جوک
مرحوم مارادونا رو ول کنید، قلی رو بچسبید
آذری جهرمی: باید اژدهای هفت سر فساد را با همه ۱۳۰۰ امضای طلاییاش، به مسلخ برد. در کنار برخورد با مُفسد، این تنها راه باقیمانده برای اصلاح فرآیندهای فسادزاست. آمادهام؛ اگر سیمای ملی وقت کافی دهد، به تشریح فرآیندهای مافیاپرور و امضاهای طلایی فسادزا پرداخته و برای مردم توضیح دهم.منبع
محسن رضایی: بنا بر اطلاعات موثق بیش از ۱۵۰ نفر در کشور هستند که متخصص چتربازی هستند این افراد پول خود را در بانکها و یا داراییهای نقدشونده نگه میدارند و میدانند که هر چند سال یک بار چه فرصتهای سودآوری ایجاد میشود. در مورد بورس هم طیف مذکور بهخوبی پیشبینی کرده بود که این فرصت چهموقع در بورس رخ خواهد داد، با این حساب پولهای خود را به آن سمت بردند و برداشت سودآور و قابلتوجهی در سال ۹۹ از بورس داشتند و داستانْ این اواخر که سوددهی بورس تمام شده بود و مردم عادی بهسمت بورس رفتند پایان یافت. منبع
دکتر محمود احمدینژاد: این را هم بگویم و عرضم را تمام کنم. اصلا شبیه جوک شده است. اصلا اگر ضد انقلاب می آمد و در این مسئولیت ها قرار می گرفت، چکار می کرد؟ غیر از این بود که مملکت را خراب می کرد؟ غیر از این بود که مردم را ناراضی می کرد؟ حالا اینها نشسته اند، ناراضی می کنند، خراب می کنند، ملت که اعتراض می کند، به ملت ضدانقلاب می گویند! ملت که ضدانقلاب نمی شود. ملت انقلاب کرد، انقلاب مال ملت است. خب معلوم است آن کسی که کشور را خراب کرده، ضدانقلاب است ولو با تابلوی انقلاب! منبع
ویدئو سخنان دکتر احمدینژاد: باید ریل را عوض کنیم:
یه جوکی بود که میگفت: یه روزی تیم ایران با آرژانتین مسابقه داشته و بازیکن افسانهای مارادونا هم تو تیم آرژانتین حضور داشت. خلاصه همه میدونستن که یک لحظه از مارادونا غفلت بشه کار خودشو کرده. برای همین مربی تیم ایران چهار پنج نفر رو مامور کرده بوده که تا توپ میفته دست مارادونا سریع بریزن سرش و هر طور شده توپ رو ازش بگیرن. خلاصه همه چیز خوب پیش میرفته و تا توپ میرسید به مارادونا ده تا بازیکن میرفتن سراغش و حسابی مهارش کرده بودن و نیمه اول آرژانتین نتونست گل بزنه. این وضعیت که خیلی تماشاچیها و بازیکنهای ایرانی رو به وجد آورده بود تا جایی پیش میره که تحت تاثیر هیجان بالای ورزشگاه و تشویقها و دوربینها، قُلی که یکی از بازیکنای ایران بوده جوگیر میشه و توپ رو از وسط زمین اشتباهی میبره سمت دروازه ایران و یه گل به خودی خوشگل میزنه. مربی که فکر میکنه این کار تصادفی بوده قلی رو از زمین بیرون نمییاره تا این که دوباره توپ میفته دست قلی و بازم جوگیر میشه یه گل به خودی دیگه هم میزنه. آقا این اتفاق برای سومین بار که میفته مربی از کنار زمین داد میزنه مارادونا رو ول کنید همه مراقب قلی باشید!
از اون موقع به بعد این جوک “مارادونا رو ول کنید، قلی رو بچسبید” تبدیل میشه به یه جورایی ضربالمثل و در مواقعی به کار میره که یکی برعکس بقیه کاری رو به ضرر تیم و مجموعهای انجام میده.
