متن زیر را توی بخش سئوال از مشاور یه وب سایت مربوط به معلولان ضایعه نخاعی پیدا کردم و اون را برای سانی عزیز جهت ترجمه فرستادم و او نیز در نهایت محبت و سرعت متن را برام ترجمه شده فرستاد و من با کمی ویرایش اون را برای دوستان در وبلاگ گذاشتم: سئوال: من کمی دربارهی رابطهام مغشوش هستم. بیشتر نا امید و دل شکستهام. من یک سال پیش در اینترنت با دختری آشنا شدم. من در حرف زدن با او احساس راحتی کردم و با او در بارهی ناتوانی جسمی و احساسات و علاقههایم حرف زدم. او به من ابراز علاقه نمود و گفت که من را درک میکند. هفتهی بعد از روز شکرگزاری ما با هم ملاقات نمودیم, بسیار شگفت آور بود. ما ارتباطی بر اساس دوستی داشتیم و نه تمایلات جنسی. ما با هم بیرون رفتیم و من با یک حلقهی زیبای الماس از او درخواست ازدواج نمودم. او هیجازده شد و پیشنهاد من را پذیرفت. او بعد چند روز حلقهی من را به من باز گرداند و گفت: من را ببخش من خیلی سریع و احساسی تصمیم گرفتم. من خیلی ناراحت شدم اما او را درک کردم. حالا من او را آخر هر هفته میبینم. او فقط دوست دارد که آخر هفتهها با من باشد و این برای من ناامید کننده است. ناتوانی من موضوعی است که باعث ناراحتی او میشود, او میگوید: عاشق من است ولی ناتوانی من او را عصبی میکند. او میگوید که من با تو چیزهایی را که میتوانم با مردهای دیگر داشته باشم را به دلیل ضعف جسمانی تو از دست میدهم. او ناراحت است که من نمیتوانم در موقعیتهای مختلف (رفتن به مکانهای تفریحی , قدم زدن در کنار دریا و….) او را همراهی کنم. این وحشتناک است چون ما واقعا عاشق هستیم. ما برای یکدیگر کارت میفرستیم. من برای او گل میفرستم. او برای من لباس میخرد . من برای او لباس زیر زنانه میخرم. او میگوید که من بهترین شخصی هستم که او تا حالا با او بوده است. او میگوید نسبت به آینده احساس ترس دارد. من میدانم که او مرا دوست دارد. من میدانم که او خیلی وقتها دوست دارد که با من باشد. من فقط نمیدانم که چه کاری بکنم درست است؟؟ پاسخ: ارتباط شما هنوز یک ساله است. با این موضوع مثل یک مشکل کوچک یک ساله برخورد کنید. دوست شما, شما را با تمام ضعفهای جسمانیتان نسبت به دیگر مردان شناخته است. خود شما زمان زیادی برای یادگیری و عبور از مرز محدودیتها و تبعیضها داشتهاید. شما کسی را میخواهید که عاشق شما باشد و شما را درک کند ولی نه آنقدر که به خودش آسیب بزند. دوست دختر شما باید با یک متخصص و مشاور خانواده صحبت کند تا بتواند بین خودش و شما فرق بگذارد. فرق گذاری به شخص اجازه میدهد که بدون درگیری با احساسات با طرف مقابل خود شریک شود. شما هم باید از یک مشاور متخصص خوب کمک بگیرید تا بتوانید بر ناامیدی و غصهی خود غلبه کنید. یک متخصص و مشاور خوب و ماهر به شما در جهت تحول و رشد کمک چشمگیری میکند. امیدوارم که شما بتوانید رابطهی خود را به مرحلهی بالاتری حرکت دهید.
پس رفت: صدای پای عمو نوروز میآااااااد
صدای بنده در گفتگو با رادیو فردا به مناسبت روز جهانی معلولان
سحر و ساناز لینک یه عکس فرستادن به نام عشق کن و داد بزن
پرشن بلاگی ها این وبلاگ را که خودم قالبش را دستکاری کردم ببینن
جستجو به دنبال وبهایی که در مورد:ماهواره+ریسیور توضیح میدن
این هم یه وبلاگ به روز ماهوارهای
مسئولیت خطر این: هرچیدیدی هیچی نگو با خودتون
کاری نکردم که #flower
استفاد۸ه کردم مرسی #flower
مهرداد عزیز توصیه خوبی بود ولی کو مشاور خوب…یا حق…
سلام آقا مهرداد.از روز جمعه هر روز به وبلاگت میومدم ولی باز نمیشد تا اینکه امروز موفق شدم هم صدایت را بشنوم و هم نوشته ات را بخوانم. خسته نباشی.به همه سلام برسون.
