روز جهانی آشنایی با آسیب نخاعی

هر ساله، ۵ سپتامبر، برابر ۱۵ شهریور، روز جهانی آگاهی از آسیب نخاع است.

هدف روز جهانی آگاهی از آسیب نخاع گسترش آگاهی و تسهیل زندگی بیماران مبتلا به ضایعات نخاعی و جلوگیری از آسیب نخاعی از طریق برنامه‌های مختلف آگاهی در سطح جهانی است.

تاریخچه روز جهانی آگاهی از آسیب نخاع

ابتکار بزرگداشت روز جهانی آگاهی از آسیب نخاع توسط انجمن بین المللی نخاع در سال ۲۰۱۶ انجام شد. این امر برای معنادار کردن و هدفمند ساختن زندگی بیماران انجام شد. هدف آن ایجاد برخی تغییرات مثبت در زندگی آنها است. ایده انتخاب ۵ سپتامبر به عنوان روز جهانی آگاهی از آسیب نخاع، گنجاندن بیماران مبتلا به این آسیب در فعالیت‌های فضای باز و فعالیت‌های تفریحی مانند بسکتبال با ویلچر، باغبانی، عکاسی، هنرهای گرافیکی، ماهیگیری، موسیقی و …. در ارتقاع سلامت بیمارانی که از آسیب نخاعی رنج می برند بود، زیرا ۵ سپتامبر، برابر ۱۵ شهریور زمانی است که تقریباً در هر نقطه‌ی جهان از آب و هوای مطبوعی برخوردار است. و در سطح جهان، فعالیت‌های فضای باز برای بیماران مبتلا به این بیماری امکان پذیر است. این روز از ابتدای تاسیس خود هر ساله در ۳۵ کشور بزرگداشت می‌شود.

اهمیت روز جهانی آگاهی از آسیب نخاع

هر ساله حدود ۴۰ تا ۸۰ مورد آسیب نخاعی به ازای هر میلیون نفر در سراسر جهان گزارش می‌شود. آسیب‌های نخاعی می‌تواند افراد را از کار بیاندازد، آنها را ویران کند و بار اقتصادی را افزایش دهد. از آنجا که بیشتر آسیب‌های ستون فقرات قابل درمان نیستند، جلوگیری از شیوع آن تا آنجا که می‌توانیم مهم می‌شود. تقریباً در مورد هر بیماری و بیماری دیگر، می‌توان گفت که پیشگیری بهتر از درمان است. اما در این حالت، پیشگیری درمان است.

توانبخشی مناسب می‌تواند کیفیت زندگی بیماران آسیب نخاعی را بهبود بخشد

روز جهانی آگاهی از آسیب نخاع همچنین بر تأمین منابعی برای بیماران برای داشتن زندگی عادی متمرکز است. این می‌تواند به احساس استقلال در بیماران منجر شود. آنچه در واقع به آنها نیاز دارند روش‌های درمانی فیزیکی و غیر فیزیکی است. و این مستلزم استفاده دقیق از خدمات پزشکی، اجتماعی، تفریحی، آموزشی و شغلی است.

چگونه روز جهانی آگاهی از آسیب نخاعی را جشن بگیریم

تمام رویدادها و فعالیت‌هایی که در روز جهانی آگاهی از آسیب نخاعی توسط سازمان‌ها و ارگان‌های مختلف جهانی ترتیب داده شده است، به منظور ایجاد زندگی فراگیر برای بیماران مبتلا به ضایعات نخاعی است. برنامه‌های فرهنگی فراگیر در همه کشورها سازماندهی می‌شوند، پیام‌ها و اطلاعات مربوطه با کمک کمپین‌های رادیویی پخش می‌شود. علاوه بر این، برنامه‌های مختلف آگاهی در دانشکده‌های پزشکی در سراسر جهان برگزار می‌شود. اعضای جامعه بین المللی نخاع، فعالیت‌های مختلفی را برای گسترش آگاهی در مورد دسترسی افراد آسیب نخاعی ترتیب می‌دهند. هدف این برنامه‌ها کاهش موانع زندگی روزمره آنها نیز خواهد بود. منبع

بازدیدها: 223

اخبار جدید درمان نخاع

سلولهای بنیادی پیوند شده ممکن است بعد از جراحی طناب نخاعی مانع از فیبروز مثانه شود، تیمی از محققین کره‌ای و کانادایی دریافته‌اند که پیوند سلولهایB10(رده‌ای نامیرا از سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان انسانی) به طور مستقیم به دیواره مثانه مدلهای موشی که دچار آسیب نخاعی بودند، میتواند مانع از ایجاد فیبروز مثانه و بهبود عملکرد مثانه از طریق افزایش رشد سلولهای عضلانی صاف مثانه شود،جهت مطالعه‌ی ادمه مطلب اینجا کلیک کنید