چهل ساله همهی نابسامانیها را به نام دشمن خارجی و تحریم مینویسند، درحالی که همه میدانند و اقرار کردهاند که مشکل اصلی برادر و فرزند و داماد و اعوان و انصار سران نظام هستند. اگر آن طبر بزرگی که انداختید را به ریشه اصلی میزدید، در مرداد ۹۹ در روزی که رئیس جمهور گفت: همه چیز را به بورس بسپارید، مال ملت به یغما نمیرفت. به قول دکتر احمدینژاد: باید ریل را عوض کنیم و تا این اتفاق نیافتد، آش همین و کاسه همین است. “مرحوم مارادونا رو ول کنید، قلی رو بچسبید”
مطهر سازی
داماد محمد شریعتمداری وزیر پیشین صنعت معدن و تجارت، محمدهادی رضوی از متهمان پرونده بانک سرمایه برای تطهیر پولهایی که به یغما میبرد، سریال شهرزاد را تهیه میکرد. هفته پیش فصل اول سریال آقازاده تمام شد. قطعا زمان مشخص خواهد نمود که تهیه کنندگان این سریال با استفاده از رسوایی داماد وزیر، و اکبر طبری معاون اجرایی رئیس قوه قضائیه، مشغول تطهیر دست و روی چه کسانی بودند؟ انقلاب خوست قاتق نون ملت باشه، اما برخی از انقلابیون با خانواده و اعوان و انصارشون، راهشون شد رفیق دوستی و شدن بلای جان مردم مستضعف. نتیجه هنر این افراد تبدیل دلار۷۵ریالی به دلار۲۵۰هزارریالی بوده. این یعنی نابودی پول ملی. با تلاش بدون وقفه مسئولین نظام قدرت خرید یارانه افراد برابر یک عدد کنسرو ماهی شده. بپاس خدمات بیشمار و شبانهروزی مسئولین، قطعا مردم دعاهای خود را بدرقه راه آخرت مسئولین مینمایند.
پاورقی: کاری که ما امت همیشه در صحنه خوب بلدیم، جوک ساختن برای درد و رنجهای بیپایان و خندیدن به اونهاست. توجه شما را به چند نمونه مرتبط جلب میکنم:
تو ژاپن از هر ۱۰ تا بچه ای که دنیا میاد ۹ تاشون خنگن، یکیشون باهوش!!
اما تو ایران از هر ۱۰ تا بچه، ۹ تاشون باهوشن، یکیشون خنگ !
حالا چرا ژاپنی ها این قدر پیشرفت میکنن و ایرانی ها پیشرفت نمیکنن ؟
چون که تو ژاپن اون یه نفر باهوش رو میذارن بالای سر اون ۹ تا خنگ.
اما تو ایران اون یه دونه خنگ رو میذارن بالای سر اون ۹ تا باهوش!
راهکارهایی که تا امروز برای اداره کشور ارائه شده:
مردم ایران باید؛
مثل ژاپنی ها روزی ۵ ساعت مجانی کار کنند.
مثل چینی ها روزی یه وعده غذا بخورند.
مثل یمنی ها گونی بپوشن!
مثل سوئدی ها مالیات بدهند.
مثل امریکایی ها هزینه مسکن بدهند.
تا آقازاده ها مثل شاهزاده ها زندگی کنند!
ما آدمای جالبی هستیم
مرگ بر همه کشورا میگیم …..
بعد برنج هندی را با گوشت برزیلی در ظروف ایتالیایی روی اجاق گاز آلمانی می پزیم و با قاشق استیل فرانسوی در لباس ترکیه ای و با ژست انگلیسی با نوشابه اسرائیلی و دسر مکزیکی، زیر چادر سیاه ژاپنی در منزلی با اجناس چینی، کنار مبل لهستانی و تلویزیون کره ای، با نگاه به بی بی سی میخوریم و دعا را عربی میخوانیم
دیروز یه ژاپنی رو دیدم
ازش پرسیدم شما که نفت ندارید٬ چرا وزیر نفت دارید؟
گفت شما که رفاه ندارید چرا وزیر رفاه دارید؟!
شما که کار ندارید چرا وزیر کار دارید؟!
شما که اقتصادتون داغونه چرا وزیر اقتصاد دارید؟!
شما که همتون افسرده هستید چرا وزیر بهداشت دارید؟!
شما که شبکه های اجتماعیتون فیلتره چرا وزیر ارتباطات دارید؟!
