حال و روز مشترک در همه‌ی نخاعی‌ها

نگار قربانی، دختر جوانی است که به دلیل سانحه در پارک ارم دچار قطع نخاع شده. حالا او نه می‌تواند راه برود و نه قادر است دستانش را تکان دهد.

من هیچ کمکی حتی یک ریال از کسی نمی‌خوام، فقط بچه‌ام را سالم مثل روز اول به من برگردانند. دختر من الان ٢٧سالشه، اما مثل بچه‌ها، نیاز به مراقبت و نگهداری داره، این برای من خیلی دردناک است. اینها درددل‌های مادری است که به دلیل مراقبت و نگهداری از دخترش، سلامتی‌اش در معرض تهدید قرار گرفته و دستانش دیگر توان بلندکردن اشیا و رسیدگی به امور او را ندارند. نگار قربانی، دختر جوانی است که به دلیل سانحه در پارک ارم دچار قطع نخاع شده. حالا او نه می‌تواند راه برود و نه قادر است دستانش را تکان دهد.

اما ماجرا چه بود؟ یکی از شب‌های اردیبهشت‌ سال ١٣٩٣ نگار و دوستانش پس از گرفتن مدرک لیسانس و به‌دنبال آن شرکت در آزمون فوق‌لیسانس تصمیم می‌گیرند جشنی کوچک در پارک ارم برای خودشان ترتیب دهند، تا شبی خاطره‌انگیز را بگذرانند. اما بی‌تدبیری برخی مسئولان نه‌تنها جشن ۵ نفره‌شان را به‌هم ریخت، بلکه باعث تغییر سرنوشت نگار و خانواده‌اش شد.

