست نوازشگر بهار دختر هنرمند فصل‌ها، به یاری نسیم، شکوفه می‌نشاند بر گیسوان نبات

چه زیباست رقص و شادی نبات با آهنگ پر شور و شیرین نسیم

با گرمای هستی بخش خورشید و ترانه‌های بهاری پرستو، عاشق می‌شوند سوسن و سنبل، لاله و نرگس، یاسمن و نسترن، پونه و ریحان

از کلیه‌ی آقایان مجرد دعوت شده با به همراه داشتن کوله بار عشق‌شون=(لیسانس+شغل+خانه+اتول+حساب مشترک) در این محفل نورانی حضور پیدا کنند.

بازدیدها: 45

سال نو مبارک

ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده‌ها

ای تدبیر کننده روز و شب

 ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر

حال مارا به بهترین حال دگرگون کن

فرا رسیدن نوروز باستانی، یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید جم

بر همه ایرانیان پاک پندار، راست گفتار و نیک کردار خجسته باد

بازدیدها: 28

عید نوروز مبارک

یا مُقّلِبَ القُلُوبِ والأبصار: ای گرداننده دل‏ها و دیدها

 

یا مُدَبِّرَ اللَّیلِ وَالنَّهار: ای پدیدآورنده روزها و شب‏ها

 

یا مُحَوِّلَ الحَوْلِ وَالأحوال: ای تغییر دهنده سال‏ها و حالات بندگان

 

حَوِّل حالَنا إلی أحْسَن الحال: حال ما را به بهترین حالات تغییر ده


سال نو و عید زیبای نوروز بر شما مبارک و خجسته.


ایشالله همیشه مثل بهار سبز و شکوفا باشید.


سالی پر از توأم و سرشار از آکنده برایتان مملو از لبریزم.


درضمن: سال گذشته‌تون مبارک بادبادک.

بازدیدها: 24

عیدانه

برآمد بــــــــاد صبح و بــوی نوروز

                                              به کام دوستـــــــــان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
                                              همایـــون بادت این روز و همه روز
بالاخره بهار خانم با بایرام خان آمد.

امسال در کنار همسر عزیز و مهربانم با کلی دعاهای خیر برای همه سال را تحویل کردیم.

عید زیبای نوروز بر شما دوست عزیز و خانواده‌ی گرامیتون و همه مردم ایران و کل اهالی کره‌ی زمین خجسته باد.