انجام مطالعات بالینی برای بررسی بی‌خطر بودن پیوند سلولهای بنیادی عصبی برای بیماران آسیب دیده نخاعی، محققین دانشگاه کالیفرنیا مطالعات بالینی را برای بررسی میزان امنیت و اطمینان پیوند سلولهای بنیادی عصبی به بیمارانی با آسیب‌های طناب نخاعی مزمن آغاز کرده‌اند. در فاز یک مطالعات بالینی هشت بیمار به مدت پنج سال تحت مطالعه قرار گرفتند، جهت مطالعه‌ی ادمه مطلب اینجا کلیک کنید

زردچوبه موجب افزایش بازسازی سلولهای بنیادی مغز می‌شود، ترکیب زیست فعالی که در زردچوبه یافت شده است تکثیر سلولهای بنیادی و تمایز آنها را در قلب افزایش میدهد. یافته‌ها پیشنهاد می‌کند که تورمرون معطر میتواند در آینده کاندیدایی دارویی برای درمان اختلالات عصبی مانند سکته یا بیماری آلزایمر باشد. جهت مطالعه‌ی ادمه مطلب اینجا کلیک کنید

پاپوش: زمان جنگ که زردچوبه کم‌یاب شده بود با این ادویه آشنا شدم. من همیشه مقداری زردچوبه در وسایلم داشتم چون ماهیگیری دوست داشتم و بهترین افزودنی به خمیر برای ماهیگیری موفق زردچوبه است. یکی از جالب‌ترین و عجیب‌ترین ویژگی‌های زردچوبه اینه که اگه اون تو کیسه‌فریزر نگهداری بشه سطح خارجی کیسه‌فریزر روغنی و چسبناک میشه!؟ یعنی اینکه زردچوبه میتونه از کیسه عبور کنه؟!. قدیمی‌ها برای کشیدن درد، رفع کوفتگی و خون‌مردگی، درمان شکستگی و…… ضمادی با آرد و تخم‌مرغ و زردچوبه و چند چیز دیگه درست میکردن و روی محل آسیب دیده می‌گذاشتن. بنظر من زردچوبه، فواید و مضرات‌ش میتونه زمینه تحقیق مناسبی برای متخصص‌ها و محقق‌های علم نانو فناوری برای تولید داروهای جدیدی باشه، حتی شاید برای درمان آسیب نخاعی.

بازدیدها: 89

من و رویا و آرزو و کمی نزدیکی

همیشه دوست‌داشتم منزلمان نزدیک دریایی، دریاچه‌ای، رودی، و مکان‌هایی شبیه اینها می‌بود که می‌تونستم سریع برسم به اونجا و شروع کنم به ماهیگیری. بعد معلولیت هم همیشه همین فکر و رویا را داشتم و در سالهای اخیر که ویلچر برقی خریدم همیشه دوست‌داشتم می‌تونستم با ویلچر برقیم برم جایی که بشه اونجا ماهیگیری کرد.

خیلی‌ها میگن این چه کاریه که آدم از آزار یه حیوان لذت ببره؟!؟ من در جواب این سوال میگم: ماهیگیری رفتن فقط بهانه‌ایست برای خروج از منزل و ساعاتی را در صفاسیتی سپری کردن، وگرنه خریدن ماهی از مغازه بسیار ارزانتر و بی‌دردسرتره، درضمن چه فرقی هست بین اینکه خودت ماهی‌بگیری یا از مغازه بخری؟؟ چه گوشت بخری، چه گوسفندی را بکشی؟!؟!

شهرداری تهران از چند سال پیش شروع به ساخت مجتمع توریستی سیاحتی و تجاری دریاچه شهدای خلیج فارس تهران در ضلع شمالی پارک چیتگر نمود و سال گذشته دریاچه را آبگیری کرد. در ترددهای اوتولی چند باری از چند صد متری دریاچه عبور کرده بودیم. خیلی دوست داشتم برم اونجا را ببینم و بیشتر دوستداشتم بتونم با ویلچر برقیم برم اونجا. چند روزی بود که داشتم در مورد دریاچه و مسیرهاش تو نت مطالعه میکردم و با گوگل مپ منطقه را برسی میکردم. روز ۱۹خرداد ویلچرم را زده بودم به شارژ، و فکرم مشغول دریاچه بود که یهو فکری زد بسرم. حدود ساعت ۱۷و سی‌دقیقه بود که رفتم روی ویلچرم و از خانه زدم بیرون و رفتم ببینم تا کجای مسیر دریاچه را میتونم با ویلچرم برم. مسیر رفتم بیشترش سربالایی بود و در قسمتهایی شیب بسیار تندی داشت، آسان ترین و شیرین ترین قسمت که رسیدن به مقصد بود را نرفتم، چون تا حالا اونجا نرفته بودم و با مسیر آشنا نبودم و ترسیدم برای بازگشت شارژ ویلچرم تمام بشه و بمونم میان راه، اما بعد بازگشت به خانه دیدم که شارژ ویلچرم به نیمه هم نرسیده.

