دارم بابا میشم

مطالب چند هفته‌ی گذشته زمینه چینی‌هایی بود تا امروز برسم به اینجا که بگم: در یک‌سال گذشته برای من و همسرم کلی شادی‌ و اندکی دلخوری پیش آمد که در این مطلب به مهم‌ترینش می‌پردازم:

از روز اول به همسرم میگفتم: بعد اینهمه مدت، بهتره برای مشاوره و راهنمایی گرفتن بری پیش یه دکتر متخصص و شرح حالت را بگی، تا ببینیم برای باردار شدن چی بهت میگه؟؟

همسرم در جواب به این خواسته‌ی من میگفت: باشه، بعد فلان روز، بعد فلان مراسم، این اوخر میگفت: بعد عید نوروز. این رفتارش باعث دلخوری من شده بود و حسابی منو کج خلق و غرغرو کرده بود، منم در پاسخ به هرچه که همسرم میگفت و هرچیزی که میخواست، میگفتم: ایشالله بعد نوروز.

بعد مراسم روز جهانی معلولان در برج میلاد، یه‌روز صبح همسرم آمد کنار تختم و گفت: یکم برو اونرتر بشینم کنارت، میخوام خبری که خیلی دوست داری و منتظرش بودی را بهت بدم. در حالی که داشتم میرفتم کنار گفتم: لازم نکرده، بذار باشه بعد نوروز بگو.

همسرم نشست کنارم و گفت:

دیگه نمیخواد اصرار کنی برای مشاوره برم دکتر.

دیگه نمیخواد نگرانه اطاعت از امر ولی‌امرمسلمین جهان در راه نجات کشور از سالخوردگی باشی.

دیگه دلیل نداره برای ورزش نکردنم غر بزنی بجونم، چون دلیل داره که صبح‌ها نمیتونم پاشم برم باشگاه.

تازه، دلیل اینکه چرا وقت برگشتن از برج میلاد حالم بهم خورد را فهمیدم.

دلیل اینکه چرا اون روز مشکل دفع ادرار پیدا کرده بودم را فهمیدم.

دلیل اینکه چرا بعضی وقت‌ها نمیتونم جلوی خوردنمو بگیرم را فهمیدم.

گفتم: خوب بگو ببینم چیه دلیل اینهآاا؟

همسرم گفت: دلیلش اینه که تو داری پدر میشی.

با خونسردی تمام گفتم: برو بابآاااااااا، الکی میگی؟

گفت: نه بخدا راست میگم.

گفتم: از کجا فهمیدی؟

گفت: دیدی امروز زودتر پاشدم، با بیبی‌چک آزمایش کردم.

گفتم: من دوتا بیبی‌چک گرفته بودم که قبلا استفاده شد، دیگه بیبی‌چک نداشتیم!؟

گفت: دیروز که رفته بودم بیرون گرفتم.

گفتم: برو بیار ببینمش.

رفت و آوردش و نشونم داد.

بهش گفتم: نه خیر این دوتا خط یعنی منفیه و خبری نیست.

همسرم گفت: نه بخدا، یعنی مثبته، مهرداد تو به آرزوت رسیدی و داری پدر میشی.

اینجا بود که پر از حس‌های قشنگ شدم، دلم لرزید و زدم زیر گریه.

ته‌بندی: خدای خوبم: سپآاااس برای دادهآ و نداده‌هآت. ممنون که همه چیز را به وقتش بهم میدی. البته، تو پرانتز بگم که از نگاه زمینیه من، انگار نمایشگر وقته برآورده شدن آرزوهای من یه مقدار متنابهی عقبه، اما کلی جای شکر داره که خواب نیست.


حرف من با بچه‌ام از زبان مولانا جلال الدین محمد بلخی
:

اندر دل من مها دل‌افروز تویی

یاران هستند و لیک دلسوز تویی

شادند جهانیان به نوروز و به عید

عید من و نوروز من امروز تویی


۱۰ راه جالب خبر دادن بارداری به اطرافیان

بازدیدها: 782

کسب و کار برای معلولان

به داداشم گفتم: نزدیک ۱ساله دارم افت و خیز قیمت سهامی که برام خریدی را دنبال میکنم. داداشم گفت: خوب جدی تر کل بورس را دنبال کن و وقت آزادت را تبدیل کن به فرصتی برای پول درآوردن از بورس. در همان زمان‌ یکی از دوستان نخاعی و وبلاگی که دیده بود تو وبلاگم پیشنهاد خرید سهام دادم باهام تماس گرفت و گفت: ۶ماهی میشه که منم تو بورس فعالیت میکنم و تونستم تو این مدت سرمایه‌ی اولیه‌ام را ۲برابر کنم. تو هم تا میتونی مطالعه کن و برو در یک کارگزاری بورس ثبت نام کن و آنلاین سهام در حال رشد را بخر، وقتی در حد انتظار رشد کرد بفروشش. خلاصه، شروع کردم به مطالعه و زیر و رو کردن وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌های بورسی. در یک روز گرمه هفته‌ی‌ آخر بهمن با داداشم رفتم و در یک کارگزاری ثبت‌نام کردم. در طول مسیر مرتب گرمم میشد و مدام شیشه‌ی اتول را بالا و پایین میکردم، همین کارم موجب شد بیمار بشم. چند روز اول بیماری مقاومت کردم و دارو نخوردم، روزها تحولات بازار بورس را دنبال میکردم و کتابهایی را که خود شرکت بورس پیشنهاد کرده را مطالعه میکردم، گرفتگیه بینی و سوزش گلو و تب نمی‌گذاشت شب‌ها بخوابم، هر وقت هم خوابم می‌برد کابوس می‌دیدم که: دهانم پر از نمادهای شرکت‌های بورسی شده و اونا راه نفسم را گرفتن و دارن خفه‌ام می‌کنن. حتی بعد خوب شدن سرماخوردگیم شب‌ها خواب‌های ناخوشایند بورسی می‌دیدم، البته اگر خوابم می‌برد، چرا که در لحظه‌ای که چشمم سنگین می‌شد و می‌خواست خوابم ببره سرم چند تکان ناخواسته می‌خورد و خواب از سرم می‌پرید. خوشبختانه کل مشکل با خوردن داروی ضد استرسه: متوپرولول برطرف شد.
پسآمد:
 به خودم میگم مرد حسابی تو که جنبه نداری و فقط با مطالعه طوری جو گیر میشی که کارت به کابوس شبانه میکشه وای به روزی که ۲زار تو بورس سود یا زیان کنی!؟ اما از آنجا که من خیلی مسئولیت پذیرم و میخوام اطاعت از امر ولی امر مسلمین جهان کنم و قدم در راه نجات کشور از سالخوردگی بگذارم باید برای رفاه بچه‌های آینده‌ام پی کابوس‌های شبانه را به تنم بمالم.

ده فایده رابطه جنسی
 بیماریهای جنسی

بازدیدها: 42