بازدیدها: 66

سفرنامه

توی تعطیلات نوروز خواهر و برادرم گفتن: پایه هستی بعد نوروز بریم سفر؟ چون شنیده بودم شمال توی اردیبهشت ماه بسیار زیبا‌ست، با کمی گفتگو قرار گذاشتیم ده‌ی اول اردیبهشت بریم شمال. سه هفته قبل از آغاز سفر توالت رفتنم را طوری جلو و عقب کردم که توی کوه و جنگل و لب‌دریا توالت لازم نشم و خوشبختانه تدابیرم کارآمد بود. دوهفته پیش که دوستام مهمونی دعوتم کردن، رفتم یکی از شهرک‌های اطراف برای اصلاح موی سرم، همونجا یه کاپشن احمدی‌نژادی و یه پیراهن خریدم تا توی شمال لخت نمونم. چون باید با ویلچر دستی میرفتم سفر، شب قبل از سفر به داداشم گفتم چسب‌های تکیه‌گاه کمرم به ویلچر را در بازترین حالت قرار بده تا شاید ویلچرم از اون حالت خسته کننده خارج بشه، خوشبختانه این کار باعث شد ویلچرم بسیار راحت‌تر از قبل بشه. پنجشنبه ساعت۹ صبح با سلام و صلوات و توصیه‌های ایمنی مضاعف والدین‌ از منزل بطرف بابلسر حرکت کردیم. باوجود اینکه فصل سفر نبود اما جاده خلوت نبود. ساعت۱۴ به مقصد رسیدیم، اسمش مرکز آموزش کارکنان بانک….است، اما در اصل محل روحیه و رفاه مدیران ارشده. بعد اتراق نهار خوردیم و استراحتی کردیم و رفتیم دریا سلام، هوا بسیار خنک بود، دلیلش بارندگی‌های چند روز قبل بود، خوشبختانه درطول اقامت‌ما هوا هر روز گرمتر شد و حتی یه قطره باران هم نیآمد. دریا بسیار آرام بود و مملو از ماهی‌هایی که برای تخم‌ریزی بطرف ساحل میآمدن و میافتادن توی تور ماهیگیرهای قاچاق که همه‌جا تور کشیده بودن. ما چندبار قلاب انداختیم اما چون روی موج‌شکنی سنگلاخی بودیم هربار قلاب‌مون لای سنگ گیر میکرد و نخ پاره میشد، ما هم عطاشو به لقاش بخشیدیم. چند بار توی شهر چرخیدیم، دخترهای دم بخت و خانم‌های دم گور راحت در سطح شهر دوچرخه‌سواری میکردن. تو شهر خانمی را با سگی نقلی و خانمی را با بینیه تازه عمل شده و خانمی را با لباس غواصی مدل مانتو دیدم. نمیدونم خانم‌های بابلسر خیلی خوش‌تیپ‌تر از مردهاشون هستن یا من مردها را نمیدیدم. شهرداری برای اینکه موتور وارد پارک‌شون نشه جلوی تمام ورودی‌های پارک مانع گذاشته، هرچی داداشم منو با ویلچر در امتداد پارکشون برد راهی برای ورود به پارک نیافتیم. تعداد زیاد عطر فروشی‌های شهر برام جالب بود، از یکی‌شون عطر گرم و تلخ خواستم، دوجور عطر برام آورد که از یکیش بدم نیآمد و کمی ازش خریدم. دوستم گفته بود اونجا ترشی بچه‌هندونه هست اگه دیدی برام بگیر، از یه ترشی‌فروش پرسیدیم ترشی بچه‌هندونه داری؟ گفت: داریم، اسم اینا هندونه‌ی ابوجهله و درمان خوبیه برای مرض قند. من از بابلسر خوشم آمد، اگه رطوبتی نبود برای زندگی ما نخاعی‌ها عالی بود. شب آخر یکی از دوستان وبلاگی با خانواده آمد پیشمون و شام را که خودشون تدارک دیده بودن (پلو با مرغ ترش و مرغ‌وآلو با ماست و دوغ و نوشابه‌ی سیاه) را باهم خوردیم و حرف زدیم و عکس انداختیم. یه کیک اسفنجی خانگی خیلی عالی هم آوردن که خورده نشد و ما اونو آوردیمش تهران و در منزل ترتیبشو دادیم.

پایانه: میگن تازگیها بخش‌هایی از سفرنامه‌ی مارکوپلو که مفقود شده بود پیدا شده، در این بخش آمده: با پدر و عمویم از قزوین میگذشتیم، از هیچکدام‌مان نگذشتند، بگذریم، خدا ازشون نگذره.

عاشق لحظه ها

بازدیدها: 29

هـفت سین


اولین روز سال گذشته در تالاری اینترنتی شعری خوندم که بنظرم بسیار زیبا و کامل آمد برای همین اون را کپی و پیست کردم تو آب نمک برای امروز


بــاز مـــی آیــــد بــــهـــار دلـنشین


بــاز بــلـبــل مــی شــود با گل قرین


بــاز صـــحــرا پـر شقایق می شود


بــاز روشــن قــلب عـاشق می شود


فــصــل ســـرد از هــیــبت باد بـهار


مــی کــنـــد از پــیـش روی او فـرار


ســفــره هــا بــا هـفت سین آراسته


بــا گـــل مـــهـــر و صــفـــا پیراسته


بــر ســر سفره جـوان و خُرد و پیر


ســبزه و آئــیــنـه و مــاهـی و سـیر


سـیـب و سـنـبـل در کـنـار یــاسـمـن


عطربــیــد مـِشک چــون مُشک خُتَن


سرکه و سنجد، سماق و شمع وگل


عـــیـــد آمــد بـــا دف و ســاز و دُهُل


ســال نــوتـحـویل و سال کهنه رفـت


هم دل مــا تـازه شد هم شال و رخت


یــا مــُقــلّب،قــلب مـــارا شـــاد کــن


یـــا مـــُدبّـــر خـــانــــه را آبـــاد کـــن


یـــا مـــُحـــول ،اَحســــنُ الــّحالم نما


از بـــدیـــهــــا فـــارغُ الـــبـــالــم نـما


ایـــن دل «جـــاویــد» را پـاک از ریـا


کُــن خــــدا ،ای قـــادر بـــی مــنـتــها


عید زیبا و شاد و پر هیجان نوروز بر همگان مبارک باد، امیدوارم
سال جدید برای همه همراه باشه با نیکبختی و بهروزی و کامرانی و کامروایی.

بازدیدها: 30