هیچی دیگه تصمیم گرفتم دیگه تو امور داخلی کشورها دخالت نکنم :)))))
یک ایرانی از یک ژاپنی میپرسه
چرا در ژاپن کسی
” مرگ بر آمریکا ” نمیگوید ؟؟؟
شما تنها کشوری بودید که آمریکا
علیه تان از بمب اتم استفاده کرد
قاعدتاً شما باید بزرگ ترین دشمن آمریکا باشید
پس چرا هیچوقت شعار
” مرگ بر آمریکا ” سر نمیدهید ؟
او پاسخ داد :
شعار دادن کار کسانیست که در عمل
نمیتوانند کاری انجام دهند !!!
همین که روی میز رئیس جمهور آمریکا
تلفن پاناسونیک ما نشسته
یعنی اینکه ما پیروز شدیم !
ترکستان که گفتن اینجاست
مقایسه قیمتها در زمان مدیریت دکتر احمدی نژاد و دکتر روحانی :
برنج ایرانی
زمان احمدی نژاد 👈 کیلو ۷۰۰۰ تومن
زمان روحانی 👈 کیلو ۱۸۰۰۰ تومن
مرغ
زمان احمدی نژاد 👈 کیلو ۴۰۰۰ تومن
زمان روحانی 👈 کیلو ۱۲۰۰۰ تومن
گوشت گوسفندی
زمان احمدی نژاد 👈 کیلو ۲۹۰۰۰ تومن
زمان روحانی 👈 کیلو ۱۲۰۰۰۰ تومن
دلار آمریکا
زمان احمدی نژاد 👈 ۳۲۰۰ تومن
زمان روحانی 👈 ۱۴۰۰۰ تومن
پراید
زمان احمدی نژاد 👈 ۷ میلیون تومن
زمان روحانی 👈 ۵۰ میلیون تومن
ویلچر برقی
زمان احمدی نژاد 👈 ۲ میلیون تومن
زمان روحانی 👈 ۲۰ میلیون تومن
الا یا ایها المحمود کجایی ؟
بیا بنگر که نان ها شد هزاری
تو را من فحش میدادم زمانی
ولی امروز غلط کردم حسابی
حسن گفتش که من امید دارم
برای مشکلات کلید دارم
حسن آمد با آن شیب ملایم …
همه نامردمی ها گشت قایم …
ولی دیدم همه چرت و دروغ است
به خود که آمدم دیدم که دوغ است
بیا محمود بیا دورت بگردم
بیا تا دست خالی بر نگردم
یا حجت ابن الحسن ..!
کلیدو بگیر از حسن
پسرفت: خبر عرضه بنزین ۲۵۰۰ تومانی تکذیب شد. چند روز دیگه بنزین ۲۰۰۰ تومان عرضه میشه ملت همیشه در صحنه مثل همیشه ذوق میکنن برای ارزانی. چهل ساله که این شیوه مدیریت جهادی جواب داده و احتمالا تا انقلاب مهدی ع هم جواب میده!؟
خوب مسئولین چه گناهی دارن!؟ اونا میبینن هر بلایی که سر مردم میارن، مردم براش جوک درست میکنن و دورهمی و تکی میخندن به فلاکت خودشون، و از اونجا که برای مسئولین هیچ چیز مهمتر از شادی و تفریح مردم نیست، مسئولین و خانوادهها و دوستانشون تمام وقت در تلاش هستند تا برای مردم سوژههای جدید و بروز شادی آفرین تولید نمایند.