نگار در مورد شب حادثه می‌گوید: من با ۵ تا از دوستام خوشحال و شاد از این‌که امتحانات لیسانس را به خوبی پشت‌سر گذاشتیم، تصمیم گرفتیم برای تفریح به پارک ارم بریم. در آن‌جا دستگاهی به نام موش دیوانه که هیجان زیادی داشت، توجه‌مان را جلب کرد و من به همراه دو دوست دیگرم، سوار این دستگاه شدیم. وقتی دستگاه بالا رفت، دقیقا جایی که قرار بود وارد ریل بشه، کابین ما مستقیم از بالا به پایین پرت شد. من به خوبی صحنه فرود دستگاه و اصابت آن با زمین‌ را به‌خاطر دارم که با سرعت با دستگاه به زمین سقوط کردم. مردم وقتی این صحنه را دیدند، وحشت‌زده سراغ ما آمدند و هرکسی چیزی می‌پرسید، یکی گفت اسمت چیه و وقتی دید می‌تونیم حرف بزنیم می‌گفت خب خدارو شکر زنده هستند. یکی دیگه می‌گفت پات‌رو تکون بده، گفتم نمی‌تونم گفت وامصیبتا و… اما من به دلیل این‌که حفاظ دستگاه را بسته بودم، از کابین به بیرون پرت نشدم و در دستگاه گیر افتاده بودم. اما دوستام خودشون از دستگاه بیرون آمدند که بعدا آتش‌نشانی من را از دستگاه جدا کرد.
انتقال به بیمارستان، پدر نگار درحالی‌که عکس‌های شب حادثه را نشان می‌دهد برایمان گفت که اورژانس نگار را به بیمارستان حضرت رسول‌اکرم منتقل کرد و به دلیل آسیب‌دیدگی زیاد مهره پنجم ستون مهره تحت عمل جراحی قرار گرفت، چون دکتر معتقد بوده این مهره آسیب کلی دیده و به جای آن باید پروتز گذاشته شود.
دست‌ و پای نگار حس و حرکت ندارد، هرچند پس از عمل جراحی، دکتر به خانواده نگار امیدواری می‌دهد که ما قبلا هم بیمارهای اینچنینی داشتیم و پس از ٢ماه توانسته‌اند راه بروند. پدر و مادر نگار هم با این امید که ظرف مدت زمان کوتاهی نگار بهبود می‌یابد، از کرج روانه تهران شدند و خانه‌ای نزدیک مراکز درمانی اجاره می‌کنند تا به‌راحتی بتوانند رفت‌وآمد کنند. اما با جود گذشت ٢‌سال و ٣ ماه از حادثه هنوز نگار نه می‌تواند راه برود و نه این‌که از دست‌هایش استفاده کند. هرچند کاردرمان‌ها و دکترهای فیزیوتراپ معتقدند پیشرفت‌های زیادی در تمام بدن و تک‌تک عضلات نگار به‌وجود آمده ولی او هنوز نمی‌تواند حتی بنشیند. گردن نگار بسیار محدود امکان حرکت دارد طی حادثه به دلیل شکستگی دنده‌ها، نگار مشکلات تنفسی پیدا می‌کند. با وجود آسیب‌دیدگی مهره یک و دو گردن و مهره سینه‌ای به‌دلیل مشکلات تنفسی، پزشکان اجازه عمل جراحی و ترمیم این مهره‌ها را ندادند و گفتند خودشان جوش خورده‌اند که این باعث شده گردن نگار تا زاویه محدودی بچرخد. پدر نگار که طی این ٢‌سال کار خود را از دست داده و به همراه مادر تمام‌وقت‌شان را به مراقبت از او اختصاص داده‌اند، در پاسخ به این سوال که چرا پرستار برای نگار نگرفتید، می‌گوید: تلاش کردیم از بهترین موسسات برای نگار پرستار بگیریم، زیرا او به مراقبت تمام‌وقت نیاز دارد. هیچ پرستاری حاضر به نگهداری از نگار نیست و ما در این مدت در رابطه با پرستار تجربه تلخی داریم، چون هر پرستاری هم که می‌آمد، پس از مدت کوتاهی با عذر و بهانه، دیگر حاضر به پرستاری از نگار نبود.
حمام‌گرفتن بسیار سخت است، نگار در مورد این مشکل می‌گوید: بدن من سنگین و لخت است برای همین هرکسی نمی‌تواند از پس کارهایم بربیاید برای مثال برای حمام رفتن مشکل زیادی دارم، چون چند نفر باید من‌رو نگه دارند تا نیفتم برای همین مشکل لیز و زمین‌خوردن و… وجود داره. همه فکر می‌کنن کسی که دچار آسیب نخاعی شده فقط روی ویلچیر می‌نشینه، درحالی‌که من نه حرکت دارم، نه حس، نمی‌توانم خودم را نگه دارم. نگار هیچ حرکتی ندارد و برای کوچکترین حرکتی محتاج دیگران به‌خصوص پدر و مادرش است. پدر او در این‌باره می‌گوید: با وجود این‌که من در جوانی ورزشکار بودم اما به سختی می‌توانم نگار را بلند کنم. برای بردن او به مراکز کاردرمانی با مشکلات زیادی روبه‌رو هستیم و چندین بار نگار از دستم به زمین افتاده.
