مسابقه‌ معلول خوشبخت کیست؟

در گرامیداشت روز جهانی معلولان هر کسی سخنرانی کرد از توانمندی و روح بزرگ و اراده‌ی پولادین و …. معلولان گفت، اما کسی از معلولی نپرسید: تو چگونه به این توانمندی و روح بزرگ و اراده‌ی پولادین و …. رسیدی؟ سخنرانها گفتند: واژه‌ی معلول زیبا و شایسته نیست و نباید از این واژه استفاده کرد. همه میگویند: معلول‌ها نباید از نگاه و حرف مردم خجالت بکشن و باید از خانه بزنن بیرون و قاطی مردم بشن. اما کسی نمی‌گوید: چگونه؟ هر کسی که در راس امور قرار میگیره نطقش برامون باز میشه و گوش‌هامون را با دوصد گفته‌ی شیرین‌تر از صد من قند پارسی شیرین میکنه. اما ای‌کاش میدانستند شیرین زبانی‌هایشان عملکردی جز خون کردن دل معلولین را ندارد. از خانه بیرون آمدن نیازمند امکاناتی هزینه‌بر است: ۱-فردی برای کمک و همراهی. ۲-لباس مناسب. ۳-ویلچر درحد توان راندن=از یک تا ۹میلیون تومان. ۴-مناسب سازی منزل و کوچه و خیابان. ۵-تلفن همراه. ۶-پول تو جیبی. ۷-سرویس رفت و آمد. معلول فهم داره، شعور داره، وجدان داره، وقتی معلول میبینه کوچکترین حرکتش همه را تو زحمت و خرج میاندازه ترجیح میده تو خانه بمونه حتی اگر بشدت افسرده بشه. اگر معلول‌ کار و حقوق و تمکن مالی داشته باشه، هرگز خودش را تو خانه اسیر نمیکنه. وقتی معلول استقلال مالی داشته باشه میتونه کم‌کم امکانات و شرایط خوب زیستن را برای خودش فراهم کنه، و حتی ازدواج کنه و از زندگی بیشترین لذت را ببره. اینها که نوشتم تجربه و وصف حال خودمه، سالهای اول معلولیت همیشه تو خانه و افسرده حال بودم، البته داداشم منو با ویلچر دستی همه‌جا میبرد. من روی ویلچر معمولی اصلا راحت نیستم، برای دوستان و آشنایان حالم را روی ویلچر اینطوری بیان میکنم: روی ویلچر دستی بهشت برام جهنم میشه، ولی روی ویلچر برقی هر جهنمی برام بهشته. وقتی کارم درست شد و استقلال مالی پیدا کردم، ابتدا برای منزل بالابر ویلچر گرفتم و با ویلچر دستی رفتم تو حیاط و بعدش به جلوی درب کوچه رفتم. کمی بعدش ویلچر برقی خریدم، با اون از نو متولد شدم و معنی لذت بردن از زندگی را چشیدم. خیلی وقت‌ها که با ویلچر برقیم به مکان‌های شلوغ رفتم از روبرو و پشت‌سر صدای اونهایی که منو دیدن را شنیدم که گفتن: خوش‌به‌حالش، چه حالی میکنه با این وسیله‌ش، کاش منم یکیشو داشتم. و بآلآخره سال گذشته ازدوآج کردم و از نوروز مستقل، آرآم، رآضی و شآد زندگی میکنم(ماشالله یادت نره).

پیآمد: اگر انسانی بنام مسئول، یادش نره که خودش و خانواده‌اش هر لحظه ممکنه گرفتار آسیب نخاعی و یا هر نوع معلولیت دیگه‌ای بشن، اونوقته که معلول‌ها بی‌کار نمی‌مانند و مثل شیر زندگی میکنند. به بهزیستی و موسسه رعد پیشنهاد میکنم: مسابقه‌ای با این موضوع برگزار کنند: معلول خوشبخت کیست؟ چرا و چگونه؟

خبر فوری: شبکه‌های جدید ماهواره‌ای فارسی= فیس۱ و TM TV و nex1.tv را روی هاتبرد ببینید

