سرویس بهزیستی که میامد دنبالم و منو با ویلچر برقیم میبرد داخل شهر از این مسافرکشهای ون بود که جلوی درب عقبش سطح شیبدار داشت. نصب غیر کارشناسی سطح شیبدار پشت ون موجب اختلاف سطح بین کف اتومبیل و سطح شیبدار شده بود. داخل ون شدن برام راحت بود اما چون نمیشه با ویلچر توی ون دور زد باید دنده عقب از ماشین میامدم بیرون. موقع بیرون آمدن زیر ویلچرم گیر میکرد به محل اتصال سطح شیبدار به اتومبیل و هر دفعه کلی قرچ و غوروچ ویلچر و اعصابمو درمیآورد، برای رفع این مشکل رفتم مغازه نجاری و گفتم دو قطعه چوب به طول۵۰ و عرض۱۵ و ارتفاع۲سانت میخام که بذارم زیر چرخهای ویلچرم تا کمی ارتفاع ویلچرم نسبت به کف ماشین زیاد بشه تا بتونم بدون گیر کردن از سطح شیبدار عبور کنم، آقای نجار چوبها را برام برید و لبههای زبرشو سنباده زد و داد بهم. گفتم: چقدر تقدیم کنم؟ آقای نجار که نزدیک۶۰بهار را دیده بود گفت: اصلا قابلی نداره، برو ازت پولی نمیگیرم، اگه دلت خواست برا اموات فاتحه بخوان. شایان ذکر است که با وجود چوب هم مشکل گیر کردن حل نشد.
پاورقی: توی بیرون رفتنهام همیشه با برخورد مثبت و خوشایند مردم مواجه شدم، تا حالا از نگاه یا گفتار کسی ناراحت نشدم.
کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده:آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟ پـَـ نه پَــ، می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام!
دم دستشویی عمومی ایستاده ام تا نفر قبلی بیاد بیرون، اومده بیرون، می بینه دارم پیچ و تاب می خورم می گه دستشویی داری؟ پـَـ نه پَــ، دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی می کنم!
دارم سیگار میکشم مامور اومده میگه داری سیگار میکشی؟ میگم پَـــ نَ پَــــ دارم علامت میدم سرخپوستای قبیله بغلی بفهمن ما اینحائیم.گفت پدر سگ اهل فیسبوکم که هستی سوار شو بریم. گفتم کلانتری؟ گفت پَـــ نَ پَــــ بریم قبیله بغلی بگیم اوردیمت
لازم نیست شما بیاین…
بازدیدها: 1574