هرچه نیاز بود پزشکان ایرانی انجام دادند، وی در پاسخ به این سوال که از دکترهای خارج از کشور هم درمورد نگار مشاوره‌ای گرفتید، توضیح داد: بله. یکی دوستان ما در آمریکا مرکز فیزیوتراپی دارد. ما مشکل نگار را برای او توضیح دادیم و تمامی اقداماتی را که پزشکان روی او انجام داده بودند نیز شرح دادیم. او هم گفت همان کارهایی که در ایران انجام شده، بهترین اقدامات پزشکی بوده. ما هم در آمریکا برای افرادی مانند نگار همین اقدامات را انجام می‌دهیم. فقط شاید ابزارهایمان پیشرفته‌تر باشد.
پرداخت هزینه‌های درمانی نگار، پدر نگار در پاسخ به این سوال که آیا پارک ارم و مسببان حادثه هزینه‌های درمانی نگار را پرداخت کردند، گفت: پارک ارم زیر نظر بنیاد مستضعفان است و هزینه‌های درمانی نگار را پرداخت کردند. البته در زمان مدیریت قبلی کمی در مورد هزینه‌ها با مشکل مواجه بودیم اما پس از تغییر مدیر قبلی، مدیر جدید یعنی آقای سعیدی‌کیا در پروسه‌ای اعلام کردند هزینه‌ها را کامل تقبل می‌کند با حد و مرزی که خودشان تعیین می‌کنند.
سقوط به زیر خط فقر به دلیل بیماری، پس از این حادثه هزینه‌های زیادی به خانواده نگار تحمیل و این خانواده با مشکلات بسیاری روبه‌رو شده است. پدر نگار در این زمینه می‌گوید: یادم هست‌ سال ١٣٩٢ در روزنامه تیتری خواندم که در این‌ سال ٢‌میلیون نفر بر اثر هزینه‌های درمان به زیرخط فقر سقوط کردند و این قضیه در‌ سال ٩٣ ادامه خواهد داشت که این موضوع در مورد ما هم مصداق دارد. البته در مورد نگار این اتفاق بر اثر سهل‌انگاری برخی از افراد رقم خورد و اجبارا به ما هزینه‌های زیادی تحمیل شد که انتظار داریم این سیستم و نهادهای حمایتی واقعا از این گونه خانواده‌ها حمایت کنند. هرچند اگر تا به‌حال از ما حمایت نمی‌شد، قادر نبودیم این هزینه‌ها را تأمین کنیم، زیرا کاردرمانی نگار روزی ١۵۰ تا٢۰۰ ‌هزار تومان هزینه دارد که هر روز به غیر از جمعه‌ها باید انجام شود. این امر سه روز در هلال‌احمر مرکزی و سه روز نیز در منزل انجام می‌شود. نگار که قبل از این حادثه تازه فعالیت کاری خود را آغاز کرده بود، تابلوهای برخی از موسسات را طراحی می‌کرد و تابلوهای زیبایی را هم طراحی کرده بود. مادر نگار در حالی‌که آثار هنری و تابلوهای نقاشی‌اش را نشان می‌داد، گفت: دختر من هنرمند بود و تازه وارد بازار کار شده بود. با برخی از موسسات هم برای طراحی تابلوهایشان قرارداد
بسته بود. این حادثه برای دخترم بسیار گران تمام شد.
امکان صحبت در دادگاه نیافتم، پدر نگار در مورد طرح شکایت در دادگاه هم می‌گوید: در جلسه رسیدگی به پرونده نگار، وکیل ما به دلیل برخی از مشکلات نتوانست در دادگاه حاضر شود و نگار هم که نمی‌توانست به دلیل این شرایطش در دادگاه حاضر شود. ولی قاضی بدون این‌که دفاعیات وکیل یا حتی من را که در دادگاه حضور داشتم، بشود، حکم را صادر کرد و نگذاشت من توضیح دهم. من می‌خواستم به قاضی بگویم چرا نباید در این پارک به این بزرگی که از مردم کسب درآمد می‌کند، ایمنی کامل برای مردم وجود داشته باشد.
مقصر اصلی این حادثه کیست؟ وی در مورد مقصران حادثه نیز می‌گوید: دادگاه سازنده دستگاه را ٢۵ درصد، شرکت ناظر ۴۰ ‌درصد، شرکت طراح دستگاه -که جالب است بدانید این دستگاه ساخته شده بوده و بعد از ساخت دستگاه این حادثه اتفاق افتاد- ٢۰ ‌درصد و پارک ارم را نیز ١۵‌درصد مقصر دانسته است اما نامی از موسسه استاندارد که باید این دستگاه را تأیید می‌کرده، در میان نیست. پدر در ادامه می‌گوید: ما به شدت نگران آینده نگار هستیم. من وقتی رأی دادگاه را از برخی از افراد در اجرای احکام پرسیدم، وقتی محاسبه کردند گفتند ممکن است مبلغ دیه‌ای که قاضی برای نگار درنظر گرفته است ۵۰۰ میلیون تومان باشد و دیه نگار برمبنای این‌که دیه زن نصف مرد است، محاسبه شده که البته طبق قانون جدید در تصادفات، دیه زن نیز کامل پرداخت می‌شود. به نظر بنده این رأی دادگاه فقط برای رفع مسئولیت است، چون در رأی آمده‌ گردن نگار بدون عیب درمان یافته، درحالی‌که گردنش فقط تا حدودی می‌تواند حرکت کند. اما سوالی که ذهن این خانواده را درگیر کرده این است که هزینه‌هایی که تابه‌حال برای درمان نگار پرداخت شده که البته حق او هم بوده، از این میزان دیه کسر خواهد شد؟ در این صورت باید گفت این خانواده می‌ماند با هزینه‌های سرسام‌آوری که باید متحمل شوند. اما آینده نگار چه خواهد شد. نگار درست زمانی این حادثه برایش اتفاق افتاده که در بهترین زمان برای کار و فعالیت بوده و حال نمی‌تواند کوچکترین کاری انجام دهد و برای تمامی امورش نیازمند پدر و مادرش است.