و من الله توفیق
تصویربرداری برای دیدن طناب نخاعی در حال ترمیم
جایگاه آسیبی که در مدار ارتباطی نورونها در نخاع(آکسون) اتفاق میافتد تعیین میکند که نورون ثابت باقی میماند یا در تلاش برای ترمیم است. این مطالعه نشان میدهد که چگونه پیشرفت در تکنیکهای تصویربرداری زنده، دیدگاههای جدیدی را در مورد توانایی بدن در پاسخ دهی به آسیبهای نخاعی ارائه میدهد. برخلاف جسم سلولی کوچک نورونها، آنها آکسونهای طویلی دارند که از نخاع گسترده شده و در انسان بیش از یک و نیم فوت طول دارند. در این میان، آکسونها با سایر سلولهای ارتباطات متعددی برقرار میکنند و موجب انتقال سیگنال برای پاسخ دهی به محرکها میشوند. اگر در این میان اتفاقی برای آکسون بیافتد و موجب آسیب دیدگی آن شود، این آکسونها توانایی خود ترمیمی محدودی دارند و این معضلی است که اکثر محققین در صدد رفع آن هستند. در این مطالعه محققین از یک تکنیک تصویربرداری ویژه برای دیدن مستقیم طناب نخاعی در مدلهای موشی زنده استفاده کردند. با استفاده از این روش، محققین توانستند به طور سیستمیک اثرات جایگاه آسیب آکسونی را روی دژنراسیون و ترمیم شاخه آسیب دیده ارزیابی کنند. جایگاههای آسیبی که آنها مورد مقایسه قرار دادند دقیقا قبل از شروع شاخه اصلی آکسون و بلافاصله بعد از آن بود. محققین دریافتند که آسیب اصلی آکسون قبل از شروع شاخه اصلی آن در ۸۷ درصد موارد منجر به ترمیم میشود و این آمار برای حالت دیگر ۱۲ درصد بود. این ترمیم به صورت طویلتر شدن آکسون اتفاق افتاد. این محققین تصور میکنند که اگر آسیب آکسونی به طریقی اتفاق بیافتد که هنوز تا حدی ارتباط باقی مانده باشد و هنوز سیگنال را منتقل کند، نورون میتواند تثبیت شود اما انرژی بیشتری برای ترمیم طول آکسون ندارد. از طرف دیگر، اگر هر دو شاخه یک آکسون قطع شوند، دیگر ارتباط یا خروجی باقی نمیماند. در این حالت، نورون میتواند انرژی را بهینه سازی کند و ترمیم را از سر گیرد و به نظر میرسد که این حالتی است که اغلب در مورد سیستم عصبی مرکزی پستانداران اتفاق میافتد. این مطالعه درکی جدیدو بسیار پایه ای از رفتار نورونی ارائه میدهد که میتواند در ایجاد روشهای درمانی جدید برای آسیبهای نخاعی در نظر گرفته شود.منبع
پسرفت: قاضیدادگاه از غضنفر پرسید چرا هنگام رانندگی ۱۰۱ نفر را زیر گرفتی؟؟ غضنفر گفت: هنگام آموزش رانندگی، آموزشیار گفت: اگه روزی ترمزت برید و در خیابانی بودی که یهطرفش یکنفر بود و طرف دیگهاش صدنفر بود، ماشینت را به اونطرف خیابان ببر که یکنفر هست تا کشته کمتری بدی. قاضی پرسید: پس چرا ۱۰۱نفر را کشتی؟؟ غضنفر گفت: آخه اون یه نفر فرار کرد رفت اونور خیابون پیش اون صدنفره. بنظر من اگه من یهطرف خیابان باشم و صدنفر اونور خیابون باشن هیچ ماشین ترمزبریدهای طرف من نمیاد که بمن بزنه؟ چون هیچ کس حاضر نمیشه دیه کامل را به آدم ناقص بده.