خاک وچووووووووووو / چشم هیچی نمی گم/#tongue
وای من عاشق اون نوزاده که انگشت پاشو می خوره شدم چه جوجویی بود#hug
ای وای نکنه اون قالب وبلاک که برای من درست کردید کار شما بود؟؟؟؟ شرمنده من نمی دونستم/ ممنونم ولی باور کنید اگه می دونستم قالبشو عوض نمی کردم خیلی بد شد
#blush ازتون عذر می خوام/ ای کاش می گفتید قالبش کار خودتون بوده وگرنه عمرا اگه بهش دست می زدم#eyelash خوب پاچه خواری نکردم ولی واقعا کمی از خودم دلخور شدم#flower
با اجازه می خوام اون عکس رو کپی کنم خیلی باحال بود می خوام بدم مامان ببینه#grin
سلام مهرداد عزیز
مطلبتون خوب بود و بیانگر یک سری واقعیات که برای افرادی مثل ما وجود داره… البته از حق نگزریم همه دخترها اینجوری فکر نمی کنند…
تا سلامی دیگر
سلام مهرداد عزیز
مطلب جالبی بود ولی بیشتر کنجکاوم بدونم نظر خودت راجع به این موضوع چیه کاش این رو هم می نوشتی…
راستی گفته بودم که به باور پیوستم ؟ بچه های باوری روز بیست و پنجم اسفند توی پارک پردیسان جمع میشن ای کاش تو هم می اومدی خیلی مشتاقم ببینمت ( البته اگه دعوت رسمی لازم باشه هم در خدمتیم )
می دونم برات سخته برای همه سخته ولی خواهش میکنم بطور جدی بهش فکر کن … خوش میگذره هاااااااااا
یاعلی
سلام خوبید که؟ جالب بود
سلام صبح بخیر استاد گلم/ خوبی شما؟؟؟
خوب خدا رو هزار مرتبه شکر که انگار داره خبرای خوبی برای شما پیش می یاد
ایشالله که اینطوری باشه واز خدا می خوام همیشه در هر مراحل تکیه گاه همه ی ما ها پیر جوونها باشه#grin اهان راستی یه چیزی صبر کن الان برا می تعریفم#eyelash
دیروز یه چیز جالب شنیدم#smug خیلی باحال بود چون برای اولین این اطلاح جالب رو شنیده بودم گفتم بدک نیست شما هم بشنوی / دیروز دختر داداشم اومد خونمون شونزده سالشه تعریف می کرد می گفت / یکی از بچه از معلم دین وزندگی پرسیده که خانوم دخترا برای پسرا مثل چی می مونند؟؟؟؟ می گه دبیرشونم گفته مثله یه ادامس#surprise می گه همه تعجب کردیم گفتم چرا آدامس/ دبیر دین وزندگی خندیده وگفته چون ادامس فقط اولش شیرینه و دخترا اولش برای پسرا شیرین ودلچسب هستند ولی همین که کمی می گذره شرینیشونو از دست می دن وبعد پسرا با برداشتن یه ادامس دیگه ادامس قبلی رو تف می کنند یه گوشه ای #grin ولی خیلی این اطلاح خانوم دین وزندگی جالب بود من همه جوره در مورد مردان خبیث شنیده بودم ولی این یکی واقعا نوبرش بود#tongue
خاک وچوووووووووووو من چرا مثال خانوم دین وزمدگی رو اینطوری نوشتم / شرمنده بازم #blush
بابا ببخشید این نوشته های کیبردم دیگه پاک شده همه رو قاطی می نویسم / شما به بزرگی خودت ببخش#flower
راستی استاد / قبل از اینکه وبلاک شما دچار مشکل بشه یه ایمیل از شما داشتم که نوشته بودی شما به درد نویسندگی می خورید#winking / خوب اگه من بگم کتاب پنجمم زیر چاپ هستش شما باور می کنید یا نه؟؟؟#grin خوب شیطنت هامو نگاه نکن مگه یه نویسنده نمی تونه شیطون و وراج باشه؟؟؟؟ #blush خوب پس خیالتون راحت #devil
نمردیم صدات رو هم شنیدیم#eyelash
وای خدا چرا این روزها اینقدر کند وعصلب خورد کن می گذره #yawn نمی دونم چم شده وحشتناک احساس دلتنگی می کنم هر چی به سال نو نزدیک می شیم نمی دونم چرا دلتنگ ودلتنگ ودلتنگ می شم معلوم نیست چه مرگم شده#devil
#angry #worried #grin #winking #yawn #silly #devil #sad #smile #sick #rolling #eyelash #blush #nottalking #hug #heart #kiss #laugh #party #tongue #surprise #flower #thinking #applause #yawn #yawn #yawn
#yawn #yawn #yawn #yawn #yawn #yawn #sad #hand
آقا یه مدت خراب بودین! مشکل چی بود؟در ضمن این عکس های شما
خیلی جالب بیدن!#grin
نگاه کن این ابجی افسانه میاد وبلاگ ما دپرس میشه کامنت نمیده اینجا میاد شونصد تا میده!
آقا شما در دپرس زدایی تخصص دارین؟#grin
اخه پسره حسود ادم وبلاکت که می یاد می مونه باید به چند تا سوال های تو جواب بده #nottalking دوما پسر تو که حسود نبودی #tongue / ها چیه بازم چشمت افتاد به چند تا عکس چشات #silly
سلام شب بخیر / خوب خوبید؟ بابا لیمو شیرین که دیگه از مد افتاده / این جالب بود ادامس / روزگاررو وللشش / اون خره الکی پاچه میگیره#devil اه ادم اینقدر بی ذوق #thinking نمی دونی کتاب رومان خوندن برای کسانی که دل ندارن چقدر جالبه مثل شنیدن جوک می مونه منکه خودم می نویسم خودمم می خندم#rolling #winking
خوب خدا رو شکر که نوروز برای تو یکی ماه بیده /#hug لااقل جای حسنش باقیه که یکی داره ازش لذت می بره#heart راستی تو کارات می افته به هفتهی بعد کلافه نمی شی/ وای نمی دونی من چقدر ادم عجولی هستم دوست دارم کارام سریع انجام بشه قلبم می ترکه بمونه برای بعد#sick
فردا که اومدم می گم صبح بخیر خوب شب بخیر#tongue #hand
سلام مهرداد جون
مطلب جالبی بود. این طرفی که سوال کرده ایرانی بوده یا ..
خب پذیرفتنواقعیت های زندگی یه کم سخته . باید خیلی پا بخوری تا پوست کلفت بشی. ولی این دنیای مجازی چه دردسرهایی که نداره. باید دست به عصا توش پا بذاری
چرا لینک مصاحبه ات با رادیو فردا باز نمی شه. راستی نا سلامتی من کلی تو نیروی دریایی سپاه جون کندم و الانم یه جورایی ایثار گر تلقی می شیم. کلی از حق و حقوقم راو هنوز ندادن. مطمئنم اگه تهران بودم الان ماشین دنده اتوماتیک هم داشتم.
من سالها تهران طرف های زعفرانیه محل کارم بود. ولی همینجورش هم راضیم. نمی دونم اگه شاغل نبودم الان وضعیتم چه شکلی بود.#winking
سلام / صبح بخیر#yawn
ها تو خبر نداری چقدر پر مغزه#smug
می گم بیا ما هم مسابقه بزاریم / اهان یادم رفت بگم / پارسال توی وبلاک یه مسابقه بود ومن نفر اول شدم وجایزه ش هشتاد ساعت اینترنت رایگان بود و هر شهری بودی اون جایزه دهنده برات توی همون شهر کارت شارژ می کرد و بعد از طریق ایمیل یوزر وپسوردشومی داد / خوب نمی دونی چقدر حال می ده ادم اینترنت مجانی استفاده می کنه#tongue #silly
طرح مسابقه از من جایزه دادن از تو#grin #devil
برم بخوابم دوباره می یام#yawn
ye roz polic donbale torke bode torke khodesho mindaze to jobe ab, police mige dasta bala torke mige khafe az in ja be bad be niroye daryaee marbote
افق زیر پای من است / سایه عبور پرندگان راپاک می کنم / اسمان برای نوشتن نام تو کافی نیست/ از استخوان ومفصل وپوست می گذرم / تا شبنمی بر خلاصه ی برگ / پیش می روم / اسمان را کنار می زنم / تو/ چقدر از من دوری؟؟؟؟؟؟؟
آقا مهرداد سلام.خسته نباشی.مطالب جالب و مفیدی می نویسی.امیدوارم روزبه روز موفقتر باشی.به منم سر بزنی خوشحالم میکنی.در ضمن من تو گروه باور هستم
اگه میتونی حتما بیا خیلی جمع خوبی داریم.منتظرتیم.
سلام مهرداد جون #winking
ماشالله چه پشت کاری#applause
به این زودی سه تا کتاب رو خوندی
کاش منم مثه تو بودم