لیست پزشکان متخصص مغز و اعصاب تهران

بازدیدها: 42

یک دیدگاه برای ”مسابقه‌ معلول خوشبخت کیست؟

  1. سلام مهرداد خان
    اول این که هــــــــــــــــــــــــــــــــــزار ماشا الله 🙂
    امیدوارم همیشه شاد شاد باشید و سلامت

    واقعا بنظر من کسی که قراره در مورد امور مربوط به ما تصمیم بگیره باید یک همنوع و درد آشنا باشه

    سواره از حال پیاده خبر نداره
    و کسیکه سیره حال گرسنه رو درک نمیکنه

  2. سلام آقا مهرداد
    خب منم میگم هزار ماشا الله …
    البته به همت شما تبریک میگم .خود من سالهاست که با دیستروفی عضلانی مبارزه میکنم .اینقدر به مبارزه ام ادامه میدم تا سرانجام یه روزی اونو شکستش میدم . اما در کنار همه مشکلاتی که دارم .درسهای بزرگی رو هم آموختم .
    اما باور کنید اگه کشورهای دیگه بدونن که ما خودمون شخصا دنبال ویلچر و درآمد و بالابر و دکتر وهزینه درمان وتیپ و هنر و تحصیل هستیم ،شاید مجسمه هر کدوم از ما رو بسازن و در یکی از میدانهای مهم شهرشون نصب کنن و به عنوان مقاوم ترین انسانهای روی زمین به دنیا معرفی کنن !!! ولی تلخی داستان اینه که توی این مملکت اصلا مسئولین احساس مسئولیت ندارن .
    منم ویلچر برقی دارم و قبلا هم بیرون از خونه می رفتم ، اما مثل شما شنیدم که می گفتن خوش بحالش . چون درصد خیلی کمی از عزیزان ویلچر برقی دارن ،ترجیح دادم تو خونه بمونم .اینجا غیر از تمکن مالی یه معجزه ای هم باید اتفاق بیفته تا معلول بتونه برای خودش یه ویلچر برقی تهیه کنه.
    بله شما درست میفرمایید ،وقتی روی ویلچربرقی می شینم برای منهم هر جهنمی بهشت میشه ، اما خدا نکنه که ویلچر برقی ایرادی پیدا کنه که اونوقت به سرعت بهشتم به جهنم تبدیل میشه ،چرا؟ چون جایی نیست که ویلچربرقی رو تعمیر کنن ،تازه اگه یکی هم پیدا بشه و درستش کنه، هزینه گزافی برای تعمیر دریافت می کنه .اما تا دلتون بخواد تعمیرگاه و مکانیک برای اتومبیلهای مدل آخر فراوونه . حتی وقتی ویلچرم پنچر میشه، برای تهیه لاستیک چرخ ،برادر نازنینم باید یه روز تهران رو زیر پا بذاره تا از یه جایی که اون هم به معجزه بیشتر شبیه هست یه حلقه لاستیک پیدا کنه .
    تورو خدا ببینید ،دغدغه ما در زندگی چیه؟ خنده دار نیست ؟ شاید هم نه خیلی هم تلخ و گریه داره !!! به هرحال به قول عطار که میگه :
    تا نگردی مرد صاحب درد تو در صف مردان نباشی مر دتو

  3. سلام دادا مهرداد
    باید قبل از امکاناتی که شمردید در درجه اول اراده را گوشزد می فرمودید که باید در راس امور باشد.
    معلولانی را می شناسم که بیشتر امکانات فوق را دارند اما اراده ی لازم را برای خارج شدن از منزل را ندارند.
    ببخشید تایپ هزاررررررررررررررر ماشالله را فراموش کردم اول تایپ کنم.
    شاد باشید.