بی‌توجهی به دردی که ما چند‌ سال است متحمل شدیم، مادر نگار که با حسرت به دخترش نگاه می‌کند، توضیح می‌دهد: به دلیل سهل‌انگاری، بی‌توجهی و سودجویی برخی از افراد این مشکل برای دختر من به‌وجود آمد. نگار من سالم بود. سوالی که من دارم این است ارزش یک زن که می‌خواهد در آینده مادر شود باید با پول سنجیده شود؟ من تمام وقت در خدمت دخترم هستم و این وظیفه من است اما ظاهرا با حساب‌وکتابی که انجام شده، زحمات و مشکلاتی که ما طی این چند‌ سال متحمل شدیم، هیچ‌جا محاسبه نشده است. حتی اگر در بهترین حالت دیه خوبی هم برای نگار درنظر گرفته شود و ما بتوانیم با این پول خانه‌ای هم برای نگار بخریم اما کی قرار است از او نگهداری کند؟ او در ادامه می‌گوید: دختر من یک طراح بوده و با طراحی زندگی خود را می‌گذراند و نیازی به کمک نداشت اما حالا به‌واسطه این مشکل از دست و پایش نمی‌تواند استفاده کند. حال قاضی پرونده که در مسند قضاوت نشسته باید یک لحظه خودش را جای ما یا بستگان بیمار قرار دهد، بعد رأی صادر کند.
تایید نهایی دستگاه به عهده چه نهادی بوده؟ واقعیت این است سازمان استاندارد، سازمانی است که در جهت حمایت از مصرف‌کنندگان موظف به تأیید کالاها و خدماتی است که قرار به مشتریان ارایه شود اما حال باید این سوال پرسیده شود نقش سازمان استاندارد در تأیید دستگاه‌هایی که قرار است بزرگ و کوچک از آن استفاده کنند، چیست؟ و سوال دیگر این‌که موسسه استاندارد چطور این دستگاه را تأیید کرده است؟ اما ظاهرا دستگاهی که پلمب شده بود، این روزها فک پلمب شده تا دوباره جان انسان‌ها مورد تهدید واقع شود. حال سوالی که باید از مسئولان پارک ارم پرسیده شود این است که آیا واقعا عیوب این دستگاه برطرف و فک پلمب شده است؟ آیا در مورد رفع عیب آن به مردم اطلاع‌رسانی شده است و این‌که وقتی دستگاهی شاکی خصوصی دارد می‌تواند فک پلمب شود؟
نگار همچنان لبخند می‌زند نگار با توجه به مشکلات فراوان از روحیه بالایی برخوردار است و تمام مدت که با هم صحبت می‌کنیم، می‌خندد و شوخی می‌کند اما از آینده مبهمی که در انتظار دارد، هراس دارد و می‌گوید تا چه زمانی پدر و مادرم می‌توانند این‌گونه از من حمایت کنند؟ با توجه به این‌که پزشکان معتقدند روند درمان نگار بسیار طولانی و زمانبر است و باید با صبر و حوصله انجام شود، نباید این خانواده بابت هزینه‌ها و آینده نگار مطمئن و خیال‌شان راحت باشد؟
جبران خسارات مادی و معنوی، عبدالصمد خرمشاهی در پاسخ به این‌ سوال که مسئولیت سوانحی که در شهربازی‌ها رخ می‌دهد، برعهده کیست، توضیح داد: مسئولیت این حوادث برعهده مالک شهربازی، مدیر یا کسی که مسئولیتی را بر عهده دارد، است. وی خاطرنشان کرد: ابتدا باید کارشناسان ببینند چه عواملی در این حادثه موثر بودند، پس از اخذ نظر کارشناسی، مشخص خواهد شد چه کسانی و به چه میزان در این اتفاق موثر بوده‌اند، سپس این افراد باید جبران خسارت کنند. این وکیل دادگستری ادامه داد: در رابطه با هزینه‌های مازاد دیه باید گفت که هزینه طول درمان جزو دیه محسوب نمی‌شود و باتوجه به میزان خسارتی که وارد شده باید دیه به‌طور کامل پرداخت شود و پس از پرداخت دیه مسئولیتی در قبال این فرد وجود ندارد. اما ما در قوانین بحث ارش را نیز داریم که هزینه طول درمان را شامل می‌شود. خرمشاهی تأکید کرد: برای جلوگیری از این اتفاقات قبل از قراردادن این‌گونه دستگاه‌ها در پارک و استفاده باید شهرداری از نظر ایمنی آنها را بررسی کند و با تأیید سازمان استاندارد و شهرداری این دستگاه‌ها به بهره‌برداری برسند و در شهربازی‌ها قرار بگیرند. همچنین این دستگاه‌ها باید بیمه باشند تا در صورت بروز حادثه، فرد مصدوم متحمل این بار سنگین از خسارات نشود و امکان جبران خسارات مادی و معنوی فراهم شود.