نامزد بازی
بعد نامزدیمون، بهی، یا بهتره بگم نامزدم تقریبا هر چهار، پنج روز یه بار میآمد پیشم، اتفاقا یکی دو بار هم توالت و حمام رفتنم را دید. حرفهایی که خانوادهام با نامزدم میزدن در مورد وفاداریش و رفیق نیمهراه نبودنش و حمایتشون ازمون بود. ما هم اگه نامزد بازی برامون وقتی میگذاشت در مورد نوع و زمان عقد و عروسی و خرید و نوع لوازم منزل حرف میزدیم. نامزدم میگفت: بهتره عقدمون قبل محرم صفر باشه تا بتونم شبها پیشت بمونم. اما من تردید و نگرانی زیادی داشتم و میگفتم: عقد باشه برای بعد محرم صفر تا بتونیم بعد آشنایی کامل تصمیم بگیریم. بالاخره قرار گذاشتیم که توی یکی از عیدهای قربان یا غدیر یه عقد ساده خودمونی با حضور دو خانواده بگیریم. پدرم مدارکمون را برد دفتر ازدواج، اونجا برامون پرونده تشکیل دادن و نامه دادن که بریم برای آزمایش خون و ادرار. آزمایشگاه رفتنمون مدام عقب میافتاد، یهروز نامزدم سرکار بود، یهروز من نمیتونستم برم بیرون، روزی که هردو آماده بودیم هوا بارانی بود. داستان ما شده بود حکایت اون جوک که میگه: یارو میره تو جهنم ایرانیها میبینه همه نشستن دارن صفا میکنن و خبری از تنبیه با قیر داغ نیست، میپرسه: جریان چیه؟ میگن: اینجا یک روز قیر نیست، یک روز قیف نیست، یه روز قیر و قیف هست، سوخت نیست، روزی که سوخت هست کبریت نیست، روزی که همهچیز هست مامورش نیست!. عید قربان مطابق رسوماتی…..کلی پیاده شدم و دوتا النگو عیدی دادم به نامزدم. از روزی که با نامزدم آشنا شدم آسمان باهامون سر ناسازگاری گذاشته بود و مدام میبارید و ما را در آزمایشگاه رفتن همراهی نمیکرد، بالاخره دو روز قبل عید غدیر دل به باران زدیم و رفتیم آزمایش دادیم، خوشبختانه نتیجهاش مطابق میل ما بود. هنوز تو شوک عید قربان بودم که خوردم به عید غدیر، اینبار برای اینکه نامزدم بتونه روزهای آخر و لحظههای شاد با خانواده و با همکاران بودنش را ثبت کنه دوربین عکاسیای را که تازه خریده بودم را بعنوان عیدی تقدیمش کردم. چون آزمایشگاه رفتنمون دیر شد، عقدمون عقب افتاد و این برای من که نگران و مردد بودم خوششانسی بحساب میآمد، تا اینکه یک شب……..ادامه دارد
پیوست: در مراسم خواستگاری و نامزدی و بعدش والدین من و والدین نامزدم چند بار به نامزدم گفتن: تو باید تحت هر شرایطی تا آخرین لحظه عمرت با مهرداد باشی و اونو تنها نذاری. منم چند بار در جوابشون گفتم: من اصلا زندگی اجباری و تحت هر شرایطی را نمیخام. همیشه راه جدایی در زندگی با من برای هر دو طرف بازه.
این روزها
داستان بهار عربی یا بقول ما بیداری اسلامی منو یاد جوکی میاندازه که میگه: یه نفر بعد سالها ساعت مچی میخره، دوستان و خانوادهاش از سر هیجان هی ازش میپرسیدن: ساعت چَنَه؟ ساعت چَنَه؟ بالاخره طرف شاکی میشه و با اعتراض میگه: هی بَپُرسین، هی بَپُرسین تا بَرینین مِینش. حالا که عربها غیرت کردن و بر علیه استبداد طغیان کردن و به دستاوردهایی غیر قابل باور رسیدن، افراد فرصت طلب (رئیس جمهور ترکیه) برای تعریف و تحریف و تسخیر انقلاب عربها اونقدر همایش و کنفرانس میذارن و اونقدر تو سخنرانیها سعی میکنن براشون خط و مشی روشن کنن تا به هر ترتیبی که شده نسیم آزادی را تحویل کویر کودتا به بهانهی افراطیگری و دسیسهی خارجی بدن.
پسآمد: سه هزار میلیارد تومان اختلاس جریان انحرافی نشان دهندهی تشکیلات عریض و طویل این انگل خزیده درون تشکیلات دولت است. بیخود نبود دولت محترم احساس کرد تشکیلاتش زیادی عریض و طویل شده و اقدام به قیچی کردنش کرد.