  4. سلام آقا مهرداد.ماشاالله به اراده و امید وهمتت.امیدوارم همیشه شاد و در همه امور زندگیت موفق باشی.یک نفر می گفت سالهاست که یک دگر دیسی یا تغییری در مردم ایران پیدا شده که قسمت زبان و گویایی اشان جهش رشدی شدید پیدا کرده و در مقابل در قسمت شنوایی مشکل پیدا شده و به همین علت همه مسولین سخنرانان ورزیده هستند.البته اینطور هم میشود گفت شاید سخنرانان مسول شده اند.واین ضرب المثل هم مال ماست :گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جایی نرسد فریاد است

  5. سلام آقا مهرداد عزیز
    هزار هزار ماشاءاله خیلی خوشحالم که از زندگیتون راضی هستید و این نشان دهنده روحی سالم و اندیشه ای والاست
    متاسفانه مسئولین فقط خوب حرف زدن بلدن و هیچوقت نمیفهمن که فرد معلول جمسش مشکل داره ولی روحش سالم هست و همه نیازهای طبیعی که دیگران دارن رو او هم داره و بخاطر مشکلات عدیده ای که جامعه سر راهش قرار میده هر مقدار همت و اراده هم که داشته باشه خیلی وقتها نمیتونه به اهدافش برسه
    راستی خیلی دوست دارم یک روز باتفاق جناب همسر به منزلتون بیاییم و از نزدیک با شما و همسر گرامیتون آشنا بشیم و البته بیشتر دوست داریم یک روز میزبان شما و همسر محترمتون باشیم
    شاد و پیروز باشید

  6. زندگی شادتری براتون آرزو می کنم.
    یکی رو معمولا می بینم با ویلچر برقیش و هندز فری تو گوشش که همیشه خدا هم در حال حرف زدنه . احتمالا همون ولچر برقیش باعث شده که راحت تو اجتماع بیاد.امید به خدا همه به حقوق شهروندیشون برسن .
    ماشاالله هم یادم نرفته [چشمک]

  7. سلام واقعا راست میگین شما اول ماشالله بگم
    حرفاتون به دلم نشست من خودم روز جهانی معلولین معلول موفق شهرستانمون انتخاب شدم رفتیم بهزیستی پله داشت درست که باعصا رفت اومد میکنم ولی مناسب سازی نیس روز جمعه ۲۴ آذر رفتم بندر لنگه برای امتحان کارشناسی ارشد رفتم دانشگاه دیدم پله داره طبقه ی بالاس گفتن بشین طبقه پایین همش پله امتحان دادم شکرخدا ولی حسابش روبکنید یه خانوم بین ۳۰ نفر از آقایون(چشمک)
    وقتی بحث ازدواج برسه هم وقتی بخوای باهم نوع خودت ازدواج کنی البته بایه خورد معلولیت بیشتر مامان پسر راضی نیس دیگهی چی داری بگی فقط جوابت میدن وقتی پیر شدین چکارمیکنین دیگه مسئله ی درک وفهم حالیشون نیس که
    برام دعا کنید تا بتونم قابلیت خودم رو برا زندگی کردن ببرم بالا اینقد خودم رودارم به موفقیت نزدیک میکنم تا بتونم به هرچی میخوام برسم
    آقای زندی شایداین جملات رانباید اینجا مینوشتم ولی به خداوندی خدا قسم واقعیت رونوشتم چون قشر خودمون واقعا توانمدیم ولی کاش همه اینو میدونستن تا سد راه زندگی همه نشن

  8. سلام داشی
    ماهم ماشالا ماشالا بهت میگیم
    قربون آدم چیز فهم. از این تیکه حرفت که گفتی معلول فهم و شعور و وجدان داره و وقتی می بینه که کوچیکترین حرکتش ملت رو به دردسر میندازه دیگه میشینه تو خونه ، خیلی خوشم اومد. راس گفتی همینه
    ولی داش از این تبلیغ ماهواره کردنت خوشم نیومد
    آخه از این کانالای ماهواره ای چندشم میشه

    قربون دادا

  9. سلام
    ماشاالله داره. ای والله داره. پس هزار ماشاالله
    حرف های بجا و قشنگی زدید. خوبیتی نداره بگم کو گوش شنوا؟ اما بهتره بگیم خدا کنه و انشاا… یه مسئولی به فکر بیفته و خودش را بگذار جای یکی از معلولین و انجام بده انچه که وظیه اوست و باید انجام دهد.
    موفق و شاد و تندرست باشید.