پرداخت مستمری تا زمان بهبودی، نگار قربانی یکی از مصدومان حادثه پارک ارم است که قطع نخاع شده و با توجه به طو درمان و هزینه‌های بالای درمان دادگاه فقط دیه حادثه را آن‌هم به صورت نصف درنظر گرفته است. این درحالی است که در موارد اینچنینی طول درمان و ارش نیز به حادثه‌دیده تعلق می‌گیرد. دکتر محمدعلی اردبیلی، حقوقدان و استاد دانشگاه در مورد حمایت قانون از نگار و افراد مشابه وی گفت: البته در مورد این مشکل باید گفت تابه‌حال شاهد نمونه‌های مشابه زیادی در این زمینه یا حتی حوادث ناشی از کار کارگران با ماشین‌آلاتی مانند ماشین‌برش یا دستگاه‌پرس هستیم که در این راستا افراد خسارات زیادی را متحمل یا دچار معلولیت می‌شوند اما بحث ما در مورد این گونه افراد حمایتی است که باید از آنها به عمل آید.
علاوه بر پرداخت دیه تعقیب کیفری نیز باید صورت گیرد، این حقوقدان در پاسخ به این سوال که طبق قانون هزینه‌هایی که تا به حال مسئولان پارک ارم یا نهادهای دیگر برای درمان نگار پرداخته‌اند از میزان دیه باید کسر شود، توضیح داد: درخصوص هزینه‌های مازاد بر دیه تا مدت‌ها میان قضات اختلاف‌نظر وجود داشت و نظر غالب بر این بود که مجنی‌علیه یا کسی که در نتیجه این‌گونه حوادث یا حوادث مشابه دیگر، خساراتی به وی وارد می‌شود، حقی بیش از میزان دیه‌ای که قانون تعیین کرده، ندارد که در این راستا خواهان ناگزیر به ارایه دادخواست برای خسارات مازاد بر دیه بود که البته پرداخت هم می‌شد. حال در وضع کنونی باز همان نظر غالب است و به‌نظر نمی‌رسد، مجنی‌علیه بیش از آنچه در تعرفه دیات آمده، استحقاق دریافت خساراتی بیش از دیه را داشته باشد، البته این مسأله در مورد جنایات عمدی صادق است. اما در مورد جنایات غیرعمدی تصور بنده این است که نهایتا در این‌گونه موارد باید علاوه بر این‌که جنایت صورتی شبه‌عمد پیدا می‌کند، به عبارتی در نتیجه تقصیر و بی‌احتیاطی‌ها خساراتی به فرد وارد می‌شود و فرد دچار معلولیت، صدمات یا آسیب می‌شود، باید دادگاه علاوه بر تعیین دیه برای این افراد حکم به تعیین مجازات هم در مواردی بدهد، به عبارت دیگر افرادی که وسایل معیوب را در اختیار عموم قرار می‌دهند، به دلیل عدم نظارت بر طرز کار این دستگاه‌ها موجب آسیب به افراد می‌شوند یا این‌که از نظارت و مراقبت استنکاف می‌ورزند، به‌نظر می‌رسد باید تعقیب کیفری هم در مورد این افراد صورت گیرد. به این جهت در تقصیرهایی که مصداق بی‌احتیاطی، بی‌مبالاتی، غفلت و سهل‌انگاری است، دادگاه مجازات دیه را باید متناسب با خسارات تعیین کند و محدودیتی در این موارد وجود ندارد.
تقلیل قدرت بدنی افراد، این استاد دانشگاه در مورد مبنای میزان دیه نیز گفت: مبنای دیه کامل، دیه‌ای است که هرساله توسط قوه‌قضائیه اعلام می‌شود. درحال‌حاضر دیه کامل مرد حتی در جنایات عمد ٢۰۰ ‌میلیون تومان است، اما انسانی با خصایصی مانند هنرمند، نقاش قابل یا پیانیست یا کشته شده (موارد کمتر قتل هم همین‌طور است) یا در نتیجه برخی از این حوادث قادر به کارکردن نیست و باید در تمام عمر دست‌هایش که وسیله کارش و ابزار کسب درآمد وی بوده، به دلیل آسیب‌هایی که متوجه فرد شده، قدرت کار از وی سلب شده؛ اکنون سوال این است که بابت ضرری که این فرد باید تا آخر عمر تحمل کند، این میزان دیه‌ای که دادگاه تعیین می‌کند، کافی است؟ به نظر بنده باید موضوع را ریشه‌ای حل کرد. اگر تصور این است که این میزان دیه کافی نیست، باید گفت حتی اگر میزان دیه دوبرابر شود باز برای فردی که در عنفوان جوانی قدرت کار را از دست داده و ناگزیر است به دلیل معلولیت تا آخر عمر در بستر زندگی خود را سپری کند با این تردیدها خواهیم مواجه شد که به‌نظر می‌رسد بهترین جنبه‌های حمایتی از این‌ گونه افراد، حمایت بیمه‌هاست که هزینه‌های تقلیل قدرت بدنی این افراد را تا پایان عمر (مانند بیمه عمر موسسات و بنگاه‌های بیمه) مکلف باشند و به‌صورت مستمری به افراد اینچنینی بپردازند. این بهترین حالت است تا این گونه افراد در حمایت قانون قرار گیرند.

