در جمع فامیل، تازه عروسی داشت به شوهرش گله میکرد که: دیگه نمیدونم باید چیکار کنم، خسته شدم از دستش، نمیدونم چرا قاب عکسی که تو آتلیه گرفتیم اصلا روی میزتوالت واینمیایسته، هرچی من میذارمش بالا، باز میافته، میترسم بالآخره بشکنه. من فوری به شوهرش یه چشمک زدم و به عروس خانم گفتم: از این به بعد بذارش جای آینهی توالت، هم جاش مطمئنه هم دیگه نگرانی نداری که بیافته. شوهره هم خیلی جدی گفت: چه فکر خوبی. اینطوری هر وقت بریم جلو آینه میبینیم خیلی شیکیم و همونطوری با لباس خانگی بدون آب و شانه میریم مهمونی، با این روش خرج لباسمون هم کم میشه.
پسآمد: دوستان نخاعی که نرم افزار تلگرام دارن با کلیک روی این لینک میتونن در گروه نخاعیها و اشتراک تجربهها برای بهتر زیستن عضو بشن.