این داستان را برای داداشم تعریف کردم و او گفت: آخر هفته آماده باش باهم با اتول و ویلچر دستیت میریم برای شناسایی منطقه. جمعه عصر با برادرم با ویلچر دستی سوار بر اتول رفتیم تا مسیر و محل دریاچه را شناسایی کنیم. نکته جالب اینه که من با ویلچر برقی  ۸۰درصد راه را پیموده بودم و از اونجا که برگشتم
راه رسیدن به دریاچه کفی و بسیار کوتاه بود.

اطراف دریاچه در میان درخت‌های چند ساله مثل پارک جنگلی، آلاچیق‌هایی برای اتراق هست. دور دریاچه در قسمتهایی پایین‌تر از محل تردد دو ردیف سکو مثل پله برای نشستن لب آب و تماشای دریاچه هست. آب دریاچه بسیار شفاف و تمیز است. اگر زمانی بصورت رسمی اجازه ماهیگیری داده بشه و یا همایش و یا مسابقه ماهیگیری اونجا برگزار بشه، میشه دقیقه‌ای دوتا ماهی ۲کیلویی گرفت، وگرنه درحضور جمعیت فراوان اونجا ماهیگیری چیزی جز ضایع شدن نیست. ماهی‌های دریاچه از خانواده کپورماهیان هستن که از بدمزه ترین ماهیانی هستن که تاحالا من خوردم. کلا ماهی‌های گیاه‌خوار و کف‌چر بدمزه هستن، ولی ماهی‌های
گوشتخوار تا دلت بخواد خوشمزه هستن.
با برسی منطقه به این نتیجه رسیدم که از این به بعد هر وقت میلم بکشه میتونم راحت با ویلچر برقیم به دریاچه شهدای خلیج فارس برم. تعداد زیادی ویلچری مثل من اونجا بود.

پاپوش: شکر خدا ما خوبیم. امیدوارم شما هم خوب باشید. ایشالله تابستان برای همه‌ی ما شاده شاده شاد و مملو از آکنده و مالامال از لبریز و سرشار از وافر باشه.





بازدیدها: 136

ویلچر رانی ماراتن

دوشنبه‌ی گذشته ساعت ٨صبح سرویس بهزیستی اومد دنبالم و حدود ٩ونیم منو در میدان فردوسی پیاده کرد. چند ده متر بطرف شرق رفتم و خیابان لاله‌زار را مستقیم رفتم پایین، از میدان امام و خیابان ناصرخسرو عبور کردم تا از پلاک یک خیابان صور اسرافیل پایه‌ی دوربینی  را بخرم که قبلا دیده بودم. من جالب نیستم؟ هنوز دوربین نخریدم، اما براش پایه خریدم ١۵هزار تومان! انقد که بابت خرید این پایه نگران بودم برای خرید دوربین نگران نیستم. دوربین هر روز پیشرفته‌تر و ارزونتر از قبل میشه، اما این پایه بسیار کم‌یابه و ممکن بود تمام بشه. حسن و تفاوت این ابزار اینه که: ١_مفصلیه و به هر حالتی درمیاد. ٢_تهش بادکش داره و به سطوح میچسبه. در ادامه مسیر رفتم تو خیابان ولی‌عصر و فروشگاه‌های لوازم ورزش را سیاحت کردم بعد به خیابان کارگر رفتم و بسلامت از میدان قزوین عبور کردم و وارد  پارک رازی شدم تا دیدی بزنم به  دریاچه‌ی پارک، آخه تو روزنامه‌ها و اخبار خیلی از ماهیگیری تو دریاچه‌اش میگن. دور دریاچه نرده داره  و نمیشه نزدیک آب رفت اما برای ماهیگیری با چوب و چرخ  مناسبه. از پارک زود زدم بیرون و رفتم طرف میدان گمرک قدیم و رازی جدید، تو همین مسیر یه کت سیاه رنگ مدل ارتشی خریدم که برای پاییز خوبه. بعد رفتم به مقصد نهایی، جایی که پارسال هم رفته بودم، رفتم پیش سازنده‌ی موتور سه‌چرخ معلولان. کلی باهاشون حرف زدم و بهشون گله کردم که چرا موتوری را که قول دادن را نمیسازن؟ باز هم بهم گفتن: نقشه و طرحش را کشیدیم، کمی سرمون خلوت بشه درستش میکنیم. اینجا دیگه کارم تموم شد. از ویلچر فاتح بسیار راضی هستم، اگه منزلمان داخل شهر بود تمام نیازهام را مرتفع میکرد. عکس مسیری که پیمودم را روی نقشه ببینید، راه بسیار طولانی بود و ۷۰درصدش سرپایینی بود.

