واکنش افرد در مواجهه با آسیب نخاعی چگونه است؟
در ابتدا باید توجه داشته باشید مسائلی وجود دارد که این مواجهه را تحت تاثیر قرار میدهد. بعضی از آن مسائل شامل موارد زیر میباشد:
۱- سن و جنس و تیپ شخصیتی که تاثیر زیادی در نوع رفتار شخص نسبت به آن موقعیت دارد.
۲- علاوه بر شخصیت روحی و روانی، نوع حادثهای که منجر به این وضعیت شده و دیگر رخدادهای پیرامون آن نیز نقش به سزایی دارد. رخدادهایی همچون آسیب به دیگر اعضای بدن که اغلب با شکستگی و ضربه به سر همراه است، از دست دادن و مرگ همراهانی که در آن اتفاق همراه وی بودهاند و یا ممکن است شخصی مدتها در کما یا بیهوشی باشد و یا داروهایی به او داده شود که کارکرد مغز و وضعیت هوشش در حالت درستی نباشد که اغلب نیز به دلیل تجویز آرام بخشهایی مثل مورفین شخص در حالت سرخوشی میباشد.
۳- نوع و شدت آسیب نیز در این وضعیت مورد توجه میباشد. اگرچه در بعضی کلیات همه نخاعی ها اشتراکاتی دارند اما پیدا کردن دو نخاعی که از لحاظ وضعیت بدنی مشابه هم باشند کاری دشوار است.
۴- اطرافیان تاثیر مهمی در واکنش شخص دارند. اینکه با صبوری و آرامش به صورت منطقی قضیه را مطرح کنند و یا اینکه با هیجان و آشوب و.. باعث اضطراب و وحشت وی گردند.
۵- میزان شناخت و یا عدم شناخت شخص با نخاع و اهمیت آن در نوع برخورد شخص تاثیر دارد. اکثر اشخاصی که دچار آسیب دیدگی نخاع میشوند آشنایی چندانی در رابطه با نخاع و نقش آن ندارند و شنیدن این خبر در آن شرایطی که اغلب همراه با حوادث دیگر میباشد برای وی غیرقابل تصور است و اصلا به فکرش هم راه نمیدهد که قرار است دیگر نتواند راه برود و یا کارهایی که تا چندساعت پیش انجام میداده است را دیگر نمیتواند انجام دهد. با در نظر گرفتن نکات بالا و با فرض وضعیتی درحد وسط برای شخص آسیب دیده و با توجه به تجربیات دوستان میتوانیم در مجموع مراحل زیر را در مواجهه با این وضعیت در نظر بگیریم که میتواند با گذشتن هر مرحله به مرحله بعدی برود و یا حتی زمان زیادی در یک مرحله بماند و …
۱- انکار (Denial) روزها و شاید هفتههای اول زمانهایی بیمعنی به شمار میروند ولی با معنی پیدا کردن مشکلات نخاعی شدن شخص در واکنش دفاعی دست به انکار میزند و نمیخواهد وضعیتش را بپذیرد.
۲- اضطراب (Anxiety) رفته رفته با مشاهده واقعیتها دچار اضطراب و ترس و وحشت میشود.
۳- پرخاشگری (aggression) در برابر ترس و وحشت از واقعیت موجود، درصدد دفاع بر میآید و با توجه به وضعیت بدنی در انتخاب نوع واکنش دفاعی دست به پرخاشگری میزند.
۴- افسردگی (Depression) هنگامی که با پرخاشگری راه به جایی نمیبرد دچار افسردگی میشود. دنیا برایش تمام شده است و فکر خودکشی به سرش میزند.
۵- وابستگی (Dependency) چنانچه بتواند مرحله افسردگی را بگذراند گرایش به وابستگی به شخصی یا شی و .. مییابد. ذهن و فکرش برای آرامش وابستگی شدیدی به آن چیز پیدا میکند که میتواند شخص خاصی، وسیلهای مثل ماشین، هنر، ورزش، ماهواره، عرفان و.. باشد.
چنانچه شخص این پنج مرحله را بگذارند رفته رفته زندگی خود را پیدا میکند و به حالت طبیعی و البته با شخصیتی بسیار مقتدرانه و با ثبات و منطقی زندگی را در پیش میگیرد که میتوان این مرحله را؛ عینیت و شخصیت، شناسایی، هویت، اصلیت و یا تطابق و..(identity) نام نهاد. یادآور میشوم این مطالب برگرفته از رسالهای علمی نیست و ممکن است اشتباهاتی در اصطلاحات وجود داشته باشد. حسین دهقان. منبع
بازدیدها: 92