عکسهای من
لینک دوستان من
جامعه معلولین شهرستان بافق
تهران– کیلومتر ۱۴ جاده ی مخصوص کرج – چهار راه ایران خودرو بلوار ایران خودرو – شهرک ۲۲بهمن
حادثه یا معجزه
یه گزارش از تلویزیون فارسیBBCپخش شد، چون جالب بود دقیقا همون گزارش را برای آگاهی دوستان تایپیدم: حدود دوسال و نیم پیش در پکن بود که مونیک فن در فورست دو نقرهی پارالیمپیک برد، رویای مونیک طلای پارالیمپیک ۲۰۱۲ لندن بود، رویایی که اکنون به باد رفته، چون اجازهی شرکت در این مسابقات را ندارد. مونیک در ۱۳ سالگی بازیکن هاکی بود تا اینکه یک عمل جراحی به نخاعش آسیب زد و پاهایش فلج شد، در ۱۵سالگی تمرین در رشتهی سهچرخه سواری را شروع کرد. مونیک میگوید: اونموقع توانبخشی انجام دادم و تواناییهام خیلی بیشتر شد رو صندلی چرخدار بودم اما خیلی کارها میتونستم انجام بدم، بتدریج این سرگرمی تبدیل به شوق شد و من یک ورزشکار درجه یک شدم. تمرین و مسابقه و مدال همهی زندگی مونیک شد تا ۹ماه پیش در اسپانیا که هنگام تمرین یک دوچرخه سوار از عقب با او تصادف کرد و او را به زمین زد، بر اثر این تصادف او مبتلا به کمر دردهایی شد که سبب شد در بیمارستان بستری و توانبخشی برایش انجام شود، ۴ماه بعد ناگهان مونیک متوجه احساسی عجیب و نا آشنا شد. مونیک میگوید: من قبلا چنین حسی نداشتم، متوجه شدم وقتی دستم را فشار میدم پاهام سوزن سوزن میشه که خیلی درد داشت، احساسی عجیب و غیر واقعی بود که ۱۳ سال تجربهاش نکرده بودم. دکتر کریستف اسمیت متخصص توانبخشی مونیک میگوید: ظاهرا انسدادی که در نخاع بوده برطرف شده و من توضیحی از نظر پزشکی برای آن ندارم. و بعد چیزی شبیه معجزه اتفاق افتاد. مونیک در این مورد میگوید: این زیباترین چیزیست که میتوان آموخت، عالیترین تجربهی زندگی اینه که کف زمین هستی بعد یهو شروع میکنی به سینه خیز و بعد روی زانو راه رفتن، وقعا اینکه ناگهان بایستی و اطرافت را نگاه کنی و قدم برداری احساس فوق العادهایه، احساس شعفی که نمیتونی توصیف کنی چقدر زیباست، حسش میکنم اما هنوز نمیتونم با کلمات بیانش کنم. دکتر کریستف اسمیت میگوید: من تا به حال ندیده بودم کسی این همه سال روی صندلی چرخدار باشه و بعد یهو شروع کنه به راه رفتن، بهبودی به این سرعت در ضایعههایی به این شدت دیده نمیشه. مونیک که دیگه اجازهی شرکت در رقابتهای معلولها را نداره با چالش تازهای روبرو شده، او باید هدف و آیندهی زندگیش را یک بار دیگه از نو تعریف کنه. مونیک میگوید: احساس دوگانهایست، من دیگه اشتیاق و آرزوهام را بعنوان یه ورزشکار ندارم اما بجاش یه چیز دیگه دارم چیزی که از هر مدالی قشنگتره، الان دلم میخواد بدوم، دوچرخه سواری کنم یا حتی در مسابقات سهگانه شرکت کنم، دلم میخواد هر چیزی را که تا حالا انجام ندادم تجربه کنم، احساس کودکی را دارم که تازه راه افتاده.
