داشتم میرفتم از یکی از مراکز خرید لوازم پزشکی برای خودم لوازم بهداشتی بخرم، مثل مراکز خرید و فروش خودرو و موبایل که کلی دلال سر راه ایستادن و پیشنهاد خرید و فروش میدن به رهگذرها، جلوی فروشگاههای تجهیزات پزشکی هم یک سری دلال بودن که به عابران پیشنهاد لوزم پزشکی میدادند:
یکی میگفت: تخت، تشک، برانکادر و …..
یکی میگفت: ویلچر، واکر، عصا و …..
یکی میگفت: سوند، کاندم، کیسه ادرار و ……
یکی میگفت: فشارسنج، تست قند خون و …..
همینطور میرفتم که یهو یکی پرید جلوم و گفت: چیمیخوای؟ تا خواستم دهن باز کنم، جوی استیک ویلچر را گرفت دستش و شروع کرد به حرکت دادن و هدایت ویلچر به طرف دلخواهش. هرچی بهش میگفتم ول کن آقا الان میزنی منو به در و دیوار. مرتب میگفت: نگران نباش، هیچی نمیشه، الان میبرمت یه جا کلی جنس ارزون دارم برات. در همین حال با گوشیش زنگ زد و گفت: بیاین بیرون مشتری آوردم.
خلاصه ویلچر را با اجبار هدایت کرد ته یه کوچه، دو نفر هم اونجا بودن. تا خواستم دهن باز کنم دست و پام را گرفتن و گذاشتنم روی زمین و ویلچر را بردن و رفتن که رفتن.
پسرفت: این شده توهم ذهن خود آزار من از وقتی که اخبار دزدی ویلچر و عصا و واکر را شنیدم.
خوابیم یا بیدار
خوابند یا بیدار
بازدیدها: 170