سلام حال و احوال ؟؟
آیا پول به بشریت خدمت کرده , یا فقط بشر بوده که به پول خدمت کرده؟؟؟ من فکر میکنم , از اون وقتی که پول در زندگی انسان ها پیداش شد , طوق اسارتش را بر گردن بیشتر انسان ها انداخت , و آدم ها مجبور شدن برای پول , کار و زندگی کنند . شاید بیشتر انسان ها فقط ۷ سال از عمرشان را برای خودشان زندگی می کنند . همان ۷ سال اول عمر را عرض میکنم . با شروع مدرسه و در طول تمام دوران تحصیلات انسان می کوشد که دانش و مهارت بیشتری بدست بیآورد , تا بتواند با بدست آوردن کاری مناسب , بیشتر پول در بیآورد تا شاید بتواند خوب زندگی کند . حالا تحصیلات تمام شد و شغلی مناسب هم پیدا شد و مقداری هم پول جمع شد . حالا انسان فکرمیکند که ازدواج کند تا بتواند خوب زندگی کند , انسان ما هرچه پول داشت بعلاوه ی کلی وام را خرج ازدواجی برای زندگی میکند , اما بیشتر و بیشتر خود را اسیر پول میکند . حال ۲ انسان با هم کار می کنند از صبح تا ساعت ۱۶ تا بتوانند زندگی کنند ساعت ۱۷ که به منزل میرسند اول مثل ……… ولوو می شوند و دو ۳ ساعتی استراحت می کنند . بعد با عجله شام برای شب شان و غذایی برای نهار فردا تهیه می کنند و با خیال اینکه دارند زندگی می کنند به رخت خواب میروند . انسان های ما اگر رمقی داشته باشند قبل از خواب با هم یه کشتی ای میگیرند , تا زندگی کرده باشند . صبح ساعت ۶ بیدار می شوند ۲ لقمه نان و چایی اگر بتونند می خورند و به سر کار میروند . یه روز انسان های ما احساس می کنند که زندگی اونها خالی است , پس تصمیم می گیرند که دیگه کشتی فرنگی نگیرند , کشتی آزاد بگیرند , تا بتونند زیر یک خم هم را بگیرند و یک خم را به دوخم تبدیل و طرف مقابل را به پل ببرند و پشت اون را به تشک برسانند . خلاصه انسان های ما در یک کار تیمی گلی درون دروازه زندگی خود جای می دهند و پای یه انسان دیگه را به زندگی خود باز می کنند , تا بتوانند , زندگی کنند, اون هم , بدون خلع ؟!؟! انسان های بزرگ ما برای اینکه بتوانند برن سرکار باید انسان کوچیکه را بگذارند مهد , برای پر کردن چاله ی مهد و برای آینده انسان کوچیکه , انسان بزرگ ها کلی اضافه کاری می کنند و فکر می کنند که دارند زندگی می کنند . انسان های بزرگ ما پای ۲ انسان دیگه را هم به زندگی شان باز کردند تا شاید زندگی کرده باشند . خلاصه انسان های ما به سن ۵۵ سالگی می رسند و باز نشسته می شوند وقتی که به عمر گذشته خود نگاه می کنند می بینند که : همیشه نگران خانه خریدن بوده اند , همیشه به فکر اتومبیل خریدن بوده اند , نگران تحصیل فرزندانشان بوده اند , همه کار کرده اند و به همه چیز فکر کرده اند , اضطراب و نگرانی خیلی چیزها را تحمل کرده اند , که زندگی کنند و از زندگی لذت ببرند !!! اما , آیا اضطراب و نگرانی , برای هرچه که باشد , نام اش لذت است ؟؟ تمام لحظه های زندگی کار بوده و اضافه کاری , برای بدست آوردن پول ………..
نتیجه گیری بنده در نوشته بعد .
به امید نیکبختی و تندرستی شما