  10. سلاااااااااااام
    خوبین؟؟ خوشین؟؟
    منو یادتونه آیا؟؟

    الن مطالب قدیمی تر رو میخوندم! متوجه مشکلتون ک بعد غذا پیش میاد شدم!
    ایشالا ک تا حالا رفع شد باشه. اما اگه نشده…

    منم تقریبأ این مشکل و یه عالمه چیزای دیگرو تو معدم داشتم!!
    و هیچ دارویی خوبه خوبش نکرد!

    اما یه نسخه جادوییه گیاهی خوبش کرد! ک البته ی دکتر بهم داد!
    امتحانش کن حتمأ.

    ۲قاشق غذاخوری زیره سبز+۴قاشق غذاخوری شکرو با هم آسیاب کن، بعد هر غذا ۱قاشق مربا خوری بخور.
    و البته بعد ۱هفته قضاوت کن و اگه بهتر شدی مدتی ادامه بده.

    من خوب شدم. ایشالا شمام خوب بشین.

  11. سلام آقا مهرداد
    هزار هزار ماشاءالله 🙂
    اتفاقا دو سه روز قبل لینک تو لینک رسیدم به وبلاگ یک دختر که از بدو تولد به خاطر قصور یک دکتر معلول به دنیا آمده بود و از ستی های زندگی اش نوشته بود و از پیروزی اش به این سخت ها او با ویلچر حرکت میکرد. نوشته هاش مثل نوشته های شما عالی بود. از صدای خش خش برگهای پاییزی و از اینکه دوست داشته صداشو زیر پای عابران بشنوه و مدتها نمی تونسته بیرون بره تا اینکه ویلچر برقی خریده بوده و هرجا برگی می دیده با ویلچرش می رفته تا صدای خش خشش را دربیاره نوشته بود. حس کردم با این چرخ و با موقعیتی که داره از زندگیش لذت می بره و برای خودم متاسف شدم که با همه ی توانایی هایی که دارم شاکر نیستم.

    برای شما واقعا خوشحالم و به قول دوستمان باید از هر کدام از شما تندیس و مجسمه ای بسازند و در گوشه گوشه ی شهر نصب کنند. همیشه شاد و همیشه موفق باشی.
    قربانت

  12. سلام اقا مهرداد گرامى ، پیشنهاد ت مبنى بر مسابقه خوشبختى نمیدانم جدى بود یا شوخى؟ ولى بستگى داره به نوع جایزه، اگر جایزه از طرف شخص شما باشد، ولو یک مهر صد افرین باشد من خوشبختم،
    اگر قرار است به خوشبخترین معلول ویلا و صدها سکه بهار ازادى و سفر به عتبات عالیات باشه : خوشبخت ها زیادند ، کسى در حاشیه شهر در بى امکاناترین شرایط و بدون هیچ درامد و در یک اطاق اجاره اى با شوهر و چهار بچه و یک خواهر شوهر که مجرد است و پرستار ى از همین شوکت خانم و بچه ها رو بعهده گرفته و ….
    در شهر کوچک ما معلول متاسفانه زیاد است
    خوشبختى را و لبخند را اما در چهره اش میتوان دید
    زیرا امیدوار زندگى مى کند
    ایمانش به خدا بیشتر از ” سلطان” است
    خدمت خانم سلام مخصوص داریم

  13. سلام:/
    خوبین؟
    اگه باز دنبال تجزیه و تحلیل و روانکاوری نمیرین بگم که بله همه اینا رو می دونم و درک می کنم !!!!
    +ماشالا (حالا شما بگو ماشالا به جونت)

  14. سلام
    قربانت آقا مهرداد
    خدا رفتگان شما را هم بیامرزد. همینطوره که شما می فرمایید.
    توی خاطره نویسی که باید پیش شما زانوی شاگردی زمین زد بس که نوشته های شما خواندنی است. این حقیقتی است و اصلا هم تعارف نیست و من هم اهل تعارف کردن نیستم. پایا باد قلم مانای شما
    ممنونم

  15. آقا ++++++++++ماشالله 🙂
    مهمترین مسئله زندگی یک معلول شغله .. شغلی که درآمدش بخور و نمیر نباشه البته .. شغل مناسب .. شغل مناسب … چه واژه ی غریبی !