اردبیلی در پاسخ به این سوال که درحال‌حاضر دیه زن کامل پرداخت می‌شود یا این‌که هنوز هم دیه زن نصف مرد است، خاطرنشان کرد: طبق قانون و شرع، دیه زن نصف مرد است و در آن تردیدی نیست اما مابقی آن از صندوق جبران خسارات تأمین خواهد شد و حکم قانون در این زمینه تغییری نکرده است. برای جبران بقیه آن و برابر نهادن زن و مرد در یک سطح، این صندوق چنین رسالتی پیدا کرده است. کما این‌که در مورد اقلیت‌های دینی هم وضع به همین منوال است، حتی قانون به سمتی پیش رفته که اگر احتمالا دسترسی به جانی یا قاتل در جنایات عمدی نباشد یا این‌که قاتل توانایی پرداخت دیه را نداشته باشد، دولت مکلف به پرداخت است که البته این مواردی است که در قانون آمده و از این جهت کسانی که آسیب می‌بینند، متکی به حمایت‌های دولت باید باشند. اینها جنبه‌های حمایتی هستند که فروض مختلف آن را قانونگذار پیش‌بینی کرده است.

اردبیلی در خاتمه یادآور شد: در هرحال در این‌گونه موارد بیمه باید به تکلیف خودش عمل کند، فارغ از این‌که حکمی از دادگاه صادر شده باشد یا نه. همچنین موسسات بیمه‌ای موظف هستند خسارت یا هزینه‌های متناسب با وضع بیمار را تا زمان بهبودی نسبی تقبل کنند.منبع

بی‌خطر بودن و کارایی سلول‌های بنیادی بالغ در درمان آسیب‌های نخاعی

سلول‌های بنیادی آسیب‌های نخاعی شدید را بازسازی می‌کنند

بازدیدها: 54

پیوند سر


در پیوند سر، سر به همراه نخاع بر روی بدن جدید پیوند زده می‌شود. از لحاظ تئوریک، یک جوان مبتلا به نارسایی پیشرفته اندام مختلف بدن، مبتلا به دیستروفی عضلانی (تحلیل تدریجی عضلات بدن)، تتراپلژیک با نقص عضو یا مجروحی که در اثر یک سانحه بیشتر بدن خود را از دست داده و شانسی برای ادامه حیات ندارد، می‌تواند کاندیدای مناسب اهدای سر به یک بیمار با بدن سالم اما دچار مشکل حاد مغزی باشد. دکتر سرجیو کاناوارو، عصب شناس ایتالیایی سال ۲۰۱۳ با انتشار مقاله‌ای مدعی امکان انجام نخستین عمل پیوند سر تا سال ۲۰۱۵ میلادی شد. این دانشمند ایتالیایی شرح داد که امکان ادغام مغز استخوان از طریق برش با یک چاقوی فوق تیز وجود دارد؛ با استفاده از مواد همجوشی غشاء موسوم به فوسوژن که بین دو برش در طناب نخاع تزریق می‌شوند، امکان پیوند نخاع فراهم می‌شود. کاناورو برای اثبات نظریه جدید خود، به آزمایشات انجام شده بر روی موش‌ها در دانشگاه دوسلدورف استناد می‌کند که در روش مشابه، حیوانات سلامت خود را به طور کامل بازیافته و قادر به استفاده از اندام مختلف بدن بودند؛ اما نتایج یافته‌های جدید کاناورو نیز مورد تأیید پزشکان نیست. در روش موسوم بهHEAVEN،
بدن گیرنده در شرایط ایست موقت قلبی قرار می‌گیرد؛ سر و نخاع دهنده و گیرنده پیوند تا ۱۲ درجه سانتیگراد سرد شده و سرها با کمک تیغه‌های بسیار تیز از بدن دهنده و گیرنده جدا می‌شوند. با کمک این برش بسیار دقیق، آکسون‌ها یا رشته‌های بلندی که از سلول عصبی خارج می‌شوند، سالم باقی می‌مانند. متخصصان مغز و اعصاب حدود یک ساعت فرصت خواهند داشت که سر دهنده عضو را به بدن گیرنده پیوند بزنند! این مقاله با واکنش تند محققان از سراسر جهان مواجه شد؛ برخی این روش را مشابه فیلم «فرانکشتاین» توصیف کردند و برخی دیگر از عدم امکان پیوند نخاع اهداکننده و گیرنده سخن گفتند. بیشتر محققان تأکید می‌کنند که هنوز فناوری مورد نیاز برای پیوند نخاع توسعه نیافته و این عمل به معنای کشتن عمدی یک بیمار است؛ امکان انجام عمل پیوند سر تنها پس از موفقیت محققان در پیوند نخاع قابل بحث خواهد بود! منبع

پیآمد: به گفته گوینده‌های رادیو اسراییل: آقای منشع امیر و خانم فرنوش: بعلت اینکه جوامع یهودی در کشورهای مختلف جوامع کوچک و محدودی بوده‌اند و هموار در بین خود ازدواج کرده‌اند بیماری‌های ژنتیکی فراوان و نادری در بین یهودیان وجود دارد. باز هم به گفته گوینده‌های رادیو اسراییل: یهودیان حتی پس از مهاجرت به اسراییل باز هم در بین فامیل و اقوام خود ازدواج می‌کنند و تن به ازدواج با فردی با اصلیتی از ریشه‌ای دیگر نیستند و این امر همچنان موجب بروز اختلالات ناشناخته و نادر ژنتیکی در نسل‌های جدید است. همه چیز (چهره – صدا – خلق و خو – تفکر و….) ناتانیاهو گواه مطلب بالاست.

بازدیدها: 36