پسینه: در گنگرهای بین المللی از ملیتهای مختلف جمع شده بودن و از نقش و جایگاه گلهای محبوبشون تو زندگیشون حرف میزدن، هلندیه میگه: گل لاله قلب و روح و جان و همه چیز ماست. ایرانیه که اصفهانی هم بوده میگه: ما بعد توالت، با این گلا وا، کو نمونا پاک میکونیم. فرانسویه میگه: گل رز گران بهاترین دارایی ماست. اصفهانیه میگه: ما بعد توالت، با این گلا وا، کو نمونا پاک میکونیم. این داستان ادامه پیدا میکنه تا بالاخره نوبت اصفهانیه میرسه و میگه: گل محبوب ما کاکتوسس، بیبینم کی وجود دارد باهش کونشا پاک کوند. سرگذشت مونیک من را یاد این جوک قدیمی انداخت. اگه گفتی چرا؟؟
در رفتن جان از…
برای مطلب این بار, یه استخر گلاب به روتون و روم به دیفار چین. یه مثلی هست که بنا به شرایط به صورتهای مختلف از اون استفاده میشه(جون از کون در رفتن). میگن تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها, حکایت همین مثله. راستی راستی جون از کون هم در میره. توی بیمارستان که بودم دوتا پیرمرد بیهوش بودن که وقتی هر دوتاشون را تنقیه کردن جان به جان آفرین تسلیم کردند. حالا راه دور نمیرم خود من بعضی وقتها توی توالت ۹۸درصد جونم از کونم در میره و اگه کسی به دادم نرسه اون ۲ درصد هم سقوط میکنه توی خلآ. من برای دستشویی رفتن از قرصهای ملین بیزاکودیل استفاده میکنم, برای فعال شدن این قرصها باید مقدار زیادی آب از ولرم گرمتر خورد, این قرصها حرکت دودی روده را زیاد میکنند, مقدار زیادی از آب خورده شده هم وارد روده میشه و بعد چند ساعت عمل اجابت مزاج صورت میگیره. اگر من زود تر از اونچه که باید, برم دستشویی و توی دستشویی زیاد معطل بشم یا اینکه دیر تر از اونچه که باید, برم دستشویی و توی دستشویی به سرعت کارم انجام بشه, بشدت فشار خونم افت میکنه و یوهو انگار که آب سرد بریزن روی سر آدم و اون آب از سر به پایین بیاد به سرعت از نوک سر به پایین تهیمیشم و نه چیزی میبینم و نه میشنفم و خیلی هم متوجه اطرافم نمیشم. معمولا من میفهمم که کی داره حالم خراب میشه و با جمع و جور کردن خودم کسی را صدا میکنم و میآن و یه ملافه میاندازن روم و بعد پشت ویلچرم را میگیرن پایین و بعد چند لحظه حالم(جانم) سرجاش میآد. ۳ چهار ماه پیش که فقط مادرم خونه بود و من دستشویی لازم شده بودم توی دستشویی اینطوری میشم. مادرم میگفت یهدفعه میبینه, دهنم کج شده و دستم لغمه گرفته. شانس مادرم اون دفعه بدترین و ناگهانیترین این اتفاقها برام بود و حتی نتونسته بودم یک کلمه هم حرف بزنم. خلاصه, مادرم با دیدن حال من, با تمام سختی پایین بردن پشت ویلچر براش, این کار را کرده بود. مادرم با دیدن اون حالتهای من بیشتر از ۲۴ ساعت گریه میکرد و تمام اون هفته را آمادهی گریستن بود.
پاورقی: آنچه در وب سایت گلپسر دات کام یافت میتوان کرد بزرگترین آرشیو موزیک خارجی در ایران با ۷۹ گروه و بیش از۳۰۰۰ آهنگ ورود آرشیو بزرگ موزیک های ایرانی بیش از ۴۴ خواننده و ۵۰۰ آهنگ ورود راهنمای صد ها سایت ایرانی به همراه سایت های رسمی خواننده ها ورود بخش گالری عکس با امکانات زیاد ورود صدها کد جاوا به همراه توضیح فارسی ورود ده ها مطلب آموزشی ورود بخش برای جوانان اهل دل “شعر و ادبیات ورود ده ها کد جاوا اسکریپت به همراه راهنمای فارسی ورود بخش کارت تبریک متفاوت با سایت های دیگر ورود آرشیو بزرگ جوک ورود کاریکاتور هنرمندان ورود بازی های آنلاین و پر طرف دار ورود بزرگترین آرشیو داستان ورود زیبا ترین کلیپ های دنیا ورود طالع بینی های مختلف ورود آرشیو نرم افزار به همراه توضیح فارسی ورود صدها نکته پند آموز ورود صدها دانستنی جالب ورود چشم انداز ورود شبکه های رادیویی و تلوزیونی ایران ورود انجمن های بحث و گفتگو اعضای سایت ورودلیست عناوین جدید ترین خبرهای سایت های خبری فارسی ورودآرشیوی جدیدترین موضوعات سایت های سرگرمی ورودبزرگترین سیستم دوست یابی در ایران ورود