پیآمد: آورده‌اند که اگر کورش کبیر از٢۵۰۰سال پیش تا کنون هر ماه صد میلیون تومان پول پس انداز میکرد اندازه‌ی۳۰۰۰میلیارد تومان اختلاس اعوان و انصار جریان انحرافی نمیشد.

بازدیدها: 1584

دیروز و امروز

همه توی دوستاشون بایکی بیشتر از بقیه جفتشون جوره، من هم یه دوست داشتم که باهم رفیق گرمابه و گلستان بودیم. شب ۱۴خرداد ۱۳۷۰داشتیم باهم وسیله‌هامون را آماده میکردیم که فرداش بریم ماهیگیری، کجا؟ سد لتیان در شمال شرق تهران. همون شب باهم قرار گذاشتیم ده سال دیگه همچین روزی هرجا که بودیم باهم تماس بگیریم. سال ۸۰درحالی باهم تماس تلفنی گرفتیم که او تازه به اروپا مهاجرت کرده بود و من ۸سالی میشد که به ملک ویلچر مهاجرت کرده بودم. امسال دوستم آمد ایران و چند ساعت قبل سال تحویل با دادشش که اون هم از دوستان خوب و صمیمیمه اومدن پیشم(توی عکس هردو دوطرفمند). روز چهارم عید هم کل دوستان گرمابه و گلستانم با زن و بچه‌هاشون آمدن پیشم و فرصتی پیش آمد که بعد ۱۸سال‌ونیم دوباره باهم عکس بگیریم. عکس جدید را گذاشتم زیر عکسی قدیمی، فکر میکنم خیلی فرق نکردیم. اگه اونقدر فضولی که میخواهی تو عکس من و دوستام سرک بکشی بفرما کلیک.
پسآمد:
بهم ریختن نوشته‌های قبلیم و دیده نشدن وبلاگ در حالت آفلاین و نداشتن قالب مناسب از عواملی هستن که موجب ناخرسندیم از اینجا شده، از مدیر اسپیشیال خواستم قالب وبلاگ قبلیم را بیاره اینجا. تا نبودن اون قالب اینجا دردست ساخته و رسمیت نداره.

بچه های اوتیسم استان خوزستان

بازدیدها: 1620

خونه‌ی عشقه

مردی با همسرش در خانه تماس گرفت و گفت: عزیزم از من خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادا برویم، ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود، این فرصت خوبی است تا ارتقای شغلی که منتظرش بودم بگیرم، بنابراین لطفا لباس‌های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت، راستی اون لباس‌های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بگذار، زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما بخاطر این که نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد هفته بعد مرد به خانه آمد، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب ومرتب بود همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید که آیا او ماهی گرفته است یا نه؟ مرد گفت: بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا، چند تایی ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم، اما چرا اون لباس راحتی که گفته بودم را برایم نگذاشتی؟ زن جواب داد:
لباس‌های راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم؟

پایانه: داستان بالا نتیجه‌ی اخلاقی داشت، اما برای من که عاشق طبیعت و آب و ماهی و ماهیگیری هستم،
نتیجه‌ای رویایی داشت، همیشه توی ذهنم برای خودم:

 

خانه‌ای ساخته‌ام در شهری

که هوایش نه‌گرم است و نه‌سرد

ساکنانش همه از جنس بهار

خانه‌ای ساخته‌ام با نمایی زیبا

خانه‌ام پشت نموده بر کوه

کوه‌هایی سرسبز

خانه‌ای ساخته‌ام رو به یک دشت فراخ که از آن میگذرد

رودی‌ عریض و پرآب

من دو تابلو دارم

در دوسوی تختم

در یکی کوهی سبز

در یکی دشتی ناز

من چقدر خوشبختم،
که چنین منظره‌ای دارم در پنجره‌ی خانه‌‌ی خود

روز و شب می‌بینم رود و جنگل را سیر

و به هنگام عطش

میروم بر لب رود

یادگاری ز قدیم

چوب و چرخی دارم

می‌برم آن را با خود

به، چه ساعاتی دارم لب رود

چه بگیرم، چه نگیرم ماهی

و چه عشق دارد که بگیرم ماهی و رهایش کنم آن را در رود

چونکه بخشش زیباست

چونکه فردایی هست

بازدیدها: 1611