  16. سلام
    آقا ++++++++++ماشالله 🙂
    مهمترین مسئله زندگی یک معلول شغله .. شغل مناسبی که درآمدش بخور و نمیر نباشه البته .. شغل مناسب .. شغل مناسب … چه واژه ی غریبی !

  17. سلام دوست همنوع من منهم نظرم اینه که معلولین ایران ازراست قامتان این مرزوبوم هستن وباید قدرشناسی ودردآشنایی باشد تا زجری راکه مامعلولین درسایه سایه زندگی میکشیم رو درک کندوبه قدمهای هرچند کوچکمان ارزشی معادل یک دانشمند ومخترع بدهدچون من معلول تونستم راههایی رو کشف وپیدا کنم که هیچ کس به فکرش هم خطورنمیکردبله همه مادوستان شایسته توجه زیادهستیم

  18. سلام داداش مهرداد
    اول که تبریک میگم هم به شما و هم به تمام معلولایی که با وجود تمام محدودیت ها هنوز امیدشونو از دست ندادن
    دوم اینکه امیدوارم مسئولین و البته خودمون یک لحظه خودمونو جای شماها بذاریم اونوقت خیلی چیزا حل میشه
    سوم اینکه یلداتون مبارک

  19. سلام آقا مهرداد عزیز
    از لطفتون بینهایت ممنونم و سعی میکنم در دو یا سه جمعه آینده یه بعدازظهر بیاییم خدمتتون قبلش حتما باهاتون هماهنگ میکنیم
    شب یلدا هم بر شما و همسر گرامیتون مبارک
    هندوانه روهایت شیرین انار موفقیتهایت پردانه پسته خاطراتت خندان قصه زندگیت خوش و عمرت چون یلدا بلند باد – یلدا مبارک[گل][گل][گل]

  20. سلام آقا مهرداد

    بر شما و همسر گرامیتون یلدا مبارک .همیشه زندگیتون پر از شادی وسعادت باشه.
    راستی براتون فال حافظ گرفتم یه بیت رو می نو یسم ، بقیه اش رو خودتون زحمت بکشید وبخونید . عالیه:

    صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار

    و زو به عاشق بیدل خبر دریغ مدار….

  21. سلام آقا مهرداد
    خیلی خوشحال شدم که ازدواج کردید. انشالله خوشبخت بشین که شایستگیش رو دارید. از قول من به عروس خانم خوشبخت هم تبریک بگین که در کنار آقای بااراده و مثبتی مثل شما زندگی می کنند.

  22. سلام
    من یک شخص خوشبخت هستم که فقط پای چپم فلج است از بچگی به خودم معلول نگفته واکنونکه پنجاه سال دارم نیز نمیگویم
    معلول کسی است که در زیر سایه کمک به حقوق معلولین از حقوق آنها سوء استفاده میکند
    با تلاش خود بدون کمک کسی یک کارخانه دارم یک اتومبیل دارم یک خانه دارم یک همسر خوب دارم و دو فرزند صالح به جامعه تحویل داده ام تمام این موارد را با درس کرفتن از شکستهای گذشته بدست آورده ام از تمام افراد در حداقل فامیل خود وهمسرم هم خوشبخت تر هستم
    وبه تمام دوستان میگویم خسته نشوید
    من خستگی را خسته کردم
    تنها آرزویی که دارم ونتوانستم یا شاید لیاقتش را نداشتم به آن برسم شهادت بود
    اما خوشحالم در برهه ای از زندگی با شهیدان زندگی کردم واز آنان درس زندگی آموختم
    شهدا هفت شهر عشق را طی کردند من هنوز در پیچ کوچه اولم
    التماس دعا
    ——————————–
    سلام
    من این دیالوگ را خیلی دوست دارم که رضا مارمولک میگه
    دم شما گرم بجان ادمیت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *